مهاجرت 13 درصدی شهرنشینان به آبادیها
«مهاجرت» را شاید امروز بتوان جزو لاینفک سبک زندگی ایرانیان دانست؛ چه آنها که از روستاها به شهرها کوچ میکنند و چه آنهایی که ترک وطن کرده و به دنبال شرایط رفاهی و زیستی بهتر با هر ضرب و زوری به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند.
اما آنچه در این میان فصل مشترک هر نوع مهاجرتی است، جستوجوی شرایط بهتر اقتصادی است. پدیده «مهاجرت» که امروزه به معضلی برای کشورهای درحال توسعه تبدیل شده (به ویژه در سطح مهاجران نخبه) در گونههای مختلف براساس کارکردی متفاوت صورت میگیرد که البته از سطوحی چند وجهی نیز برخوردار است. کشور ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای درحال توسعه از پدیده مهاجرت در امان نبوده و افراد متعددی به سمت کشورهای توسعه یافته سوق پیدا میکنند. این مهاجرتها که در سطوح بالایی مربوط به جمعیت نخبه نیز میشود، وضعیت کشور را با مسائل پیش روی متعددی روبهرو کرده و پژوهشگران و سیاستمداران را به بحث و بررسی در این زمینه وا میدارد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تعادل ، نظریهپردازان مهاجرتی نئوکلاسیکها دلیل آن را دیدگاههای فردی همچون حداکثرسازی درآمد و سود میدانند که موجب میشود افراد از نواحی با درآمد پایین به نواحی با درآمد بالا که در آن فرد بهرهورتر و دارای دستمزد بالاتر است، مهاجرت کنند. البته اقتصاددانان جدید علت مهاجرت را در عاملی غیر این جستوجو میکنند و معتقدند پدیده مهاجرت در شرایط فقر و با ریسک بالا صورت میگیرد و میتواند پاسخی برای غلبه بر پدیده شکست بازار محسوب شود. نتایج یک پژوهش اقتصادی منتشر شده در سیاستهای راهبردی و کلان مجمع تشخیص مصلحت نظام هم موید همین مطلب است. پژوهشگران این نهاد در تحقیقات خود نشان دادهاند، یک درصد افزایش در متغیر مهاجرت از کشور ایران در دوره گذشته، بیکاری دوره گذشته و بیکاری دوره جاری به ترتیب باعث افزایش 0/102، 0/045، 0/21درصدی مهاجرت از کشور ایران در سال جاری میشود که این عامل ناشی از اثر مثبت و تاثیرگذار متغیرهای مذکور در میزان مهاجرت از کشور ایران در دوره زمانی کوتاهمدت است. همچنین یک درصد افزایش در تولید ناخالص داخلی دوره گذشته، تولید ناخالص داخلی دوره جاری و شاخص تجمیعی توسعه یافتگی(متغیر حکمرانی خوب) به ترتیب باعث کاهش 0/08، 0/19و 0/02 درصدی مهاجرت از کشور ایران در سال جاری میشود و این عامل نیز ناشی از اثر منفی متغیرهای مذکور در میزان مهاجرت از کشور ایران است. نتایج مطالعات مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین نشان میدهد، متغیر نرخ بیکاری با ضریب 0/21، بیشترین تاثیر را بر میزان مهاجرت از کشور ایران طی دوره زمانی کوتاهمدت دارد. در این دوره همچنین آمار مربوط به بیکاری دوره قبل نیز تاثیر قابل توجهی در میزان مهاجرت داشته است بنابراین در میان متغیرهای اثرگذار بر میزان مهاجرت، متغیر بیکاری بیشترین تاثیر را بر این متغیر چه در کوتاه و چه در بلندمدت از خود بر جای گذاشته است به صورتی که کشش بلندمدت میزان بیکاری در کشور ایران به میزان مهاجرت از این کشور 0.3 است که اثر مثبت افزایش بیکاری را روی افزایش مهاجرت از کشور ایران نشان میدهد. به عبارتی ضریب این متغیر نشان میدهد که بیکاری در کشور ایران از فاکتورهای اصلی اقتصادی اثرگذار در مهاجرت از این کشور محسوب میشود. البته نویسندگان این گزارش به کشش بلندمدت تولید ناخالص داخلی و شاخص حکمرانی خوب نسبت به میزان مهاجرت از کشور ایران نیز اشاره کردهاند که به ترتیب برابر 0/22- و 0/08- است و اثر منفی افزایش تولید ناخالص داخلی و حکومتداری خوب را روی افزایش مهاجرت از کشور ایران نشان میدهد. ضریب این دو متغیر به خوبی گویای این مفهوم است که هر چقدر تولید ناخالص داخلی و وضعیت حکومتداری کشور ایران بهتر شود به علت بهبود وضعیت رفاهی، میزان مهاجرت از کشور کاهش خواهد یافت. در چند سال اخیر با وجود هشدار شدید جمعیتشناسان و سکانداران حکومتی نسبت به پیامدهای خیلی گسترده مهاجرتها اما همچنان این پدیده حتی به شکل وسیعتری ادامه دارد البته اگر فروض یاد شده را بپذیریم، امنیت اقتصادی و اتفاقهای تاریخی همچون توافق هستهیی و امید به بهبود شرایط اقتصادی خود گزارههای مثبتی هستند که در بلندمدت میتوانند میل به مهاجرت را کاهش دهند.
اگرچه از طرف بدنه سیاستگذاری کشور ما شاهد سیاستهای تشویقی مشخص(خصوصا درباره نخبگان) و اقدامات لازم برای کاهش تعداد مهاجران چه داخلی چه خارجی نبودهایم اما به نظر میرسد این پدیده درحال تغییر و تحولی از پایین به بالاست و بخشی از مردم نوع مهاجرت خود را تغییر دادهاند؛ تغییری که حداقل در 50 سال اخیر بیسابقه بوده است. آمارهای رسمی نشان میدهد طی دوره زمانی 90-85 حدود 13.65درصد از مهاجرتهای داخلی از شهر به آبادیها صورت گرفته که این آمار بیانگر معکوسشدن جریان مهاجرت است. طبق مطالعات پژوهشکده مرکز آمار از توزیع جریان مهاجرت در میان استانهای کشور 59درصد از حجم مهاجرت از شهر به روستا در داخل استان رخ میدهد و مسافت انتخاب شده 59درصد از مهاجرتها کوتاه است. همچنین استانهای مازندران، خراسان جنوبی و گیلان به ترتیب بیشترین سهم در جابهجایی از شهر به روستا در داخل استان را داشتهاند. پس از استان تهران که حجم قابل توجهی از مهاجرتها به سمت آن به دلیل سرریز شدن جمعیت به آبادیهای اطراف و تاسیس منطقهیی صنعتی پرند است 3 استان شمالی کشور به ترتیب مازندران، گیلان و گلستان (17درصد) بیشترین سهم در جذب مهاجران را داشتهاند. به طوری که استان سمنان به دلیل نزدیکی به استان گلستان و استانهای تهران و البرز به دلیل نزدیکی به استانهای مازندران و گیلان سهم قابل توجهی از مهاجران خود را به آبادیهای این استانها فرستادهاند. اگرچه در بین استانهای دیگر علت مهاجرت اغلب پیرامون مسائل شغلی است اما در 3 استان گیلان، مازندران و گلستان علت مهاجرت در مقایسه دلایل شغلی و مسکن مناسبتر بیشتر به به مسکن گرایش داشته است. در مجموع با تمامی این اوصاف میتوان گفت، پیدایش موج جدید مهاجرت معکوس از شهر به روستا قابل چشمپوشی نیست. همچنین استانهای شمالی کشور مقصد قابل توجهی از مهاجران هستند که میتواند در صورت افزایش این روند به تغییرات زیست محیطی و اجتماعی این استانها منجر شود.