سندرم پمپ بنزین در کمین زنان راننده
ای کاش آتش سندرم به خانه و زندگی کسی نیافتد، بهخصوص اگر حال و جانی برای درمان نداشته باشد؛ بدترین نوع آن هم سندرم پمپبنزین است.
این سندرم در یک زمان بیمبنایی بر جان زنان نشسته است و فعلا دستبردار نیست. از بارزترین مشخصات آن خودداری از بنزین زدن به صورت شخصی و تقاضا برای پرکردن باک است که این کار یا توسط یک همراه مرد انجام میشود یا توسط یکی از کارکنان پمپ بنزین و البته با پرداخت مبلغی اضافه بر هزینه بنزین. البته این سندرم در مواردی در مردان نیز دیده شده است که بدون پیاده شدن از خودرو باک خود را پر از بنزین میکنند. البته اصل سندرم از سوی آنان تکذیب میشود و هزار دلیل برای کار خود میآورند و در نهایت سندرم پمپ بنزین را مختص زنان میدانند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیای خودرو ، سندرم در پزشکی و روانشناسی به معنای آمیزهای از علائم و نشانهها که حاکی از اختلالی خاص است. سندرم مجموعهای از خصوصیات قابلتشخیص بالینی است که توسط بیمار، گزارش و توسط پزشک دریافت میشود. بنابراین در صورت وجود یکی از این مشخصهها، پزشک درباره بقیه ویژگیها هشدار میدهد. در سالهای اخیر از این واژه برای ارتباط دادن میان چند پدیده مربوط بههم و البته خارج از حیطه پزشکی استفاده شده است. درگذشته معمولا وقتی چند نشانه و علامت بههمراه یکدیگر در بیماری بهچشم میخورد و پزشک هم متوجه همراهی آنها میشد اما نمیتوانست علت خاصی برای بروز آن علائم بیابد به مجموعه آنها سندروم گفته میشود. حالا این نشانه با پمپبنزین تلفیق شده است و به کسانی که ترس از حضور در پمپبنزین دارند، اطلاق میشود. سندرم ندارم مریم هیچ وقت از ماشین پیاده نمیشود، همیشه عددی میگوید و از کارکنان میخواهد باکش را بنزین کنند. او سندرم پمپبنزین را قبول ندارد و میگوید: «کار سختی نیست، اما از اینکه دست و لباسم بوی بنزین بگیرد، بدم میآید. در ضمن کارکنان پمپ بنزین در ازای کاری که انجام میدهند، انعام خود را دریافت میکنند و همیشه حداقل یک دو هزار تومانی برای جبران کارشان میدهم.» من یک سندرمی بودم زیبا کاملا سندرم پمپبنزین را در وجود خود تایید میکند. البته آن را درمان کرده است و حالا خودش باکش را بنزین میزند. او میگوید: «در ماههای اول که سوار ماشین میشدم، به شدت از رفتن به پمپبنزین گریزان بودم و معمولا از برادر یا نامزدم درخواست میکردم این کار را برعهده بگیرند، زیرا میترسیدم ماشین در صف انتظار خاموش شود و نتوانم آن را در جای مناسب متوقف کنم یا موقع بنزین زدن کار اشتباهی انجام دهم. در چنین فضاهایی شرایط کاملا به ضرر زنان است، همه خیره نگاه میکنند تا اشتباهی ببیند و به کنایه چیزی بگویند، برای همین گریزان بودم.» او یک شب در ساعتی که پمپ بنزین به شدت خلوت بود به تنهایی به آنجا رفت و بنزین زده بود و حالا چنان اعتماد به نفس پیدا کرده است که دیگر این کار را خودش را به تنهایی انجام میدهد. اما یک شب تصمیم میگیرد تحت هر شرایطی خودش بنزین بزند آن هم با دستان خودش. زیبا میگوید: « بعضی کارکنان کلاه بزرگی سرم میگذاشتند، یک بار 25 لیتر بنزین زد و مدعی شد 35 لیتر زده است و بار دیگر برای انعام 5 هزار تومان مطالبه کرد. آخرین بار، وقتی میخواست راهنمایی کند تا ماشین را در کنار پمپ پارک کنم، ماشین را در زاویهای قرار داد که به هیچ عنوان شمارشگر را نمیدیدم همان زمان حدس زدم قرار است کلاه بزرگی سرم بگذارد، برای همین پیاده شدم و بنزین زدم. آن شب پایان سندرم پمپبنزین من بود.» سندرمی در کار نیست آقاحیدر مرد سنوسالداری است که دسته پولها را در دست گرفته و ماشینها را به چپوراست راهنمایی میکند. برایش فرق نمیکند خودش بنزین بزند یا راننده، در هر دو صورت باقی پول را تمام و کمال بازمیگرداند. آقاحیدر در مورد مشتریان خانم میگوید: «خیلیها خودشان بنزین میزنند و بعضی هم نه، خیلی آقایان هم خودشان بنزین نمیزنند، همه اینها بستگی به لباسی دارد که پوشیدهاند یا جایی که میخواهند بروند. مثلا اگر قرار باشد از اینجا به مهمانی یا عروسی بروند، کتوشلوار و کراواتزده بیاید، هیچوقت خودشان بنزین نمیزنند، یا بعضی آقایان دوست ندارند دستشان بوی بنزین بگیرد چون بههر حال بوی خوبی نیست.» او در مورد فرق رفتار زنان و مردان در پمپ بنزین میگوید: «حالا خیلی از خانمها مالک ماشین هستند و دستفرمان خوبی هم دارند، اما انگار روی پیشانی پمپ بنزین نوشتهاند «اینجا مردانه است»، آقایان هم فکر میکنند ملک پدری است و زنان حق ورود ندارند، برای همین تا خانمی وارد میشود همه دنبال خطای او و چهارچشمی مراقب هستند، در صورتی که خیلی از مردها هم ماشین خاموش میکنند یا به در و دیوار میزنند، اما گویا این اتفاق طبیعی است. در ضمن خانمها وقتی وارد پمپ بنزین میشوند به هیچ عنوان از ماشین پیاده نمیشوند، اما آقایان حتی اگر ما برایشان بنزین بزنیم، پیاده میشوند و بهطور دائم مراقب شمارشگرها هستند. اینطوری هیچکس هم نمیتواند سر آنها را کلاه بگذارد.» سندرم زاییده محیط مردانه است نیوشا پاکزاد، روانشناس اجتماعی در گفتوگویی در مورد سندرم پمپبنزین که به زنان نسبت داده میشود، میگوید: «این سندرم هم مانند هزاران بیماری و سندرم دیگر، زنانه و مردانه ندارد، اما فضای مردانه موجب شده است آنها برچسب زنانه بودن بر آن بزنند.» به گفته او، شکسته شدن محیط مردانه ماشین، موجب شده است از ابزارهای مختلف برای تحقیر زنان استفاده کنند که از انواع آن میتوان به متلکگویی به زنان راننده نام برد. اما باید پرسید اگر کسی محتاط و مطابق با قوانین رانندگی کند، بیمار است یا آنکه در این خیابانهای شلوغ لایی میکشد، دستش روی بوق است و مدام الفاظ رکیک میگوید؟ پاکزاد با بیان این که قبول ضعف از طرف زنان به این درشتگویی مردان کمک کرده است، میگوید: «مردان زیادی هستند که برای پارکدوبل مشکل دارند، در یک خیابان عریض توان دندهعقب رفتن ندارند یا تصادهای ریز و درشتی دارند. اما هیچگاه سوژه اصلی جوک نمیشوند، در عوض چون دائم وارد ورودممنوعها میشوند یا در مناطق ممنوعه پارک میکنند، به دلیل شهامتشان تشویق میشوند. اتفاقا جامعه مردانه، زنانی را که به صورت دائمی تخلف میکنند، رانندگانی قهار میدانند و میگویند:« مثل یک مرد میرانند.»