چه وقتهایی میتوان به رئیس دروغ گفت؟
در دنیایی که انسانها روز خود را با دروغ شروع میکنند، محل کار یکی از مکانهایی است که دروغ و بیصداقتی بیداد میکند، با اینحال، وقتهایی هم هست که صداقت زیاد در محیط کار چندان منطقی نیست؛ چراکه ممکن است تبعات زیادی را برایتان به دنبال داشته باشد.
ما در سیاره دروغگوها زندگی میکنیم. نتایج یک مطالعه نشان میدهد که مردم به طور میانگین روزانه دستکم یک یا دو دروغ میگویند. همچنین، 97 درصد افرادی که در سال 2004 میلادی در نظرسنجی مجله معتبر ریدرزدایجست شرکت کردند، اعتراف کردهاند که در محل کار خود فرد صادقی نبودهاند. دروغهای رایج در محل کار از خفیفترین و بیخطرترین (مثلا: دیر رسیدن به محل کار به دلیل اینکه دیر از خواب بیدار شدهاید، اما به دروغ ترافیک را بهانه میکنید) گرفته تا یک جرم و بزه قانونی (کلاهبرداری و اختلاس) را شامل میشوند. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اقتصاد، فرقی نمیکند که این دروغها مصلحتی هستند یا دروغهای بزرگ و خطرناک؛ بسیاری از مردم بر این عقیده هستند که دروغگویی در محل کار، عمل کاملا اشتباهی است. دروغگویی در محل کار نه تنها فضای بی اعتمادی را گسترش میدهد، بلکه درصورت برملا شدن میتواند به قیمت از دست رفتن اعتبارتان تمام شود. ارتقای شغلی بر مبنای مهارتهای نرم و معیارهای مادی رخ میدهد و اعتبار شما، بهعنوان یک کمال و اعتبار واقعی و اخلاقی و افراد صادق برای موفقیت شما بسیار مهم است. اما با این حال، معدود اوقاتی هم هست که شاید صداقت زیاد خوب نیست. در ادامه به 5 موقعیتی که شاید لازم باشد به رئیس خود دروغ مصلحتی بگویید، اشاره میکنیم. وقتی دنبال شغل جدیدی هستید اگر به دنبال یافتن شغل جدیدی هستید، شاید بهتر باشد جستوجوی شغلی خود را مخفیانه انجام دهید. اگر رئیسی دریابد که یک پای شما به ماندن و یک پای دیگرتان به رفتن است، شاید کم کم شروع به سلب مسئولیتها از شما کرده و شما را به کارهای خستهکننده و کسالتآور گمارد. البته اگر کار جدیدی پیدا کرده باشید این مسئله مشکل آفرین نخواهد شد، اما اگر ماههاست به دنبال یافتن کار هستید، ممکن است در محل کار کنونی خود با شرایط ناراحتکنندهای روبرو شوید و حتی تا مرز اخراج یا تعدیل نیرو هم پیش روید. اگر راجع به ظاهرش از شما پرسید وقتی رئیستان پیش از یک جلسه یا ملاقات با مشتریان یا مراجعان از شما پرسید ظاهرم چطور است، به او اعتماد به نفس بدهید و بگویید عالی هستید! دروغ مصلحتی در چنین مواقعی پذیرفتنی است. اگر دلیل واقعی ترک شغل قبلیتان را پرسید شاید رئیس قبلیتان یک آدم کاملا وحشتناک بوده و محل کار قبلیتان هم یک جای کاملا مسخره و ناکارآمد بوده باشد اما هرگز این مسائل را به رئیس کنونی خود نگویید؛ حتی اگر او از شما درباره آن سوال کرد. شایعهپراکنی و بدگویی راجع به رئیس قبلی باعث وجاهت شما نخواهد شد؛ بهخصوص اگر در بخشی از صنعت کار میکنید که روابط بسیار به هم نزدیک است. بدگویی درباره رئیس قبلی حتی ممکن است باعث شود تا رئیس کنونی شما به این فکر کند که مبادا پشت سر او هم بدگویی کنید که در این صورت روابط شما با او نیز دچار تنش میشود. پس نظرات خود درباره رئیس قبلی را برای خودتان محفوظ نگهدارید. وقتی از شما میپرسد توانایی به عهده گرفتن پروژه جدیدی دارید وقتی رئیستان از شما یک مسئولیت غیرمنتظره را میخواهد یا یک پروژه جدید روی میز شما میگذارد، به جای شوکه شدن یا غر زدن با لبخند از او استقبال کنید. پاسخ هوشمندانه این است که بگویید: از کمک کردن استقبال میکنم. این رفتار باعث میشود رئیستان به این باور برسد که شما روحیه کار تیمی دارید حتی اگر در اوج گرفتاری و کارهای خود، از شما وظیفه جدیدی را طلب کند. تمرکز روی جنبههای مثبت شغل باعث میشود این مساله برای شما پذیرفتنیتر شود. وقتی درباره تصمیماتش از شما نظر خواست اساسا، وقتی رئیستان تصمیمی بگیرد، باید پشت او دربیایید. حتی اگر هم با تصمیمات او در اخراج همکارتان یا لغو یک پروژه مخالفتی داشتید، وقتی از شما راجع به تصمیماتش نظر خواست، حمایت خود را به او نشان دهید. سعی کنید پس از یک تصمیم، از رئیس خود انتقاد نکنید بلکه میتوانید قبل از اینکه تصمیمی اتخاذ شود این انتقادات را مطرح کنید تا شاید از نظرات شما در این تصمیمیگیری استفاده شود اما وقتی تصمیمی گرفته شد، انتقادات شما صرفا ساز مخالف بهنظر میرسد.