x
۰۱ / اسفند / ۱۳۹۴ ۱۲:۲۳

سریال برجام‌ها به «برجام 2» رسید

در سال‌های دبستان و دبیرستان، موضوع انشای متداول بسیاری از درس‌های انشا سوال معروف «علم بهتر است یا ثروت» بود. پدران و مادران هم همیشه به فرزندان خود توصیه می‌کردند که حتما علم را بر ثروت برتر بدانند چراکه از علم ثروت حاصل خواهد شد ولی با ثروت عالم نمی‌توان شد.

کد خبر: ۱۱۷۱۴۰
آرین موتور

زهی خیال باطل. سال‌ها گذشت و دیدیم کسانی که با دیپلم و لطایف‌الحیل صاحب نیمی از یک صنعت شدند و عزت و احترام را برای خود خریدند و بسیاری با مدرک دکتری برای امرار معاش به مسافرکشی و سرایداری پناه بردند. البته امروز هم اگر موضوع «علم بهتر است یا ثروت» را در دانشگاه‌ها به مسابقه انشانویسی بگذاریم چندین کتاب با نظرات مختلف نوشته خواهد شد. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تعادل ، امروزه موضوع‌های دیگری برای انشانویسی در دست انشانویسان حرفه‌یی افتاده است. «برجام بهتر است یا برجام 2؟» «تورم بهتر است یا رکود؟» بدون تردید برجام نتایج مثبت و قابل تاملی داشت. باوجود آنکه سیاستمداران مذاکرات را پشت درهای بسته برگزار می‌کردند، فرصت‌هایی را هم فراهم آورد تا سخنرانی‌ها و نوشتار‌های بسیاری پیرامون برجام، همایش‌ها و رسانه‌ها را پر کنند. با توافقات انجام شده هم به این نتیجه رسیدیم که به‌کار‌گیری صحیح دانش دیپلماسی و گفتمان سیاسی می‌توان به نتایج برد-برد دست یافت و شاید با لغو تحریم‌ها و مدیریت درست از توانمندی‌ها اقتصاد کشور را شکوفا کرد و به ثروت رسید. پس بازهم علم بهتر از ثروت است. اما مشکلات بسیار عمیق و پیچیده اقتصاد کشور و رکود چشمگیر که کاهشی 25درصدی در شاخص تولید صنعتی را نشان می‌دهد و منجر به بیکاری 4میلیون نفری جوانان کشور شده است و برای نجات از آن نیاز به سالانه یکصد میلیارد دلار سرمایه داخلی و خارجی داریم، خبر داد که خیلی زود از برجام ذوق زده شده‌ایم. حالا دولت که تا امروز تمام هم و غم خود را معطوف به مبارزه با تورم کرده و با ایجاد رکود به جنگ با تورم رفته ظاهرا به‌فکر طراحی برجام اقتصادی افتاده است و بعید نیست که سریال برجام‌ها به اعداد بالاتری و با موضوغات مختلفی، مثلا برجام فرهنگی، ادامه یابد. البته این‌بار برجام اقتصادی یا برجام2 از پرده برون‌افتاده و متخصصان اقتصادی و آنان که حتی در دوران تحصیل یک یا دو واحد اقتصاد هم نخوانده‌اند، ولی امروز همگی صاحب نظرند، راهکارهای فراوان و مختلفی را برای رفع مشکلات و جذب ثروت‌های داخلی و خارجی ارائه می‌کنند. وزارت امور خارجه هم که برنده برجام است به‌فکر افتاده تا از مسابقه برجام2 عقب نیفتد و به فکر تقویت رایزن‌های اقتصادی خود است تا بتوانند سرمایه‌های خارجی را بهتر جذب کنند. درنتیجه ظاهرا این روز‌ها سرمایه و ثروت جایگاه با ارزش‌تری را به دست آورده و بر علم داشته و نداشته بسیاری پیشی گرفته است. چراکه امروز، به‌قول انشانویسان دبیرستانی، بر همه واضح و مبرهن است که اقتدار اقتصادی زیر مایه اقتدار سیاسی، نظامی، فرهنگی و علمی جامعه است و اینها همگی بی‌مایه فطیرند. پس ثروت بهتر از علم است. نیم قرن پیش نتیجه می‌گرفتیم که با کسب علم می‌توان به ثروت دست یافت. ولی امروز گسترش رشته‌های مختلف علمی و زیر مجموعه‌های هر یک باعث شده که به‌درستی ندانیم از کدام علم برای کسب کدام ثروت باید بهره گرفت. در جراید می‌خوانیم که مهندسین، حسابدار‌ها، جامعه‌شناسان، سیاستمداران و... همگی برای حل مشکلات اقتصادی کشور راه‌حل ارائه می‌کنند. سر فصل بحث‌ها نیز کم و بیش یکی است. یکسان شدن نرخ ارز، کاهش نرخ تسهیلات بانکی، کاهش بیکاری، اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام یارانه‌ای، شفاف‌سازی و افزایش رقابت‌ها، مبارزه با فساد نهادینه شده، فعال‌سازی بخش خصوصی و... البته همان‌طور که علم شعب مختلفی یافته، هر یک از این سرفصل‌های کسب مال و ثروت نیز زیر شاخه‌های دیگری برای انشانویسی دارند. سوال این است که با داشتن این همه متخصص و دانشمند و ارائه روزانه این همه راهکار که ارائه‌دهندگان آنها همگی ادعا می‌کنند که دوای همه درد‌ها هستند، چرا به سر منزل مقصود نمی‌رسیم و به اهداف عالیه خود دست نمی‌یابیم؟‌ ما که علم داریم. علمای اعلام هم که هر روزه نسخه‌یی شفا بخش می‌نویسند. پس چرا دولت از داروهای این بزرگواران برای رفع و دفع امراض مختلفی که اقتصاد کشور به آن دچار شده استفاده نمی‌کند؟ آیا این داروها وجود دارند یا بخشی از آرزو‌ها و زاییده تخیلات داستان پردازان هستند؟ آیا عوارض جانبی این دارو‌ها را بدرستی تشخیص داده‌اند؟ به عبارت دیگر آیا مقاله‌نویسان به‌درستی اهداف خرد و کلان جامعه، وظایف دستگاه‌های حکومتی، اهداف گروه‌های متضاد درون کشور، تمایز منافع ملی با منافع شخصی و گروهی، باورها و توانمندی‌های مدیریتی دولتیان و تاثیرات تمامی این عوامل بر یکدیگر را به درستی تشخیص می‌دهند؟ یا با تساهل و تسامح و شاید هم خوش‌خیالی، بسیاری از این تضاد‌ها و عوارض جانبی را نادیده می‌گیرند و فقط مقاله می‌نویسند؟ آیا می‌توان نقش و قدرت آنان که از چند نرخی بودن ارز، عدم شفافیت، فساد و اقتصاد متمرکز و دستوری بهره می‌گیرند را نادیده گرفت؟ آیا بخش خصوصی باید حضور خصولتی‌ها در اقتصاد کشور را نادیده بگیرد یا خواستار حذف آنان باشد؟ آیا دولت می‌خواهد یا می‌تواند دست خصولتی‌ها را از اقتصاد کشور کوتاه کند؟ آیا دولت واقعا می‌خواهد اقتصاد کشور را به بخش خصوصی بسپارد؟ آیا دولت می‌تواند عمده درآمد کشور را که به‌صورت یارانه بی‌خاصیت به 70 میلیون نفر پرداخت می‌کند قطع و آنها را صرف پروژه‌های عمرانی کند؟ آیا دولت باید تولید را فدای تورم کند؟ 6- در برجام می‌دانستیم پیرامون چه مسائلی و با چه کسانی مذاکره می‌کنیم. آیا برای دستور کارها و اهداف برجام اقتصادی دولت با مذاکره‌کنندگان توافقی دارد؟ در برجام2 با چه کسانی باید مذاکره کنیم؟ نام و نشان آنان که باید قانع کنیم، چیست؟ آیا این هم همه‌چیز محرمانه است و لیست مذاکره‌کنندگان در جیب‌ها باقی می‌ماند؟ بالاخره برجام سیاسی می‌تواند برجام اقتصادی را فعال کرده و به سرمنزل مقصود برساند یا مذاکره‌کنندگان داخلی برجام اقتصادی سختگیر‌تر و پرتوان‌تر از مذاکره‌کنندگان خارجی هستند؟ آیا عدم موفقیت در برجام اقتصادی می‌تواند آثار برجام سیاسی را هم به مخاطره بیندازد؟ دولت آمار و اطلاعات و علم دارد و آنان که در مقابل برجام اقتصادی ایستاده‌اند ثروت دارند. بالاخره علم قوی‌تر و بهتر است یا ثروت؟

* فرهاد فزونی نماینده اتاق تهران

نوبیتکس
ارسال نظرات
x