نوبل معماری به مسکن «ارزانساخت»
یک معمار باتجربه در زمینه «شهرسازی اجتماعی» از شیلی، موفق شد معتبرترین جایزه جهانی معماری را تحت عنوان «پریتزکر» که بهعنوان نوبل معماری مطرح است، به خود اختصاص دهد.
جایزه «پریتزکر» که به مثابه جایزه نوبل در معماری محسوب میشود، در سال 1979 از طرف خانواده «پریتزکر» بنیان گذاشته شد و از آن زمان مورد حمایت مالی این خانواده است. این جایزه هر سال از سوی موسسه هتلهای هایت به یک معمار در قید حیات که طراحیهایش در جهت ارتقای محیط زندگی انسانها است تعلق میگیرد. برنده جایزه پریتزکر ۱۰۰هزار دلار آمریکا، یک گواهی استناد و یک مدال برنز دریافت میکند که روی آن به زبان لاتین سه کلمه دوام، ابزار و زیبایی حک شده است. قرار است چهل و یکمین جایزه معماری پریتزکر (Pritzker Architecture Prize) در سال 2016 در مراسمی چهارم آوریل در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار شود، به «آلخاندرو آراونا»، معمار 48 ساله و اهل شیلی تعلق گیرد. این جایزه به دلیل تلاشهای وی در طراحی ساختمانهای اداری، مسکن کمهزینه و پروژههای مربوط به بازسازی پس از سانحه داشت، به او اهدا میشود.
به گفته هیاتداوران، آلخاندرو به احیای یک معماری اجتماعی به خصوص در مقابله با بحران جهانی مسکن و تلاش برای یک محیط شهری بهتر برای همه، جنبه واقعی بخشیده است. او درک عمیقی از معماری و جامعه دارد و میتوان انعکاس آن را در نوشتهها، فعالیتها و طراحیهای او دید. توماس پریتزکر، از نوادگان بنیانگذار این جایزه میگوید: طراحیهای آلخاندرو به مردم معمولی، فرصتهای اقتصادی میبخشد، اثرات بلایای طبیعی را کاهش میدهد، مصرف انرژی را کم میکند و مکانهای عمومی دلپذیری فراهم مینماید. او بهصورتی کاملا نو و الهامبخش نشان میدهد که معماری میتواند به بهترین شکل زندگی مردم را بهبود بخشد.
برنده این جایزه، پروژههای زیادی در بخشهای خصوصی، عمومی و آموزشی در کشورهای شیلی، آمریکا، مکزیک، چین و سوئیس اجرا کردهاست. اما شاید برجستهترین کار وی، ساخت واحدهای مسکونی برای مردم زاغهنشین باشد. ساخت این واحدهای مسکونی از پروژه ساختن سرپناه برای 100 خانواده زاغهنشین در شیلی با حداقل بودجه مردمی یعنی 7500دلار آمریکا شروع شد که در بهترین حالت با این سرمایه تنها 36 مترمربع در فضای 5هزار مترمربعی که برای این پروژه در نظر گرفته شده بود، قابل ساخت بود و به خاطر اینکه این زمین در مرکز شهر بود، قیمتش سه برابر خانههای کم هزینه ارزیابی میشد. هدف از شروع این پروژه، فراهم کردن خانههای متوسط و استاندارد برای خانوادههای کارگران در مرکز شهر بود تا ارتباط بین زندگی اجتماعی با شبکههای اقتصادی حفظ شود و این خانوادهها به مناطق دور از شهر منتقل نشوند.
هیچکدام از راهحلهای فعلی در بازار قادر به حل این مساله نبودند. این معمار با طراحی «نیمی از یک خانه خوب» موفق شد این مساله را حل کند و این خانوادهها در این خانهها ساکن شدند. بعد از یکسال قیمت این خانهها سه برابر شد و همه آن خانوادهها ترجیح دادند آنجا بمانند و خودشان خانههایشان را تکمیل کنند. طرح «نیمی از یک خانه خوب» در واقع خانههایی هستند که نیمه پرهزینهتر خانه بهطوری که قابل سکونت باشد ساخته میشود و فضاهای ساختهنشده را ساکنان خودشان با توجه به شرایط اقتصادیشان به مرور تکمیل میکنند. این طرح باردیگر در مکزیک با هزینه 20 هزار دلار بهصورت خانههای دوبلکس نیمه ساخته شده در حالی اجرا شد که در حالت عادی با کمترین هزینهها نمیتوانست با کمتر از 30هزار دلار تمام شود.
آلخاندرو آراونا اعتقاد دارد که زندگی بشر بسیار ارزشمندتر از پول است. او میگوید: این یک واقعیت است که مردم در حال مهاجرت به سمت شهرها هستند و این خبر خوبی است؛ زیرا آمارها نشان میدهند که مردم در شهرها بهتر عمل میکنند. اما مشکلی وجود دارد که من نامش را تهدید سه جانبه میگذارم: تغییر مقیاسها، سرعت و کمبودها. تهدیدهایی که با استفاده از آنها باید پاسخگوی این پدیده باشیم. پدیدهای که در طول تاریخ از اهمیت زیادی برخوردار نبودهاست. در واقع از میان 3 میلیارد انسانی که امروز در شهرها زندگی میکنند، یک میلیارد نفر زیر خط فقر به سرمیبرند. تا سال ۲۰۳۰، از بین پنج میلیارد انسانی که در شهرها زندگی خواهند کرد، دو میلیارد نفر زیر خط فقر خواهند بود. به این معنی که ما باید در پانزده سال آینده هر هفته، شهری یک میلیون نفری با بودجه ۱۰هزار دلاری بسازیم. اگر این معادله را بیپاسخ بگذاریم، مردم از آمدن به شهرها دست بر نمیدارند، آنها برای زندگی بهتر به شهرها مهاجرت میکنند؛ اما در زاغهها و در سکونتگاههای غیر رسمی زندگی خواهند کرد. ما نمیتوانیم معادله اسکان یک میلیون نفر در هفته را حل کنیم مگر اینکه قابلیت خود مردم را برای ساختوساز به کارگیریم.
سالی موری، اقتصاددان مرکز رشد بینالمللی گفت: معماری در واقع میانبری است برای ایجاد توازن در بحران جهانی مسکن. پروژه خانههای کم هزینه در شیلی ثابت کرد که این معماری است که میتواند مردم عادی را وارد روند طراحی کند و با بودجه محدود، آنها را صاحب خانه کند. جهان در حال حاضر با معضل طراحی شهری روبهرو است، در کشورهای در حال توسعه بحران کمبود مسکن و مهاجرت به شهرها وجود دارد و حدود دو سوم خانوادهها در این کشورها زاغهنشین هستند و در خانههایی بیدوام، کوچک، در مکانهای آلوده و خطرناک، شلوغ و اجارهای زندگی میکنند. در کشورهای مختلف دنیا برای حل این مشکلات راههایی ارائه دادهاند؛ مانند پرینت خانههای سه بعدی در چین، پناهگاههای نیمهدائمی برای آوارگان سوریه، دیوارهای کاهی فشرده پیشساخته و کف پوشهای ارزان بهداشتی و در نهایت طراحی آپارتمانهای مقرون بهصرفه در آدیسآبابا، پایتخت اتیوپی، که یکی از بهترین راهحلها بود. اما همیشه به خاطر کم بودن بودجه دولت این خانهها جوابگوی نیازهای مردم نبوده و این مشکلات همچنان باقی ماندهاند.
راهحل ارائه شده از سوی آلخاندرو اگرچه جدید نبود و مشابه ایده خانههای نیمهکاره به نظر میرسید که در آن مالکانی که پول کافی ندارند تا خانه کاملا تمام شده بخرند، با هزینه کمتر، خانه را بدون نازککاری و بعد از ساخته شدن قسمت اصلی ساختمان، میخرند و بقیه خانه را خودشان به مرور میسازند. اما در این پروژه بهصورت واضح نصف خانه نیمهکاره رها شده بود و فقط قسمتهای ضروری با کیفیت خوبی ساخته شده بودند. در نتیجه متقاضیان بیشتری قانع شدند که این خانههای با کیفیت را بخرند و صاحب خانههای شخصی بشوند که در نتیجه خودشان برای بهتر کردن خانههایشان دست بهکار شدند و با مشارکت هم محله زیبایی را برای خود ساختند. درواقع با توجه به اینکه نیاز به مسکن یکی از نیازهای اساسی انسانهاست، آنها به این نیاز پاسخ میدهند و برای بهتر شدن محیط زندگیشان که به خودشان تعلق دارد، تلاش میکنند. ولی دولتها معمولا میخواهند با بودجههای کم، انبوهسازی کنند که نتیجه آن خانههای بیکیفیت و مشابه است که قدرت تغییر زیادی به ساکنان نمیدهد و به مرور نیز این بیکیفیتی باعث احساس دلزدگی ساکنان از محیط زندگیشان میشود.
از دیگر مزایای این طرح، ساختن خانهها در یک ردیف با امکان گسترش آنها بهصورت محدود در طبقات بالا با همان فونداسیون موجود است. این طرح به انبوهسازان اجازه میدهد در مرکزشهر در زمینهای کوچکتر خانههای ارزانتری بسازند تا کارگران بتوانند در نزدیکی محل کار خود زندگی کنند. در حالی که در طرح خانههای افزایشی قابلیت انبوهسازی وجود ندارد و همینطور مورد استقبال برنامهریزان و طراحان نیست زیرا آنها مشتاقند که کارنهایی خود را ببینند و همچنین بیشتر مواقع بودجه کافی برای تکمیل پروژه در کوتاه مدت در دسترس نیست. به گفته سالی موری، این ایده یک روش و فکر نو را وارد معماری کرد که فراتر از یک تکنولوژی یا مصالح ساختمانی جدید بود. برنده امسال جایزه پریتزکر مفهوم جدیدی از مسکن خوب را معرفی کرد که دولتها و شرکتهای ساختوساز با به کارگیری آن بتوانند شرایط بهتری را برای زندگی در شهرها، مخصوصا در شهرهای در حال توسعه فراهم کنند.