x
۱۶ / فروردين / ۱۳۹۵ ۱۷:۵۴

موفقیت بدون توقف در کسب‌و‌کار

هر ساله میلیون‌ها شرکت در جهان مجبور می‌شوند برای همیشه با رویاها و آرزوهای کسب‌و‌کار خود خداحافظی کنند.

کد خبر: ۱۲۲۰۶۵
آرین موتور

این آمار شامل شرکت‌های ورشکسته نمی‌شود بلکه در مورد افرادی است که به دلیل بروز مشکلات، خستگی زیاد و ناامیدی نسبت به سوددهی و پیشرفت کار دست به انحلال شرکت خود می‌زنند و متاسفانه تعداد کثیری از هموطنان عزیز نمونه‌های بارز این‌گونه شرکت‌ها را در چند سال اخیر به لحاظ وجود تحریم‌ها و شرایط نامطلوب اقتصادی در فضای کسب‌و‌کار بازار کشور، بارها ملاحظه یا به تلخی تجربه کرده‌اند. لذا در این میان دیوار نامرئی و نامحسوسی مانع رشد و سرزندگی شرکت‌ها می‌شود که کشف واکسن درمانی این ویروس مهلک و شناسایی عوامل بازدارنده آن گویا کاری است دور از دسترس و غیر‌ممکن. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرصت امروز، در دنیای امروز جمله‌ای معروف می‌گوید: به لحاظ آماری از هر 100 کارآفرین تنها دو یا سه نفر از آنها توانایی عبور از نقطه توقف را خواهند داشت و بزرگ‌ترین دلیل آن این است که اکثر این مدیران نسبت به اموری که باید انجام دهند آگاهی کافی و وافی ندارند و نمی‌دانند ابزارهای لازم برای مواجه شدن با نقطه توقف چیست و شالوده حرکت به سوی پیشرفت در چه اصلی نهفته است؟ حال که هیچ آکادمی و مرکز علمی در جهان وجود ندارد که با آموزش به تک تک مدیران و کارآفرینان حوزه‌های متنوع تجاری بیاموزد که چگونه کسب‌و‌کار خود را از بحران و رسیدن به شکست قطعی نجات دهند، چاره کار را باید درجای دیگری جست‌وجو کرد. در این راستا به لحاظ تحقیقی یک منبع قابل اتکا وجود دارد و آن به‌کارگیری و مشورت با مدیرانی است که توانسته‌اند در دریای متلاطم تجارت، کسب‌و‌کار خود را به‌صورت کاملا حرفه‌ای به ساحل نجات هدایت کنند اما پیروی از این اصل همواره با دو مشکل اساسی مواجه است، اول اینکه معمولا افراد موفق زمان کافی برای مشورت با افراد شکست خورده را ندارند و نمی‌توان آنها را به راحتی ملاقات کرد و دومین مطلب اینکه با توجه به گستردگی و تنوع کسب‌و‌کارها نمی‌توان مشکل موجود در هر حوزه‌ای را به حوزه‌ای دیگر از کسب‌و‌کار تعمیم داد.پس راه میانبر دیگری که برای رسیدن به مسیر رشد و توسعه باقی می‌ماند توجه به تمثیل سه پایه‌های صندلی است که عبارتند از: 1- بازار یا مشتری 2- محصول یا مزیت‌ها 3- درآمدزایی یا سودآوری با این مفهوم، ابتدا باید قبل از اجرا دریافت که مشتری برای محصول یا خدمات شرکت به اندازه کافی وجود دارد؟ و در گام بعدی دریافت که آیا این محصول یا خدمات نسبت به سایر محصولات مشابه در بازار از مزیت‌های خاصی برخوردار است؟ و سومین اصل اینکه آیا شرکت می‌تواند با فروش محصول یا خدمات فوق به درآمدزایی و سود‌آوری دست یابد یا خیر؟ لذا پیشرفت هر شرکتی در گرو توجه خاص به این سه عنصر اساسی است که کاملا به یکدیگر وابسته‌اند و در مواردی مترادف و معادل یکدیگر. اما در شرایط واقعی، ضعف و کاستی در هر یک از آنها موجب توقف کسب‌و‌کارها نیز شده است. گای کاواساکی نویسنده کتاب «هنر آغاز» می‌گوید: «مردم زمانی سراغ محصولات شما می‌آیند که یکی یا بیشتر از این امتیازات در محصول و خدمات شما لحاظ شده باشد: 1- آن محصول یا خدمات به زندگی‌شان معنا و مفهوم خاصی ببخشد 2- موجب افزایش راندمان و کیفیت زندگی‌شان شود 3- بدی‌ها را به خوبی‌ها تبدیل کند و حس خوشایند را در آنها تشدید نماید 4- باعث ایجاد یک اتفاق خوب و مستمر در زندگی‌شان شود و مانع پایان یافتن آن شود. پس یک مدیرموفق همواره باید این سوال را از خود بپرسد که: «اگر محصول یا خدمات مجموعه من نباشد، مردم چه چیزی را از دست می‌دهند؟» آیا نبودن آن محصول و خدمات موجب زیان و خسارت به آنها می‌شود یا نقش محصولات شرکت به مراتب کم رنگ‌تر از آن چیزی است که از قبل احساس می‌شده است؟ لذا برای رهایی از جاده پر خطر ورشکستگی، بهترین راه این است که محصول و خدماتی را به مشتری ارائه دهید که او قبلا هرگز آن را تجربه نکرده است. مگر نه اینکه به لحاظ علمی، بازار همواره از دو عامل تشکیل می‌شود: یکی تقاضا و دیگری وابستگی. تقاضا به مفهوم اینکه چه تعداد از مشتریان برای محصول یا خدمات شما پول هزینه خواهند کرد و وابستگی به این معنی که هر مشتری معمولا برای چه تعداد از محصول یا خدمات شما پول هزینه خواهد کرد؟ راه‌های رهایی از اسارت نقطه توقف تا زمانی که محصول خود را به بازار عرضه نکرده‌اید نمی‌توانید به قطع یقین مطمئن باشید که ارائه آن در سطح جامعه و بازار هدف، با استقبال مواجه خواهد شد یا خیر. لذا درعصر هزاره سوم شاهد تغییرات اساسی در تولید کالا و خدمات هستیم و همواره ارائه محصولات با تنوع حیرت‌آوری بیش از تقاضای بازار است و این شرایط ویژه برای نخستین بار است که در تاریخ به وقوع می‌پیوندد و به همین دلیل در بازار تجارت و اقتصاد لحظه به لحظه رقابت‌ها طاقت‌فرسا و کشنده‌تر، قیمت‌ها شکننده می‌شود و توقع مشتریان نیز روز به روز بالاتر می‌رود. به‌گونه‌ای که دیگر شعار «سریع‌تر، ارزان‌ترو بهتر» کارایی و کشش‌های قبلی خود را نزد مخاطبان به‌شدت از دست داده است. به عقیده نگارنده در شرایط کنونی و به جهت رهایی از اسارت نقطه توقف، شرکت‌ها باید علاوه بر رفع نیازهای موجود بازار، تلاش کنند به مشتریان خود تجربه جدید و متفاوتی ارائه کنند تا از طریق ایجاد انگیزه‌های جدید، آنها را مجاب کنند به جای گرایش به کالا و خدمات رقیب، به محصولات و خدمات شرکت شما متمایل شوند و این یعنی ایجاد یک تجربه متفاوت و شیرین و خط وسط میان شرکت‌های در حال توسعه و شرکت‌های متوقف شده در نقطه توقف. با رعایت 3 عنصر اساسی ذیل می‌توانید به فروش دلخواه دست یابید: 1- به‌کار‌گیری ایده و خلاقیت در حوزه تخصصی خود 2- با کارمندان خود صادق و شفاف باشید و با آنها هوشمندانه و حرفه‌ای کار کنید نه سرسختانه و طاقت فرسا 3- با دیگر مدیران و صاحبان مشاغل ارتباط برقرار کنید و هرگاه در بحث مدیریت احساس انفعال و تنهایی کردید به دوستان‌تان در سایر کسب‌و‌کارها پناه ببرید. تحقیقات نشان داده، مدیرانی که در نقطه توقف گیر افتاده‌اند به طور معمول و به اشتباه، بیشتر وقت خود را صرف حل و فصل مصائب و مشکلات جاری می‌کنند تا تفکر در راستای توسعه و بالندگی شرکت.تاکید براین اشتباه فاحش آنها را کیلومترها از رقبا دورتر می‌کند و حتی جبران این عقب‌ماندگی، مبالغ هنگفتی را به هزینه‌های شرکت تحمیل می‌کند. پس حتی‌المقدور سعی کنید به‌عنوان مدیر مجموعه از مسائل روزمره و بی‌ارزش فاصله بگیرید و بدون توقف به جلو حرکت کنید و فراموش نکنید پیشرفت و توسعه در همه زمینه‌ها همواره نیازمند تغییرات اساسی در همه امور شرکت است. اکثر مدیران بیشترین وقت خود را صرف تولید، فروش و توزیع روزمره کالا به مشتریان می‌کنند و این یعنی اینکه قسمت اعظم ساعات کاری آنها با سروکله زدن با کارهای روزمره که مربوط به زمان حال است سپری می‌شود. در بسیاری از موارد اراده رهایی از کارهای روزمره و پرداختن به برنامه‌ریزی استراتژیک و شناسایی فرصت‌ها و تاکتیک‌های جدید برای مدیران کشورمان کاری است دشوارتر. آیا تا به حال اندیشیده‌اید که کسی را استخدام کنید که نه برای امور روزمره شرکت بلکه برای پیشرفت و تعیین خط و مشی آتی شرکت به کمک تان بیاید؟ در واقع رفتن به سمت استخدام کارآفرینانه و حرفه‌ای. عامل دیگر رسیدن شرکت‌ها به نقطه توقف، وحشت و عدم تمایل مدیران به تفویض اختیار در مسائل مهم و اصلی شرکت به سایر کارکنان مجموعه تحت مدیریت‌شان است. اگر خواهان رشد شرکت تان هستید باید خیلی از امور را به افراد معتمد واگذار کنید و مسئولیت همه کاره بودن خود را برای همیشه به دست فراموشی بسپارید. پائول سانتورو (Paul Santoro) خیلی زیبا بیان می‌کند که: در بحث کارآفرینی، مدیران به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول، افرادی هستند که می‌خواهند همه کارهای شرکت را خود انجام دهند و دسته دوم، افرادی هستند که می‌خواهند پول بیشتری درآورند.حال اگر شما در دسته اول قرار دارید، بدانید که برای همیشه کوچک خواهید ماند و قادر به پیشرفت نخواهید بود ولی اگر می‌خواهید پول زیادی به چنگ آورید، بدانید که باید مسئولیت‌ها را به سایر کارمندان لایق و متخصص واگذار کنید و هیچ‌ وقت وجودتان را میان زنجیر همه کاره بودن و پیشرفت، در معرض خطر قرار ندهید. سایر مواردی که موجب رشد، توسعه و رهایی شما از نقطه توقف خواهد بود عبارتند از: 1- اشتیاق به امر آموزش و یادگیری در تمام سطوح شرکت 2- داشتن دیدگاه آینده نگر به اهداف و استراتژی شرکت و ایجاد تعادل منطقی بین امور روزمره و اهداف اساسی که باید برای آینده ترسیم شود. 3- افزایش ظرفیت ریسک‌پذیری در هر زمان و شناسایی فرصت‌های موجود در بازار 4- پشتکار، استقامت و ایستادگی در اجرای اصول و اهداف شرکت در همه سطوح مدیریتی و سایرسطوح . اگر مشاهده کردید کارمندانی تربیت کرده‌اید که با اشتیاق غیر‌قابل وصفی وظایف خود را انجام می‌دهند، مشتریان فراوان و وفادار جذب کرده‌اید و با پیشرفت روزافزون در کسب‌و‌کار به درآمد سرشار و سود قابل توجه دست یافته‌اید و به شرایط مالی باثباتی رسیده‌اید و چشم‌اندازی قابل اجرا برای آینده‌تان طراحی کرده اید، دیگر مطمئن باشید به مدیری توانمند مبدل شده‌اید و فراموش نکنید در میان همه اینها داشتن کارمندانی مشتاق، از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا بدون داشتن افراد حرفه‌ای و با مهارت، پیشرفت سازمان‌تان امری است غیر‌ممکن و محال. یک مدیر موفق هیچ‌گاه جای یک کارمند عالی خود را حتی با چند کارمند خوب هم عوض نمی‌کند چرا که او به خوبی واقف است که برای توسعه مجموعه خود، این افراد عالی هستند که در هر شرایطی به کمکش خواهند شتافت و به تجربه اثبات شده که کارمندان عالی در سه زمینه بسیار بهتر از کارمندان خوب عمل می‌کنند: - ابتکار عمل - بلند پروازی - و توسعه شرکت با مروری بر شرکت‌های مطرح و موفق به سادگی می‌توان پی برد که همه این شرکت‌ها، موفقیت‌های خود را مدیون یک یا دو کارمند عالی خود هستند. در خاتمه اگر هر شرکتی در همه سطوح، فاقد فرآیندهای کاری منظم و اندیشه به روز باشد، عبور از نقطه توقف و رسیدن به اهداف مجموعه، غیر‌ممکن خواهد بود چرا که در شرایط کنونی، فلسفه تجارت در حال تغییر سریع است، تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته‌تر از گذشته است و کارهای اضافه و بیهوده به مرور زمان حذف و در نهایت تفکر و دیدگاه مشتریان لحظه به لحظه دستخوش تغییرات می‌شود و اصرار بر ادامه این روند قدیمی در انجام کارهای بیهوده موجب تحلیل قدرت، دقت، انرژی و خلاقیت مدیران و کارکنان شرکت‌ها می‌شود و در این راستا مدیران باید هر چه سریع‌تر اصلاحات فکری، فردی و تجهیزاتی خود را مطابق این دگرگونی‌ها آغاز و اعمال کنند تا باورکنند در دنیای پرشتاب کسب وکار امروز باید کمتر فکر و بیشتر عمل کنند و در راستای این واقعیت بپذیرند که اجرای بی‌نقص یک کار کوچک همواره از پرداختن صرف به یک ایده بزرگ بدون مطالعه و تحقیق، قطعا بهتر و مفیدتر خواهد بود.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x