کارآفرینی اقتصاد و رانتجویی
کارآفرینی را بسیاری تنها یک عبارت پر زرق و برق میدانند که تصویری را تداعی میکند از مهندس کامپیوتری که استارتآپی راهاندازی کرده و از این طریق پول پارو میکند.
1- با این همه، نه کارآفرینی دقیقا منطبق بر این تصویر ذهنی است و نه همه کارآفرینان مهندسان کامپیوتر بودهاند. کارآفرینی البته در مقام تعریف گره خورده با مفاهیمی از جمله نوآوری و خلاقیت است و اساسا همین مفاهیماند که آن را از سایر مقولات مرتبط جدا میکند، وگرنه طرحهای اشتغالزایی دولتی که با پمپاژ گسترده سرمایه تولید شغل میکنند، در خروجی، تفاوتی با مشاغلی که از طریق نوآوری و خلاقیت ایجاد میشوند، نخواهند داشت. با این همه، میتوان نشان داد که درک درست از جایگاه کارآفرینی در منظومهیی که اقتصاد، فساد و رانتخواری هم جایی در آن دارند، تا چه حد برای درک بهتر از آن ضروری است. این نوشتار تلاشی است برای روشن کردن نسبت این مفاهیم با یکدیگر. 2-در نظریه اقتصادی عموما گفته میشود که رشد اقتصادی به دو طریق قابل حصول است، نخست از طریق سرمایهگذاری و دوم از طریق بهرهوری. اولی به زبان ساده یعنی آنکه دولت، بخش خصوصی یا سرمایهگذاران خارج از مرزها باید پولی را به پروژههای عمرانی و غیر از آن تزریق کنند تا رشد محقق شود و دومی یعنی همان پروژهها و فرآیندهای اقتصادی پیشین به نحوی به پیش بروند که نیازی به سرمایهگذاری جدید (ورودی) نباشد، اما تولید کالا یا خدمات (خروجی)، بالاتر از قبل باشد. در این صورت بهرهوری سیستم اقتصادی بالاتر خواهد رفت و جالب آنجاست که بسیاری از اقتصادهای پیشرو جهان، امروز بهطور عمده با افزایش بهرهوری است که به پیش میروند و نه افزایش سرمایهگذاریها و همین وجه تمایز آنها از کشورهایی است که در موقعیت خودشان درجا میزنند. 3-این واقعیت که در دوره هشت ساله 1392-1384، رقمی در حدود 700میلیارد دلار ارز خارجی به اقتصاد ایران تزریق شد و پس از این دوره اعلام شد که خروجی خالص اشتغالزایی در این هشت سال تنها حدود 14هزار شغل جدید بوده است و البته کشور هم وارد رکود تورمی بیسابقه در تاریخ اقتصادیاش شده است، شرایطی را تصویر میکند که بیشباهت به توضیحات بند بالا نیست. میتوان پرسید چه اتفاقی ممکن است برای یک اقتصاد بیفتد که تزریق 700میلیارد دلار به آن نه تنها تکانش ندهد که وضعش را از آنچه در ابتدا بوده است هم وخیمتر کند؟ پاسخ را البته خود اقتصاد در چنته دارد: فساد. فساد اقتصادی اشکال گوناگونی دارد و البته در ایران به دلیل ماهیت خاص فرآیندهای تولیدی، میتوان بخش عمدهیی از فساد اقتصادی را ذیل مقوله رانتجویی جا داد. رانتجویی را به شکل ساده میتوان تقاضا برای سهم بیشتر از ثروت موجود، بدون تلاش برای تولید ثروت جدید تعریف کرد. با این تعریف البته عمده فعالیتهای اقتصادی در ایران را باید رانتجویانه در نظر گرفت، مثل اقدام به سرمایهگذاری در زمین و مسکن که همین حالا هم به منجمد شدن صدها میلیارد دلار سرمایه در کشور انجامیده است. اگر (همراه با اندکی تقلیلگرایی) بپذیریم که این فساد اقتصادی بوده است که 700 میلیارد دلار ارز خارجی را به باد داده است بدون آنکه رشدی باشد و اشتغالی ایجاد شود و این فساد را هم در عمدهترین شکلش در ایران، یعنی رانتجویی در نظر آوریم، آماده هستیم تا راه برونرفت از این وضعیت را هم بیابیم. 4-راهحل موجود برای ایران مطمئنا افزایش تولید است. تولید کالا و خدمات بیشتر در اقتصاد ایران به آن معنی خواهد بود که افراد بیشتری به کار مشغول شدهاند، تورم کاهش پیدا کرده است و قدرت خرید مردم هم بالاتر رفته است و البته این همه، احتمالا به معنی تقاضا برای ثبات سیاسی بیشتر و دموکراسی بیشتر هم هست. اما با فساد و رانتجویی چه باید کرد؟ یک بخش از کار قطعا اقدامات قضایی است، اما عمده کار را خود اقتصاد باید از طریق ساز و کارهایی که دارد به انجام برساند. بهرهوری اقتصاد باید بالا برود و ارزش فعالیت اقتصادی مولد در مقابل فعالیت اقتصادی غیر مولد (مثل سرمایهگذاری بیش از حد در زمین و مسکن و دلالی) درک شود و مورد تقدیر قرار بگیرد. 5-کوچک شدن بخش بیبازده دولتی و رها کردن این تلقی که دولت مسوول سرمایهگذاری و اشتغالزایی است، همزمان به این معنی است که باید برای به پیش بردن اقتصاد و تولید ثروت، دست به دامان کسانی شد که یا سرمایه کلان دارند یا ایدههای نو. گروه اول، همان بخش خصوصی است که البته با طلب کسب سود، سرمایهگذاری میکند و اشتغال و رشد اقتصادی میآفریند و گروه دوم کسانی هستند که اگرچه سرمایه ندارند، ایدههای نو دارند. این گروه را میتوان به تسامح کارآفرین نامید. آنها با افزایش بهرهوری، اشتغال و رشد پدید میآورند و با خلاقیت و نوآوری، اقتصاد کهنه را به شیوههایی نو رهنمون میشوند. حضور این گروه برای بیرون آمدن اقتصاد ایران از چاهی که به آن افتاده است، ضرروی است.
*روزنامهنگار