لبه پرچالش دستفروشی
فاصله آخرین حادثهای که پیرامون وضعیت دستفروشان در تهران رخ داده با جدیدترینشان خیلی کوتاه شده و در این روزهای آخر سال که پیادهروها پر از دستفروشان شده است، هر پیادهرو آبستن یک اتفاق جدید شده است.
از طرفی شیوههای برخورد مأموران شهرداری با دستفروشان هم که گاه با شدت و مأموران انجام میشود ماجرای دستفروشان را به یکی از معضلات جدی پایتخت تبدیل کرده است. دو روز پیش یک دستفروش در خیابانهای تهران به علت برخوردی که با او شده بود روی خود بنزین ریخت و بدنش را به آتش کشید و حالا در بیمارستان مطهری پایتخت بستری است. در چنین شرایطی پرسش این است که با دستفروشان چه باید کرد. در مواجهه با دستفروشان، عابرانی که قصد خرید ندارند باید راهشان را تغییر دهند و این دیگر تبدیل به قاعده و قانونی نانوشته شده است. مأموران شهرداری و پلیس هم فارغ از اشتباهاتی که معمولا در رفتارشان با دستفروشان سر میزند، باید هر لحظه منتظر واکنش دستفروشان باشند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق ، طبق قانون، دستفروشی کاری برخلاف قوانین است، بااینحال در شرایط نامساعد و نابسامان اقتصادی تنها محل تأمین درآمد برای عدهای در تهران و مهاجران و بیکاران شهرستانهای دیگر شده است. این افراد نیز که در شرایط اجتماعی و اقتصادی سختی هستند معمولا چیزی برای ازدستدادن ندارند و به همین نسبت ممکن است در واکنش به اقداماتی که از کار آنها ممانعت میکند اقدام به رفتارهای پرخطر کنند. فردی که دو روز قبل در پاساژ شانزهلیزه جلو چشم چندیننفر از مردم بنزین روی خودش ریخت و کبریت کشید، یا به پایان ماجرا فکر نکرد یا برایش این پایان اهمیتی نداشت که حاضر به خودسوزی شد. علاوهبراین باید آسیب و اثر منفیایکه این صحنه روی اذهان عمومی و روحیه جمعی مردمی که شاهد این صحنه بودند را نیز در نظر داشت.امانالله قراییمقدم، جامعهشناس، در این رابطه میگوید: در مورد این نوع رفتارهای پرخطر نباید کوتاه آمد و برعکس رویکرد دلسوزانه اجتماعی، باید برخورد قاطع صورت گیرد. او میگوید اگر برخورد قاطع با این دستفروشان صورت میگرفت امروز از همهجای ایران برای دستفروشی در بازار و خیابانها و مترو به تهران مهاجرت نمیکردند و میافزاید: شرایط آسیبگونه تهران به شکل افسارگسیختهای در حال افزایش است و نیروهای زن و مرد بیکار کل کشور به تهران هجوم آوردهاند و چون منعی برای کار در هر نقطهای از تهران ندارند و میدانند کارشان پیش میرود، از این شرایط استقبال میکنند.این آسیبشناس میگوید: این افراد بدون توجه به حقوق اجتماعی و شهروندی در هر نقطهای از شهر از جمله در پیادهروها بساط میگسترانند و چون شهروندان هم از آنها خرید میکنند، نوعی از وجاهت قانونی را به خود میدهند و با همین وجاهت با مأموران برخورد میکنند.وی با تأکید بر اینکه نباید به دلیل فقر و مسائل اقتصادیای که این افراد دارند، حقی از تخلف و تضییع حقوق مردم را به آنها بدهیم، افزود: بررسیهای ما نشان میدهد که بسیاری از این دستفروشان تحصیلکرده، و دارای درآمد خوبی هستند و از آنجایی که این نوع شغل برای آنها درآمد خوبی در پی دارد، آن را رها نمیکنند. درآمدی که در نتیجه این نوع دستفروشی به دست میآید زیر زبان این افراد مزه میکند و آنها معمولا دیگر سراغ کار سختتر نمیروند.قراییمقدم تأکید دارد که همانند بسیاری از مسائل اجتماعی که ریشه در فقدان فرهنگ مردم دارد، گسترش دستفروشی و گداپروری در جامعه ما به دلیل همراهی مردم با این دستفروشان است.
او معتقد است مردم معضل دستفروشان را به گردن دولت و شهرداری میاندازند اما درعینحال با آنها بهعنوان مجرم همکاری میکنند و با این ترحم فرهنگی و دینی، به خودشان و جامعه ضربه میزنند. مردم عموما معتقدند اگر به این دستفروشان کمک نکنند، ممکن است آنها از دیوار خانهشان بالا بروند یا فلان آسیب را به خانوادهشان وارد کنند و به همین دلیل ترجیح میدهند با خرید از دستفروش خود را از این بار رها کنند.وقتی مأموران شهرداری بساط لبوفروش یا میوهفروش را کف خیابان ریختند، برخوردها به سمت نحوه برخورد با مأموران شهرداری رفت و اینکه آیا در این برخورد قصد و نیت یا رفتار نامتعارفی وجود داشته است. اما آیا مأموران شهرداری یا پلیس در همه موارد اشتباه میکنند؟ واقعیت این است افرادی که بهعنوان دستفروش در خیابانهای تهران حضور دارند به حدی از تعارض و فشار اجتماعی رسیدهاند؛ حدی که با مقابله مأمور شهرداری یا نیروی انتظامی یکباره فوران میکند و خود را به اشکال مختلفی نشان میدهد. اما واقعا با دستفروشان باید با چه زبانی صحبت کرد؟ قراییمقدم بهعنوان یک آسیبشناس معتقد است باید برخورد با دستفروشان، جدی و مستمر اما غیرضربتی باشد تا آنها هم نتوانند از این نوع برخوردها بهنفع خود و جهت مظلومنمایی بهره ببرند. او میگوید: پرخاش و تندی و برخوردهای فیزیکی معمولا جواب عکس دارد و باید با این افراد با مسالمت و بهدور از تنش رفتار کرد و همزمان از مردم خواست تا با آنها همکاری نکنند.
اما عابد ملکی، شهردار جوان منطقه ١٢ شهرداری تهران که به طور مستقیم با پدیده دستفروشی در بازار مواجه است، میگوید مرز و لبه بین حمایت از اقشار آسیبپذیری که دستفروشی میکنند با انجام وظایف قانونی و برخورد با این پدیده اشتباه، بسیار نازک است. یعنی در عین اینکه میدانید افرادی نان خود و خانوادهشان را روزانه با همین دستفروشی به دست میآورند، باید جوابگوی اعتراض کسبه و اصناف و شهروندان هم باشید. فضاهایی که شهرداری برای دستفروشان تعبیه کرده فضاهای دائمی و صددرصد مطلوبی نیستند چراکه شهرداری نمیخواهد این افراد به دستفروشی بهعنوان شغلی نگاه کنند که درآمد خوبی دارد و همیشگی است. شهردار منطقه ١٢ به طرح «روزبازارها» و «شببازارها» اشاره کرد و گفت: در این طرحها دقیقا همین مرز را دنبال کردیم تا بهعبارتی درآمدی محدود برای این افراد به دست بیاید و درعینحال این افراد هم راضی نباشند و نخواهند در این شرایط باقی بمانند. وی به اجرائینشدن این طرح در همه مناطق شهر تهران اشاره کرد و گفت: اگر این طرح در همه نقاط اجرائی میشد، میتوانستیم بگوییم اصلاحی در شرایط دستفروشی اتفاق میافتد اما متأسفانه اجرائی نشد و دستفروشان همچنان در هر خیابان و معبری جولان میدهند.
ملکی میگوید باوجود شرایط خاصی که در این شبها و روزهای پایان سال بر شهر حاکم است، مأموران دستورالعمل خاصی برای برخورد با دستفروشان ندارند و هیچ دستوری مبنیبر ضربوشتم و گرفتن لوازم فروشنده در دستور کار نیست اما بعضا اتفاقاتی رخ میدهد که منجر به تنش و بروز درگیری بین مأموران و دستفروشان میشود و اوضاع را غیرقابلکنترل میکند.
دستفروشی که همه داشتهاش را برای یک روز تبدیل به جنس میکند، باید تا پایان روز همه آن اجناس را بفروشد، در غیر این صورت برای روزی خود و خانواده و خرید کالای روز بعد پولی ندارد. این بیپولی و فقر شرایطی را به او تلقین میکند که شاید هیچیک از ما آن را تجربه نکرده باشیم و همین اجبار است که باعث رفتارهای هیجانی و دور از ذهنی همچون آتشزدن خود یا پرتکردن خود جلو قطار و... میشود. اگرچه مأموران شهرداری و نیروی انتظامی در برخورد با دستفروشان اشتباهاتی دارند، اما تا کجا میتوان همهچیز را به گردن این اشتباهات انداخت؟ قطعا پدیده دستفروشی را نمیتوان یکشبه و در یک دوره کوتاه برطرف کرد اما میتوان فارغ از منافع دو طرف برای نوع برخورد با این پدیده، راهکاری اندیشید.