گفتگو با بنیانگذار لینکت
مصاحبه با پویا کازرونی، بنیانگذار لینکِت (linquet.com). به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک آنلاین در مورد مدل تجاری لینکت، چشم انداز پویا، تجربه او در راه اندازی استارتاپ ها در ایران، اهمیت مربی خوب و مباحث دیگر خواهیم خواند. ...
خوب پویا یک توضیح کوچک در مورد لینکت ( linquet ) و اینکه چی کار میکنی میدی؟
آره لینکت اولین محصول دنیاست که با استفاده از اینترنت جلوگیری میکنه از گم شدن تلفنت یا کیف پولت یا کلیدت یا گربه ت یا سگت یا بچه ت، هرچی.
مدل تجاریتون چیه و چجوری پول درمیارین؟
این دستگاه لینکت را همه وصل میکنند به کلیدشون، موبایلشون، غیره و از طریق بلوتوث وصل میشه به موبایل و وقتی از هم دور بشوند هر دو بوق و آژیر میزنند تا جلوگیری کنه از اینکه شما یک چیزی را جا بذاری. و ما اومدیم بجای اینکه این دستگاه را بفروشیم، مثلا ۵۰ دلار یا ۱۰۰ دلار، ما این دستگاه را به همه مجانی میدیم و مشتریانمان هر ماه ۲ دلار میدن. بدون هیچ قرادادی و هر وقت خواستند میتونند کنسلش کنند.
این ایده پیچیده ای نیست. ایده ی ساده ای هست ولی به نظر اجرایش خیلی خیلی سخت میاد.
اجراش وحشتناک سخته. به خاطر همین به هر کس که ایده را میگی، میگه وای چه ایده خوبیه چطور تا حالا نبوده… به خاطر اینکه واقعا اجراش سخته! مخصوصا اگر قرار باشه که تو یک قطعه بسازی که هم خیلی کوچک باشه و هم همیشه کار کنه.
این خیلی مهمه، اینکه این دستگاهی که طراحی میکنی همیشه قابل اطمینان باشه و کار کنه. و با این سایزش و با استفاده دائم باطریش یک سال دوام بیاره. اینجوری نیست که این دستگاه روزی ده دقیقه یا ده ساعت کار کنه، دائم باید کار کنه و یک سال باطریش دوام بیاره و تازه داریم مجانی میدیمش بره. خیلی خیلی کار سختی بود.
اون اول که میخواستین شروع کنین بزرگترین ترستون چی بود؟
ببین من قبلا تجربه استارتاپ داشتم. من خودم مهندس الکترونیک هستم و استارتاپی زده بودیم که با سخت افزار خیلی سر و کار داشت و محصول تولید میکردیم، اون قسمتش زیاد برای من سخت نبود. ترس اصلی که ما داشتیم. ترس که نه، چالش اصلی که ما داشتیم این بود که چجوری این محصول را بسازیم که بشه به این قیمت ارزان ارائه اش داد و در ضمن بتوانیم ازش پول هم در بیاریم. و یک بیزنس با یک رشد خوب داشته باشیم. اون چالش اصلیش بود که باعث شد که ما بریم تمام این زنجیره تولید را خودمان مرحله به مرحله بررسی کنیم. از اون طرف نرم افزاری که ما روی خود این داریم، نرم افزاری که روی موبایل داریم و نرم افزاری که روی اینترنت داریم، همه اینها باید با هم همگن و یک پارچه میبودند. و باید یک تجربه کاربری خوب برای کاربرهایمان می ساختیم. و اونها هم قسمت های خیلی سختش بوده و هست.
الان روی چی چیزهای تمرکز کردید و چه آماری را دنبال میکنید؟
الان مرحله ای که هستیم، محصول جدیدمون را معرفی کردیم. اولین گروهی که میخواهیم تولید کنیم کاملا از قبل soldout شده. ماه گذشته ما انتخاب شدیم به عنوان یکی از هشت شرکت مبتکر در صنعت موبایل، که من رفتم سیلیکون ولی و سخنرانی داشتم و حالا دعوت شدم هم به نیویورک و هم پکن چین برای سخنرانی در کنفرانس های مختلف. لینکت در واقع یعنی لینک کوچک، و هدف ما این هست که دنیای واقعی و اجسام واقعی را وصل کنیم به اینترنت، این چشم انداز اصلی شرکت ما هست، و صنعتی که ما الان در آن فعالیت میکنیم اینترنت اجسام (internet of things) هست، که پیشبینی میکنند که تا سال ۲۰۲۰، بیش از پنجاه میلیارد وسیله وصل شده به اینترنت داریم و بیش از یک تریلیون از اجسام ما هم به نوعی به اینترنت وصل هستند. بنابراین بزرگترین صنعت آینده خواهد بود و ما خیلی خوش شانس هستیم که تونستیم جزو اولین استارتاپ ها باشیم که در این صنعت کار میکنیم.
من خودم ۲۰ سالی هست که در این مورد فکر کردم ، البته در گذشته اسمش اینترنت اجسام نبود، ولی همیشه به اینکه چگونه میشه اجسام را از دور دنبال کرد فکر کرده بودم.
پس این لینکت که کمک میکنه که اجسام را گم نکنیم در واقع شروع یک ماجرای خیلی بزرگتره.
p>دقیقا این نوک کوه یخه. یعنی این شروع داستان هست و دلیلی که از اینجا شروع کردیم بخاطر این هست که این فوق العاده مشکل بزرگی هست. و همه دنیا این مشکل گم کردن اشیاء را دارند. برای مثال هر روز در آمریکا بیش از صد و شصت هزار موبایل گم میشه یا دزدیده میشه که ضررش به آمریکایی ها ۳۰ میلیون دلاره.
پویا شما در هفته چند ساعت درگیر این استارتاپ هستی ؟
من هشتاد تا نود ساعت در هفته کار میکنم! و با اینکه خونه ام خیلی به دفتر نزدیکه ولی خیلی شب های هفته می مونم دفتر تا کارها جلو بره.
در این مارکتی که دارین کار میکنید یکسری رقیب هم هستند. فلسفه استارتاپ شما نسبت به رقبا چیه؟ چقدر به آنها توجه میکنی؟
اینجا یک چیزی هست که میگن، شما باید متوجه رقبات باشی، ولی نباید رو کارشون تمرکز کنی. تمرکزت باید روی مشتریت و کاربرای خودت باشه. چون در نهایت خیلی از این رقبا از بین خواهند رفت، چون متاسفانه واقعیت استارتاپ ها این است که ۹۰% از آنها دوام نمیارند. و وجه تمایز ما این است که بقیه رقبا دنبال فروختن خود سخت افزار هستند، و مدل تجاری آنها، یک مسابقه رو به پایان هست. چون مثلا شما این قطعه را میفروشی ۵۰ دلار، چین میاد ۵ دلار میفروشه. شما میفروشی ۵ دلار، چین میفروشه ۱ دلار. و این مدل تجاری ها به زودی از بین خواهند رفت.
ولی ما این رویه را از اول پیش بینی کردیم و از روز اول سخت افزار لینکت را با اینکه این بهترین محصول در این صنعت هست، مجانی به مشتریان میدیم. و ماهانه از مشتریانمان یک مبلغ کم میگیریم برای سرویس ابری (Cloud As A Service).
اون اول که شروع کردی نقش مربی ها و مشاور ها و سرمایه گذاران اولیه چی بود و چگونه از تجربیات آنها استفاده کردی؟
ببین بودنِ مربی ها خیلی خیلی تاثیر داره، من میدونم که بدون اون آدم ها نه که نمیشد، ولی خیلی خیلی سخت تر به اینجا میرسیدیم. کسانی که میخواهند استارتاپ بزنند، باید همیشه یادشون باشه که هیچ وقت به اون آسونی که خودت فکر میکنی نیست ولی هیچ وقت هم به اون سختی که بقیه میگن نخواهد بود. همیشه یک چیزی اون وسط هاست. و میگن یک استارتاپ را نباید شروع کنی مگر اینکه بخوای ده سال از زندگیت رو روی اون پروژه بگذاری. خلاصه، راه اندازی یک استارتاپ راه درازیه و اگر بتونی از تجربیات بقیه استفاده کنی، سرعت حرکتت بیشتر میشه و سریعتر به مقصد میرسی.
پویا شما چند سال کانادایی و در ایران روی چه پروژه هایی کار میکردی؟
من خیلی کم کانادا هستم، حدودا ۴-۵ سال بیشتر نیست که اینجام. من تو ایران هم استارتاپ زدم چند بار. بعضی هاشون اوکی بودند ولی یکی دوتاش هم خیلی موفق شدند که حتی فروختم.
چیزی که ما بشناسیم؟
یک شرکت من داشتم که ۷-۸ سال پیش دستگاه مه ساز و رطوبت ساز تولید میکرد، به اسم «میستا». که اون شرکت را زیر دو سال فروختم، که در زمان خودش بهترین محصول در بازار بود. و با تمام سختی های داخل ایران کاملا آشنام. هر جای دنیا آدم بخواد میتونه این کار را بکنه، در جایی مثل سیلیکون ولی خیلی آسون تره، در ونکوور کانادا کمی آسونتره و در جاهایی مثل ایران و هند سخته، ولی غیر ممکن نیست. و من خودم از ایران شروع کردم. اون موقع وقتی شروع کردم، اصلا نمی دونستم که استارتاپ چیه، و وقتی فروختم هم نمی دونستم استارتاپ چیه. و فرق بین یک استارتاپ با یک شرکت معمولی اینه که یک استارتاپ قابلیت این رو داره که رشد خیلی سریعی داشته باشه.
حالا توصیه ای برای کسانی که در ایران میخواهند استارتاپ بزنند داری؟
آلان خیلی بهتره تا ۱۰ سال پیش که من شروع کردم. الان همه چیز روی اینترنت هست. شما میتونید صبح تا شب بشینید تمام سخنرانی های آدم های بزرگ را ببینی و ببینی که اینها چجوری شرکت های بزرگ تاسیس کردند. و فکر میکنم تقریبا ۵۰% از آنها غیر آمریکایی هستند. از هند و ایران خیلی داریم، از چین و ملیت های مختلف هم اشخاص مهمی الان در حال کار هستند.
من یک روز ده سال پیش یک بیلبورد تبلیغاتی دیدم که روی من خیلی تاثیر داشت. تبلیغ یک دانشگاه توی کانادا بود. توی بیلبود یک تیم بسکتبال دبیرستانی بود که همه قد و نیم قد بودند، یکی خیلی قدش بلند بود، طوری که سرش از کادر زده بود بیرون. و زیرش نوشته بود: «بعضی ها خوش شانس اند، ولی بقیه ما برای موفقیت احتیاج به برنامه ریزی داریم.» و اون خیلی روی من تاثیر داشت. دیگه من ناراحت نبودند که چرا یک کسی از من پول دارتره، یا تو سیلیکون ولی به دنیا اومده یا دبیرستانش نزدیکه به MIT. بعضی ها به هر دلیلی خوش شانس تر هستند ولی این فقط باعث میشه که من یک کم بیشتر تلاش کنم. در نهایت اون هیچ برتری نسبت به من نداره، چون کسانی که با اون شانس ها بزرگ میشند، ۹۹% مواقع اصلا قدرش رو نمی دونند. ۱% قدرش رو میدونند و شرکتی مثل فیسبوک و گوگل میزنند.
میگن: شکست کشنده نیست و موفقیت هم دائمی نیست. فقط این قدرت و علاقه که تو به راهت ادامه بدی مهمه.