پیام مهم سفر روحانی به فرانسه و ایتالیا
هر روز که میگذرد مسائل مربوط به رفتار انسان در جامعه و طبیعت بیشتر مورد کاوش پژوهندگان قرار میگیرد. این به آن علت است که مسائل حوزه روانشناسی و روانکاوی بیشتر از علوم دیگر برای ما انسانها نامکشوف و در پرده ابهام قرار دارد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرصت امروز ، در ارتباط با تحریمهای ایران که در گذشته اتفاق افتاد، بهخصوص در 10 سال اخیر، این مسئله مصداق دارد.با توجه به تصمیمات شورای امنیت ملل متحد، دولت و کنگره آمریکا، اتحادیه اروپا و تحریمهایی که به ناحق علیه ایران برقرار کردند این موضوع انعکاس چند برابر بزرگتر در رسانهها داشت. رسانههای جهانی که عمدتا در اختیار سرمایهگذاران بزرگ و شرکتهایی که مالکان آنها غولهایی همچون رابرت مورداک و تد ترنر هستند سعی کردند که به صورت غیرواقعی ابعاد تحریمهای ایران را چند برابر نشان دهند.
رسانههای دیگر از این انعکاس رسانهای که من از آن به بازگشت صدا در یک دره سنگی یاد میکنم فریب خوردند و کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و امارات متحده عربی تحریمهایی دو چندان بیشتر از تحریمهای اولیه وضع کردند. آنگاه در بازارهای سرمایه، تولید و خدمات دیگر، شرکتها و بنگاههای بزرگ و کوچک از این رویه تقلید کردند.
نکته اینجاست که شرکتهای کوچکتر که مایل به پرداخت هزینه ریسک و عدم قطعیت نبودند و شرکتهای آنها توانایی آن را نداشت که در بازارهایی وارد شوند که به یکباره احتمال شکست با احتمال 50 درصد یا بیشتر را داشتند خود را از بخشهای مختلف صنعتی و خدماتی ایران کنار کشیدند و هر گاه که با آنها صحبت میشد به نوعی ابراز میکردند که میدانیم؛ ما شرکتها یا بانکهای کوچکی هستیم و نمیتوانیم در این موضوع ریسک کنیم.
به نظر من اهمیت سفر رئیس جمهور به ایتالیا و فرانسه در همین نکته نهفته است که به جای تشدید انعکاس صدای تحریم در رسانهها و در میان شرکتهای متوسط و کوچک، امروزه ما ملاحظه میکنیم که از طرف تصمیمگیران کلیدی در جهان که همانا برخی از آنها کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا هستند، پیامهایی مبنی بر اینکه مشکلات کار با ایران به اتمام رسیده است را در رسانهها مشاهده میکنیم. به نظر من پیامد این انعکاس رسانهای این خواهد بود که شرکتهای متوسط و کوچک از این پس برای کار کردن با ایران مشکلات کمتری خواهند داشت.
منظور من آن گونه بنگاههایی است که با سرمایه نسبتا کم، اما با فناوریهای نسبتا جدید بهخصوص در زمینه تکنولوژی اطلاعاتی دیگر نه فقط در کشورهای توسعهیافته، بلکه در اکثر کشورهای بزرگ و کوچک جهان در حال فعالیتند. مثلاً یک شرکت فعال در انرژیهای تجدیدپذیر مانند شرکتی هندی که در مسائل مربوط به انرژی خورشیدی کار میکند یا یک شرکت چینی که درمورد مسائل مربوط به توسعه مخابرات کار میکند یا یک شرکت از کره جنوبی که در مورد نوآوری در ساخت کشتی فعالیت میکند. این گونه سازمانها، پیامی که دریافت کردند این است که میتوانند با ایران کار کنند.
به نظر من قبل از اینکه خوشحال شویم که قراردادی با ایرباس برای خرید 118 هواپیما منعقد شده است که این موضوع هم جای خوشحالی دارد، باید در کنار آن به دهها شرکت کوچکتر هواپیمایی فکر کنیم که با ایران رابطه دو جانبه و مشترک خواهند داشت. هواپیماهایی با سقف ارتفاع پروازی کوتاهتر مانند هواپیمای ATR که به نظر میرسد یکی از مناسبترین هواپیماها برای فضای ایران است یا شرکتهای نفت و گازی که به اندازه شرکت نفت توتال فرانسه بزرگ نیستند.
مجموع شرکتهای متوسط و کوچک در صنعت نفت و گاز ایران میتوانند چند برابر نفوذ و پیامدهای اقتصادی، فناورانه و مالی در مقایسه با شرکتهایی مانند توتال برای کشور ما داشته باشند. به نظر میرسد که از این پس جامعه ایرانی بهخصوص فعالان اقتصادی و کسانی که در بخشهای سیاستگذاری کشور مشغول به فعالیت هستند باید به دنبال پیدا کردن شرکتهای متوسط و کوچک باشند که جمع جبری آنها برای ما شاید از مواجهه و تعامل با شرکتهای بزرگ چندملیتی هم بیشتر باشد.
این به آن معنا نیست که با شرکتهای بزرگ کار نکنیم، بلکه به نظر میرسد تأکید و توجه سیاستگذاران ایرانی بیشتر باید به یافتن زمینههای نو و مناطقی باشد که در این 10 سالی که از تعامل با جهان محروم بودیم در مناطق مختلف جهان این شرکتها رشد کردند و به مرحله تولید یا ارائه خدمات خود رسیدند.شرکتهای برزیلی، آرژانتینی، هندی، ژاپنی، تایلندی، مالزیایی، سنگاپوری و بقیه کشورهای کوچکی که نقش آنها از کشورهای بزرگ کمتر بود از آن جمله است.
*دکتر عباس ملکی
دانشیار سیاستگذاری انرژی در دانشگاه صنعتی شریف