پسابرجام و شانس سرمایهگذاری در سال 95
سود وسرمایهگذاری همیشه باهم هستند. به عبارت دیگر همیشه سرمایهگذار به امید سود به سمت یک بازار میرود تا بتواند با یک سرمایهگذاری دریک بازه زمانی معقول با توجه به همه شرایط اقتصادی سود مورد نظر یا مورد پیشبینی خود را برداشت کند.
مهمترین موضوع درمورد سرمایهگذاری، مدت زمان بازگشت سرمایه، میزان سود نسبت به بازارهای دیگر (مشابه و غیرمشابه) ریسکهای سرمایهگذاری و... است. اما یکی از اصلیترین شاخصهای انتخاب بازار برای سرمایهگذاری سود پیشبینی شده در مقایسه با دیگر بازارهاست. در یک اقتصاد متوازن سرمایهگذاری در بخشهای خلاق (مانند استارت آپ) و همیشه درحال توسعه (آی.تی) یک نقطه سرمایهگذاری مناسب به حساب میآید، اما دراقتصادهای نامتوازن مانند ایران و با توجه به نفتمحور بودن تولیدات درکشورمان موضوع سرمایهگذاری بیش از اقتصادهای متوازن پیچیده است. وقتی بازارهای موازی همزمان با بازارهای اصلی اقتصاد (کار، پول وسرمایه) فعالیت میکنند و قدرت جذب برای بخشهای دیگری مانند بازارهای طلا، ارز یا ساختوساز وجود دارد، طبیعی است که سرمایهگذاری و هزینه فرصت سرمایهگذاریها به شدت افزایش پیدا میکند. بنابراین بازارهای فرعی یا بخش خاصی از بازارها مانند ارز که بخشی از بازار پول است یا ساختوساز که یک بخش فرعی از بازار کار است فعال شده و توازن و گردش پول در اقتصاد را بهطورکلی برهم میزند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شهروند ، تا پیش از تحریم که بخش تولید و واقعی اقتصاد نمیتوانست به خوبی گردش مالی داشته و پیامد آن سوددهی مناسبی داشته باشد، بازارهای فرعی وغیرمولد مانند طلا یا ارز حتی واردات فعال شد. همچنین ریسک گریز شدن دریک اقتصاد پرتلاطم قابل پیشبینی است. به همین دلیل هم سپردهگذاری در بانک و خرید و فروش ارز و طلا توانست جای سرمایهگذاری در دیگر بخشها را بگیرد. البته این فعال بودن بازارهای جانبی در دورههای گذشته اقتصاد ایران نیز سابقه داشته، اما در دوره تحریم این وضع تشدید شد. پس از اجرای برجام به دلیل اینکه سیاستهای دولت و بانک مرکزی در بازار پول تغییر پیدا کرد، نرخ سود بانکی پس از کاهش نرخ تورم کاهش یافت و قیمت ارز و طلا نیز با توجه به شیوه عرضه بانک مرکزی روندی کاهشی گرفت و به سمت ثبات میل کرد. همین موضوع باعث شد سرمایهگذاری و شیوههای مختلف آن دوباره اهمیت پیدا کند. بهویژه در سال ٩٥ که بهگفته و وعده بسیاری ازمسئولان سال خروج از رکود است، پیداکردن بخشی که بتواند ارزش سرمایهگذاری داشته باشد آن هم در اقتصادی که دوره بیثباتی در آن طولانی شده کاری بسیار دشوار است. بنابراین درشرایطی که بازار سرمایه چندان توسعهیافته نیست و سپردهگذاری بانکی و خرید و فروش ارز و طلا هم چندان سودآور نخواهد بود، باید به سمت کدام بازارها یا بخشها برای سرمایهگذاری رفت؟
ارز و طلا چندان سودآور نیست
زمانی که اقتصاد به سمت نوآوری و بهبود وضع بهویژه در بخش تولید است، بازار سرمایه و بورس وضع رو به رشد به خود میگیرد و بهبودهایی در وضع سوددهی کل بازار سهام پیدا میشود. اما از آنجا که بورس بازار آینده با پیچیدگیهای خاص خود است، باید با احتیاط به آن نزدیک شد. یکی از سوالات اصلی و همیشگی در عرصه اقتصاد، انتخاب سرمایهگذاری با بیشترین بازده و به بیان بهتر و کاملتر با نسبت بازده به ریسک بهینه است. در اقتصادهای باثبات دنیا و اقتصادهایی که تغییرات خاص و ویژهای در آنها رخ نداده یا در آینده نزدیک نیز این تغییرات متصور نیست، تغییر قابلتوجه در نوع سرمایهگذاریها و هیجان در جهت تبدیل به بهینهکردن سرمایهگذاریها چندان مشاهده نمیشود. چراکه اینگونه بازارها تاحدود زیادی متعادل بوده و بازدهی نسبت به ریسک سرمایهگذاریهای مختلف تفاوت فاحشی با یکدیگر ندارند. محمد صابونچی، کارشناس سرمایهگذاری معتقد است که در عرصه اقتصاد ایران، پس از سالها تغییرات خاص و ویژهای رخ داده است که میتواند تا مدتها تعادل بازده و ریسک را در سرمایهگذاریهای مختلف برهم زند. او در گفتوگویی عنوان میکند: باتوجه به قرار گرفتن در شرایط جدید و عدم مقایسهپذیربودن این شرایط با سالهای گذشته میتوان انتظار ایجاد سود، زیان یا عدمالنفعهای قابلتوجهی را در این عرصه داشت.
او اضافه میکند: جهت شناخت سرمایهگذاریهای بهینه و تغییر و تبدیل سرمایهگذاریهای پیشین باید چند فاکتور اصلی یعنی کاهش نرخ تورم و پیامد آن کاهش نرخ بهره، تکنرخیشدن ارز و تسهیل ارتباطات کالایی و خدماتی با خارج از کشور را بهعنوان متغیرهای کلان درنظر داشت که تمام این عوامل با فرض گامبهگام و بدون مشکل پیش رفتن برجام و ارتباط گرفتن هرچه بیشتر با بازار آزاد جهانی میتواند مورد توجه قرار گیرد. این کارشناس با اشاره به اینکه کاهش نرخ تورم و به تبع آن کاهش نرخ بهره سبب میشود تا سرمایهگذاری در برخی صنایع افزایش یابد، توضیح میدهد: در صنایع و سهام شرکتهایی که تا پیش از این بخش قابلتوجهی از سود خود را بابت هزینه مالی از دست میدادهاند، در اولویت قرار میگیرند.
بازار سرمایه برای حرفهایها صابونچی تکنرخیشدن ارز را برای شرکتهایی موثر میداند که مراودات خارجی دارند. او اضافه میکند: تکنرخی شدن ارز بر صنایع و سهام شرکتهایی که ورودی و خروجی آنها مبتنی بر ارز مبادلهای و آزاد بهطور مستقیم یا بالعکس است، تاثیر قابلتوجهی میگذارد. تفاوت بین نرخ آزاد و مبادلهای همواره باعث زیان برخی شرکتها و اهدای رانت و سود بیزحمت به برخی شرکتهای دیگر بوده است. این فاکتور درصورت اجراییشدن تاثیر قابلتوجهی در شیفت سرمایه بین صنایع و شرکتهای مختلف خواهد داشت.
یکی از مهمترین اتفاقهایی که پس از اجرای برجام رخ داد تسهیل ارتباطات کالایی و خدماتی با خارج از کشور بود که برای بسیاری از شرکتها و بنگاههای تولیدی اهمیت داشت. صابونچی در اینباره میگوید: از یک سو برای شرکتهایی که به واسطه عدم قدرت رقابتپذیری، ازتحریمها سود میبردهاند و از سوی دیگر برای شرکتهایی که به واسطه عدم دسترسی راحت به مواد اولیه، خدمات و فناوری روز نمیتوانستهاند سودسازی مناسبی داشته باشند بسیار پراهمیت خواهد بود. این امر جریان و انتقال سرمایه را از شرکتهای نوع اول به شرکتهای نوع دوم تسریع خواهد کرد. او اضافه میکند: برای سرمایهگذاران حرفهای، بازار سرمایه میتواند بهعنوان بهترین مکان سرمایهگذاری از نظر بازده، نقدشوندگی، شفافیت اطلاعاتی و تنوع سرمایهگذاری در عصر پساتحریم مدنظر قرار گیرد ولی نگاه صرف به برداشته شدن تحریمها و خوشبینی مفرط نسبت به تمام صنایع و شرکتها بهویژه با توجه به شرایط خاص بازارهای جهانی و رکود نسبی موجود چندان زیرکانه نخواهد بود.
این کارشناس سرمایهگذاری با اشاره به اینکه با فرض ثبات یافتن و رشد آرام نرخ دلار نسبت به ریال متناسب با تورم و وجود نداشتن دورنمای جهشی افزایش نرخ دلار به ریال، فضای سرمایهگذاری را اینگونه تشریح میکند: سرمایهگذاری در طلا، نفت و... میتواند فقط برای فعالان حرفهای این عرصه مدنظر باشد که این امر نیازمند شناخت و تجربه کافی از بازارهای جهانی و تمرکز بر وضع اقتصادی و تغییرات آماری کشورهای مهم دنیا خواهد بود. برای سرمایهگذاران عادی و بیشتر ریسکگریز، سرمایهگذاری در اوراق خزانه، صکوک و حتی سپردههای بلندمدت بانکی با توجه به افق کاهشی نرخ بهره و بازده، در کوتاهمدت دارای جذابیت خواهد بود.
خطای دید کوتاه مدت و فرصتهای تکرارنشدنی صابونچی به یک نکته مهم دیگر نیز اشاره میکند که در مورد سرمایهگذاری دربازار سهام است و میگوید: سرمایهگذاران عادی ریسکپذیر نیز که میخواهند سهمی در بازار سرمایه داشته باشند بهتر است با خرید واحدهای سرمایهگذاری صندوقهای سرمایهگذاری مشترک به طورغیرمستقیم وبا ریسکی به مراتب کمتر از حضور مستقیم اقدام به سرمایهگذاری کنند. او اضافه میکند: دراین بین انتخاب صندوق مناسب چالش اصلی خواهد بود. انتخاب فقط براساس بازدهی ماهانه، ٣ماهه و حتی ٦ماهه چندان قابل اتکا نخواهد بود، بلکه مهمترین فاکتور در انتخاب صندوق مناسب باید هرچه کمتر کاستهشدن از ارزش واحد سرمایهگذاری در روزهای نزولی بازار درنظر گرفته شود.
این کارشناس سرمایهگذاری یادآور میشود: این امر به این معناست که مدیریت صندوق در وهله اول، حفظ سرمایه و سپس افزایش بازده را مدنظر قرار داده است. سپس در بین صندوقهای با کمترین کاهش ارزش واحد سرمایهگذاری در دوران فعالیت، صندوقهایی کاندیدا خواهند بود که بیشترین بازدهی را نسبت به سایرین ایجاد کرده باشند. صابونچی درمورد مخاطرات سرمایهگذاری در بازار سهام و نگاه کوتاه مدت دراین بازارمیگوید: انتخاب فقط براساس بازدهیهای کوتاه مدت میتواند سرمایهگذار را دچار خطا کند، چرا که این رشد ماهانه یا ٣ماهه ممکن است به دلیل سرمایهگذاری در داراییهای با ریسک بسیار بالا انجام شده باشد که پس از ریزش سنگین قیمتی، مقداری رو به بالا اصلاح کرده و بازدهی را فقط در دوره کوتاهمدت مناسب نشان دهد. حال آنکه برآیند کلی و بلند مدتتر ممکن است استمرار و ثبات این بازدهی را تایید نکند.
او اضافه میکند: درنهایت میتوان گفت که دوران پساتحریم دورانی ویژه، همراه با فرصتهای تکرار ناشدنی خواهد بود. این دوران بیش ازهمه به سود صنایع و شرکتهایی خواهد بود که هرچه سریعتر خود را با بازار آزاد و رقابتی وفق داده و در عرصه منطقه و جهانی حرفی برای گفتن داشته باشند. صابونچی در مورد وضع ناپایدار دربخشهای مختلف اقتصادی و پیامدهای آن میگوید: سودسازی به زور تحمیل فروش کالاهای بیکیفیت، غیررقابتی و برخوردار از مزایای تعرفهای چندان مستمر و پایدار نخواهد بود. فعالیتهای تولیدی و خدماتی بهطور مستقیم یا سرمایهگذاری غیرمستقیم درشرکتهای دانشمحور، انعطافپذیر، دارای قدرت رقابت و با کمترین اتکا به منابع عمومی و دولتی میتواند بهعنوان کاندیداهای اصلی سرمایهگذاری بلندمدت مدنظر قرار گیرند.