x
۱۰ / اسفند / ۱۳۹۴ ۱۲:۰۹

نقاب گردشگری بر چهره روستا

با وجود به تاکید وافری که بر اهمیت کشاورزی پویا در روستا برای دستیابی به خودکفایی اقتصاد می‌شود متاسفانه تاکنون طرح‌های توسعه روستایی به سرانجام مشخصی نرسیده‌اند.

کد خبر: ۱۱۸۴۰۰
آرین موتور
شاهد این امر میزان واردات محصولات کشاورزی و وابستگی روستاها به تولید شهری و مهاجرت گسترده از روستا به شهرهاست. هنوز برای بهبود شرایط روستا تدبیر اساسی اندیشیده نشده و به لطف موازی‌کاری‌های سازمانی این وظیفه مدام از ارگانی به ارگان دیگر پاسکاری می‌شود. در حقیقت روستاهای ایران بی‌سرپناه مانده‌اند. چه برنامه‌هایی برای روستا ضروری است؟ پاسخ این پرسش را باید از متخصصان و مسوولان حوزه روستایی پرسید. اما به راستی این صاحب‌نظران شهرنشین چه تصویری از روستا ارائه می‌دهند و چگونه؟ دغدغه متن پیش ‌رو پاسخ به این پرسش تعیین‌کننده است: مسوولان امر چه چیزهایی را نمی‌دانند؟ «توسعه همه‌ جانبه روستاها و ایجاد زیرساخت‌های مناسب به ویژه در مناطق محروم سیاست دولت تدبیر و امید است.» به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تعادل ، این گوشه‌یی از سخنان معاون کل دفتر امور روستایی و شوراهای کرمانشاه است که بارها بر توسعه همه جانبه و اهمیت بهداشت و سلامت به عنوان سیاست دولت برای بهبود شرایط روستایی تاکید کرد. با توجه به تاکید مقامات عالیرتبه بر توسعه مناطق روستایی و به طور خاص فقر روستایی، پس عامل رکود و مهاجرت فزاینده در روستاها چیست؟ میزان مهاجرت از روستا به شهر طی این سال‌ها روند صعودی را طی می‌کند. به همین ترتیب متصدیان امور روستایی از مشکلات روستا شکایت می‌کنند، اقتصاددانان مکرر از اهمیت کشاورزی برای رفع نیازهای اساسی کشور ازجمله محصولاتی مثل گندم، برنج و غلات و جلوگیری از واردات این محصولات سخن می‌گویند. سوال اینجاست که چه نیرویی مانع تغییر شرایط روستاهاست؟ برای حل هر مشکل ابتدا لازم است رنج شناخت صحیح ابعاد مساله را بر خود هموار کنیم. ما چه درکی از زندگی روستاییان داریم؟ چه در روش‌های علمی و دانشگاهی و چه در برنامه‌ریزی‌های کلان اهمیت چنین شناختی برای همگان آشکار و بدیهی است. بنابراین در این متن تلاش می‌کنیم عوامل این نارسایی را روشن‌ کنیم. علاوه بر موانع ساختاری و پیچیدگی‌های حل مسائل روستایی مشکل اولیه ما شناخت نادرست از روستاست. چه‌ بسا با اصلاح رویکردمان نسبت به تحقیقات روستایی بتوانیم روند اجرای برنامه‌های روستایی را تسهیل کنیم. در این متن دشواری‌های شناخت روستا و فهم سیاحتی پژوهشگران روستایی را به بحث می‌گذارم: چطور از وضع روستا بی‌خبر ماندیم؟ پژوهشگر سیاح شاید یکی از عوامل عمده این ناتوانی در عمل، فهم ناقص یا نادرست از شرایط روستاها باشد. چنین ضعفی بیش از هر چیز ریشه در نگرش تک بعدی به فضای روستایی دارد. به نظر می‌رسد، مسوولان شهرنشین از پیچیدگی‌های روستا آگاهی چندانی ندارند، اکثر آنها در شهر متولد شدند، در شهر تحصیلات خود را به اتمام رسانده و از سر اتفاق یا علاقه در یکی از حوزه‌های مربوط به توسعه روستایی مشغول به کار هستند. چنین افرادی اغلب فریفته برداشت‌های آنی و سیاحتی از روستا می‌شوند یا تصدیق آموخته‌های قبلی خویش را در فضای روستایی می‌جویند. سرکشی‌های شتاب‌زده به روستا و گفت‌وگوی کوتاه با اهالی که بر حسب تصادف در مسیر مسوولان عجول قرار گرفتند در بیشتر مواقع منجر به تصمیم‌گیری‌های نادرست و مداخله نا بجا در فضای روستایی شده است. از عوارض این بازدیدهای سرسری تشدید فاصله مسوولان و روستاییان است که علاوه بر صرف هزینه‌های گزاف برای مطالعات بی‌حاصل و هدررفت منابع، مسبب بی‌اعتمادی روستاییان به مسوولان خواهد شد. مساله روستا هر چه باشد از مسائل معیشتی و اقتصادی گرفته تا بافت فضای روستا باید گروه هدفی را در نظر بگیرد. مسلما گروه هدف ما بستگی به طرح اجرایی کشاورزان، مالکین زمین، زنان، صاحبان صنایع یا دیگر اقشار روستایی هستند. پس در گام نخست باید از نگاه به روستا به عنوان واحدی یکپارچه دست بکشیم. جوامع روستایی همچون هر اجتماع انسانی شامل اقشار مختلف و متنوعی است، اگرچه این تنوع به اندازه تنوع در جامعه شهری نیست اما نباید از چشم متصدیان امر پنهان بماند. بنابراین شناخت گروه هدف جست‌وجوی بیشتری می‌طلبد. نگاه کلی و یکپارچه به تمام روستاها و به همه اهالی روستا به یک شکل یکی از موانع اساسی در حل معضلات روستایی است. افرادی که هرگز در روستا زندگی نکرده‌اند با اتومبیل‌های شهری وارد روستاهایی در دسترس و آسفالت ‌شده، می‌روند چراکه اساسا همه روستاها برای این متخصصان شهری، شکلی واحد دارند. مشاهدات سیاحتی و گردشگری فقط منجر به نظرورزی نادرست درباره شرایط روستا نمی‌شود بلکه می‌تواند به طرح برنامه‌های اسف‌بار بینجامد. برنامه‌هایی که با هدررفت هزینه‌های مالی گزاف در بهترین حالت بی‌فایده‌ و در شرایط بحرانی مشکل تازه‌یی بر مسائل قبلی خواهند افزود، مثل قدیمی«خواستیم ابرویش را درست کنیم، چشمش را کور کردیم» در اینجا به درستی صدق می‌کند. چشم روستاها از برنامه‌های مداخله‌گر کور شده است. فقرا کجا هستند؟ رابرت چمبرز، محقق اجتماعی و مبدع روش‌های مشارکتی برای مطالعه روستا در کتاب خود با نام «توسعه روستایی، اولویت‌بخشی به فقرا» در این مورد به جهت‌گیری‌های نادرست ما بیرونی‌ها (outsider) برای شناسایی و حل مسائل روستایی می‌گوید ما ناخواسته روستاهایی را مطالعه می‌کنیم که به جاده اصلی نزدیک‌ترند و از میان روستاییان آنها که مرفه‌ترند و محل سکونت مناسبی دارند. علاوه بر این محقق بیرونی در روستا به دنبال دغدغه خود می‌رود نه مشکل روستاییان برای مثال در کشور ما روستاهایی هستند که همه کوچه‌هایش نام‌گذاری شده ولی هیچ تدبیری برای تامین آب آن صورت نگرفته است. اشتباه دیگر ما ورود به روستا در فصل برداشت است، معمولا روستاییان در این فصول از رفاه نسبی برخوردارند اما در فصل زمستان، زمان باران‌های سیل‌آسا یا خشکسالی کسی به روستا سری نمی‌زند. در بطن روستاها اقشار مختلف با توانمندی‌های گوناگون زندگی می‌کنند، اگرچه شکاف طبقاتی روستا از شهر کمتر است اما این به معنای یکدست بودن مردم روستایی نیست، روستاهای بسیاری به خصوص در شهرهای بزرگ وجود دارند که محل استراحت شهرنشینان متمول است اما قشر مستضعف آن روستا از چشم نیمه‌باز پژوهشگر شهری پنهان می‌ماند. در این مورد هم ما بیشتر به سراغ تحصیلکرده‌ها و خانزاده‌ها می‌رویم. روستایی فقیر به خاطر حجب و حیا یا شرمی که فقر به انسان تحمیل می‌کند زیاد جلو چشم بیگانه شهری ظاهر نمی‌شود. محل زندگی‌اش دیده نمی‌شود و معمولا کومه‌یی در پشت روستا و رو به زمین‌های کشاورزی است. به عقیده چمبرز تنها راه کسب شناخت حقیقی از روستا استفاده از تکنیک‌های مشارکتی است که در کوتاه‌ترین آن یک الی دو هفته با گروهی متشکل از متخصصان حوزه‌های مختلف میسر می‌شود. چنین هزینه‌یی خیلی کمتر از هزینه طرح‌های مداخله‌گر خواهد بود و مهم‌تر از بحث هزینه منجر به جلب مشارکت و اعتماد حداکثری روستا می‌شود که به تدریج می‌تواند چنین جوامعی را در مسیر تحقق بالقوه‌گی‌های درونی و اظهارنظر برای بهبود شرایط روستا ترغیب ‌کند بنابراین برای آشنایی با روستاییان باید صبوری کرد! توسعه شهری یا روستایی؟ در حقیقت مشخص نیست که وقتی می‌گوییم توسعه روستایی منظور ما دقیقا چیست؟ توسعه برای روستاییان یا توسعه برای شهرها؟! ناگفته پیداست که توسعه اقتصادی و خودکفایی روستا نیازمند درک جامعی از شرایط اجتماعی روستاست زیرا برنامه‌های بیرونی تنها تسهیل‌گر روند توسعه می‌شوند و بهبود حقیقی در روستا توسط خود روستاییان انجام خواهد گرفت. شرایط کلی اقتصاد مثل معروف «همه راه‌ها به رم ختم می‌شود» است؛ در صورتی که روستا به معنای حقیقی توسعه یافته باشد، تاثیر مثبتی بر شاخص‌های اقتصادی خواهد داشت. به همین صورت بدون تغییر کلی در شرایط اقتصادی و سیاسی کشور از حمایت معنادار روستاها ناتوان خواهیم بود. مساله اینجاست که این معادله همیشه مستقیم و یک‌ طرفه نیست و در واقعیت پیچیده‌تر شده، اشکال متنوعی به خود می‌گیرد. برای مثال برخی از پژوهشگران معتقدند هر شکلی از اصلاحات ارضی زمانی کارآمد محسوب می‌شود که انباشت اولیه و لازم برای توسعه شهری مهیا کند و مساله تحریک روستاییان به کسب مالکیت خصوصی برای زمین‌هایشان بهانه عوام‌فریبانه‌ است یعنی با گسترش تولید کشاورزی نیازهای اولیه شهری را تامین ‌کرده تا از بحران غذا در سطح ملی جلوگیری شود و صدقه‌سری این برنامه‌ها، کوچه‌های آسفالت شده و فروش محصولات کشاورزی به دلالان خوش انصاف شهری برای روستایی است. واقعیت این است که توسعه برای روستاییان در کوتاه‌مدت همیشه با توسعه برای شهر یا توسعه ملی هماهنگ نیست. حتی نیاز حقیقی و عاجل روستاها به دلایل ذکر شده با تصور مسوولان از نیاز روستا فاصله زیادی دارد. شاید نمونه داغ چنین طرح‌هایی مربوط به اخبار دوشنبه سوم اسفند است. سایت روستا خبر به نقل از فارس، مژده «بهره‌برداری 89 روستای مازندران از قیر یارانه‌یی» را داد. «سیدمجید هاشمی در جمع خبرنگاران از طرح توسعه و آسفالت معابر روستایی با استفاده از سهیمه قیر رایگان خبر داد و اظهار کرد: یکی از اقدامات خوبی که در بودجه سال 94 توسط دولت مصوب و ابلاغ شد، تخصیص سهمیه قیر برای آسفالت شبکه‌های معابر داخل روستا‌هاست که از این طریق توانستیم بخشی از پروژه‌های نیمه تمام بنیاد مسکن که در سال‌های قبل با محدودیت منابع مالی نیمه‌کاره مانده بود به مرحله آسفالت برسانیم.» این درحالی است که پژوهشگران اجتماعی در گروه توسعه روستایی دانشگاه تهران مدام از عدم تناسب طرح‌های مداخله‌گر با بستر اجتماعی روستا شکایت می‌کنند. نکته اینجاست که اگر معابر روستا را آسفالت می‌کنید، حیوانات اهلی روستا ازجمله گاو و گوسفند، مرغ و خروس چطور در روستا نگهداری شوند. روستایی مجبور است دام را بفروشد و نگهداری احشام به صورت تخصصی به دامپروری‌های مدرن محول می‌شود. روستایی مجبور به خرید ماشین به جای الاغ است تا بتواند تخم مرغ کارخانه‌یی‌اش را تامین‌ کند! نکته جالب این است که همین تغییر و حمایت خیرخواهانه در بسیاری موارد مسبب تغییرات گسترده‌تر و غیرمستقیم شرایط زندگی روستایی است. پس تغییر همیشه برای روستاییان نیست در بعضی موارد که ما خوشبینانه امیدواریم تنها محدود به همین بعضی موارد باشد، تغییرات اهدافی ناخواسته در مناسبات مفید روستا ایجاد کرده‌اند که لزوما برای روستاییان سودمند نبوده است. از یک طرف سرمایه‌گذاری در روستا به خصوص در بخش اقتصاد غیرزراعتی، دیربازده‌تر از آن است که چشم امید بر دستان سخاوتمند بخش خصوصی داشته باشیم. از سوی دیگر به‌کارگیری تکنولوژی نوین در بیشتر روستاها به ‌خاطر ناآشنایی و تکرار کشت سنتی نیاز به صرف وقت و هزینه بیشتری دارد. به‌نظر می‌رسد این دیدگاه در برنامه‌های بالادستی هم رسوخ کرده است، چنانچه ماده دهم لایحه برنامه ششم توسعه، بند اول خواهان: «اعمال مدیریت جهت جلوگیری، عدم پرداخت هر گونه یارانه و حمایت مالی محصولاتی که بر خلاف الگوی کشت، تولید می‌شود» شده است. تو گویی تهدید روستاها به جریمه‌های مالی تنها مسیر عقلانی گسیل شیوه‌ تولید سنتی به کشاورزی مکانیزه‌ است! در صورتی که تغییر سطح کشت ملزومات بسیاری دارد چه رسد به جابه‌جایی کشت زمینی به کشت گلخانه‌یی. احتمالا بسیاری از مسوولان تصور می‌کنند با خرید ماشین جدید، مناسبات روستاهای ایران مدرن می‌شود. البته اگر ارقام دقیقی از به‌کارگیری ماشین‌های پمپاژ آب برای ویلاهای تفریحی نزدیک روستاها در چند سال اخیر وجود داشت، می‌توانستیم بر این ادعا صحه بگذاریم! تخریب منابع زیرزمینی برای بسیاری از اقشار جامعه سهل‌الوصول است اما تغییر شیوه تولید روستایی بدون شک به این راحتی نیست. چنانچه رویکرد ما به اقتصاد روستایی، تقویت زیر ساخت‌های مولد روستاست باید در عمل ثابت شود. بنابراین اگر لازم می‌‌دانیم برای بهبود شرایط روستا کاری کنیم، بهتر است در پس نقاب گردشگری، چهره فرتوت و از نفس‌افتاده روستا را تشخیص دهیم.
نوبیتکس
ارسال نظرات
x