بازگشت ایران با تغییر استراتژی انرژی
سال 2015 میلادی برای صنعت نفت و گاز بدشگون بود. این صنعت بلایای زیادی را پشت سر گذاشت و این درحالی است که به نظر نمیرسد در آینده نزدیک روزنه امیدی برای بهبود قیمتها وجود داشته باشد.
سال گذشته را میتوان سال ناخوشایندی برای شرکتهای نفتی و گازی به شمار آورد. این صنعت با کاهش درآمد، کاهش ارزش داراییها و همینطور نزولی شدن سیر فعالیتهایش در تمام بخشها روبهرو شد؛ در همین زمینه رسانههای مختلف گزارشاتی را از وضعیت این صنعت در سال ٢٠١٥ منتشر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
ذخایر آمریکا به رکورد ٨٠ ساله رسید روزنامه وال استریت ژورنال در تحلیلی از وضع کل صنعت نفت و در سال ٢٠١٥ مینویسد: پس از آنکه سال گذشته بهای نفت از بشکهای ١٠٠ دلار به حدود ٥٠ دلار رسید، قیمتهای نفت آمریکا شاهد ٣٠درصد کاهش در سال گذشته بود. تولید قدرتمند نفت شیل آمریکا سبب شد بازار جهانی نفت خام در اواخر ٢٠١٤ میلادی با مازاد عرضه روبهرو شود. از سوی دیگر عربستانسعودی و روسیه بهعنوان دو تولیدکننده بزرگ طلای سیاه تصمیم گرفتند از صادرات نفت خام خود نکاهند. در نتیجه انبارهای نفت مملو از ذخایر شد. بهطوری که ذخایر نفت آمریکا به بالاترین میزان طی ٨٠ سال اخیر رسید. جالب آنکه با وجود این رویداد تولیدکنندگان همچنان با تمام ظرفیت به تولید ادامه دادند و این روند به کاهش بیشتر قیمتها دامن زد. طارق ظهیر یکی از اعضای هیأتمدیره شرکت Tyche Capital Advisors دراینباره میگوید: نفت شیل جهان را و حقیقت ماهیت بازارهای جهانی را تغییر داد.
در سال گذشته نفت ارزان با وجود آنکه برای دستاندرکاران این صنعت رویداد خوبی نبود و به بهای از دست رفتن میلیاردها دلار سرمایه، هزاران شغل و کاهش حجیم درآمدهای دولتی و شرکتی و نوسان در بورسهای مختلف منجر شد، اما برای رانندگان کشورهای اروپایی و آمریکا خبر خوبی بود. بنزین ٢ دلاری در آمریکا سبب شد مصرفکنندگان بتوانند پساندازهای خود را بیفزایند؛ اما برخی تحلیلگران معتقدند که مردم این پسانداز را در اقتصاد خرج نکردهاند بنابراین شاید نفت ارزان برای کل اقتصاد نیز خبر چندان خوشی نبوده است. از سوی دیگر کاهش بهای نفت به بازارهای مالی سراسر جهان ضربه زد؛ زیرا تولیدکنندگان بزرگ انرژی از کاهش عظیم درآمدهای خود خبر دادند. همچنین کشورهای صادرکننده طلای سیاه نیز از کاهش درآمد دولتی و کاهش ارزش پول ملی خود رنج بردند. در این میان ایران نیز تصمیم دارد ٥٠٠ هزار بشکه را وارد بازار کند؛ اما این روند بعید به نظر میرسد.
صنعت نفت رکود قیمتها را قبول کرده است از سوی دیگر نشریه oil& gas journal به گزارش موسسه تحقیقاتی دلویت در زمینه فرآیندهای ادغام و خرید شرکتهای نفتی میپردازد. اهمیت فرآیندهای خرید و ادغام از آن جهت است که میزان پویایی و سودآوری شرکتهای یک صنعت را نشان میدهند. در حقیقت گزارشهای خرید و ادغام مانند دماسنجی هستند که درجه تب صنعت را تخمین میزنند. در گزارش موسسه دلویت آمده است: فرآیندهای ادغام و خرید شرکتهای نفتی و گاز دنیا با وجود کاهش سرمایه و نوسان در خرید داراییها در ٢٠١٥ میلادی در مقایسه با ٢٠١٤ میلادی بهشدت کاهش یافت.
براساس آخرین گزارش موسسه تحقیقاتی دلویت، فعالیتهای بالادستی، خدمات حوزه نفتی، میاندستی و کسبوکارهای پاییندستی این شرکتها طی سال شاهد ٣٧٩ فرآیند ادغام و خرید بود که نسبت به ٧٠٩ عملیات ادغام و خرید ٢٠١٤ میلادی نشاندهنده کاهش قابل توجهی است. کل ارزش فرآیندهای خرید و ادغام این صنعت در سال ٢٠١٥ میلادی شامل ٢٨٦,٢٣ میلیارد دلار بود که نسبت به ٣٥٣.٩٧ میلیارد دلار ٢٠١٤ میلادی به شدت کاسته شده است. این موسسه در گزارشی که در ٢٥ ژانویه ٢٠١٦ منتشر کرده به دیدگاه چهار کارشناس درباره وضع صنعت نفت و مشاهدات آنها از روندهای آن میپردازد.
جان انگلند، نایبرئیس موسسه دلویت و رئیس بخش نفت و گاز آمریکا در این موسسه معتقد است که صنعت انرژی در جهان مشغول گذراندن ٥ مرحله رکود قیمتها است. او میگوید: در این مرحله ما روند نزولی قیمتها را قبول کردهایم و دیگر منتظر معجزهای برای تغییر ناگهانی آن نیستیم. او در ادامه میافزاید: شرکتهای نفت و گاز دراین مرحله میدانند که باید مدت زمان طولانی را سپر کنند تا به قیمتهای بالاتر دست یابند. آنها این روند را قبول کردهاند. نمیتوان صبح از خواب بیدار شد و منتظر تغییر قیمتها بود. آنها سعی میکنند با درک این وضع کسبوکار خود را اداره کنند. با وجود آنکه تعداد قراردادهای خرید و ادغام شرکتهای انرژی در حد نیمی از قراردادهای سال گذشته است، ارزش تجمیعی آن ٢٠درصد کمتر از سال گذشته است که دلیل آن چند قرارداد بزرگ است؛ ازجمله ادغام رویال داچ شل و گروه B. ارزش ١٠ قرارداد خرید و ادغام بزرگ این صنعت حدود دوسوم کل ارزش معاملات این صنعت را به خود اختصاص دادهاند. درهمین زمینه بیشترین فعالیتهای خرید و ادغام در آمریکا و کانادا انجام میشود. ٦٨درصد معاملات سال ٢٠١٥ میلادی در این منطقه انجام شده است.
رابین برتام، مدیر ارشد بخش ارزیابی منابع و مشاوره صنعت نفت و گاز در دلویت معتقد است که کاهش فعالیتهای خرید و ادغام به دلیل بیثباتی قیمت نفت است. به گفته او شکاف عمیقی بین قیمتی که خریداران میپردازند و آنچه فروشندگان تمایل دارند، وجود دارد. جیسون اسپان، مدیر بخش تگزاس دراینباره میگوید: در بخش اعظم ٢٠١٥ شرکتها نمیتوانستند تصمیمگیری کنند و منتظر بودند قبل از انجام فعالیتها قیمتها بهبود یابند. این گزارش نشان میدهد برخی شرکتها طی نیمه نخست ٢٠١٥ میلادی توانستند خود را از تاثیرات منفی ناگهانی کاهش ارزش شرکتها و سهام آنها برهانند. در این میان بخش بالادست را میتوان فعالترین بخش صنعت انرژی در سال ٢٠١٥ به حساب آورد؛ بهطوری که ارزش معاملات آن در کل به ١٤٣,٤٦ میلیارد دلار رسید. این رقم حدود دوسوم ارزش معاملات و حدود نیمی از ارزش کل معاملات این صنعت بود. ٥ قرارداد مهم این بخش بالادست ٦٧درصد ارزش کل معاملات را تشکیل میدهند.
ایران چه میکند؟ در این میان یکی از مهمترین گمانهزنیهای سال ٢٠١٥ به بازگشت ایران به بازارهای جهانی اختصاص داشت. کارشناسان و تحلیلگران دراین خصوص به سه دسته تقسیم شدند. عدهای معتقد بودند ایران نمیتواند نفت خود را وارد بازار کند؛ زیرا تحریمها سبب شده تولیدکنندگان دیگر جای او را در بازار بگیرند. دسته دوم معتقد بودند ایران وارد بازار جهانی میشود و با عرضه نفت خود به بازار به رکود بیشتر بازار منجر خواهد شد و به همین دلیل نمیتواند درآمدهای نفتی خود را دوباره به دست آورد. اما دسته سوم معتقدند در عصر جدید ایران با توجه به بازار تمرکز خود را از بازار نفت به بازار دیگری مانند بازار گاز طبیعی و الانجی منتقل خواهد کرد. در این راستا سایت تحلیلی المانیتور با توجه به دیدگاه دسته سوم مینویسد: پس از سالها مذاکرات میان ایران و شش قدرت برتر جهان، تحریمهای ایران در ١٦ ژانویه لغو شد؛ همزمان با این رویداد تلاش برای افزایش سهم ایران از بازار انرژی آغاز شد و مذاکراتی طولانی و دقیق با مشتریان احتمالی نفت و گاز انجام شد تا ایران بتواند تولید خود را بهبود بخشد و علاوه بر آن ابزارهای تازهای برای پیشبرد صنعت انرژی خود بیابد. یکی از این ابزارهای جدید خط لوله جدید گاز طبیعی و تانکرها و تجهیزات الانجی جدید است. با وجود آنکه فرصتهای زیادی وجود دارد اما ایران باید برای دستیابی به اهداف انرژی خود با روند نزولی قیمتها در این بازار دست و پنجه نرم کند.
در این میان به نظر میرسد با توجه به کاهش بهای نفت، ایران تصمیم گرفته سیاست خود را از فروش نفت به گاز طبیعی تغییر دهد و از این طریق به درآمدزایی در بخش انرژی دست یابد. اما این مسیر نیز برای ایران چندان هموار نیست زیرا ایران باید با رقبایی مانند روسیه، قطر و ترکمنستان رقابت کند. هیچکدام از این کشورها مانند ایران از تحریمها رنج نبردهاند بنابراین مدت زمان زیادی در اختیار داشتهاند تا موقعیت خود را بهعنوان تولیدکننده و صادرکننده جهانی تثبیت کنند. این درحالی است که به دلیل تحریمها ایران نتوانسته است به سرمایهگذاری خارجی مورد نیاز و فناوری پیشرفته دست یابد. ایران با وجود ذخایر کلان خود باید در بازار الانجی با قطر و آمریکا مقابله کند. قطر از ٢٠٠٦ میلادی تاکنون بزرگترین صادرکننده الانجی دنیا بوده است و ٣٠درصد سهم بازار این سوخت را در اختیار دارد. از سوی دیگر با وجود آنکه آمریکا جزو ١٠ صادرکننده برتر الانجی در جهان نیست اما سعی دارد با دسترسی به بازارهای دوردست در شرق آسیا موقعیت خود را در این بازار بهبود بخشد.
با وجود این از جنبه مثبت ایران رابطه دوستانهای با چین دارد و به مقادیر کلانی سرمایهگذاری چینی در پروژههای انرژی خود دسترسی دارد. بهعنوان مثال شرکتهای چینی در پروژههای جدید احداث خط لوله جدید و ساخت واحدهای تولید الانجی همکاری میکنند. علاوه بر آن ایران میتواند گاز طبیعی را که بسیار ارزان تولید میکند به کشورهای همسایه صادر کند. کشورهایی مانند عراق و همسایگان عربزبان جنوب این کشور گزینه خوبی است. علاوه برآن ایران میتواند در حوزه صادرات دوباره گاز نیز فعال شود و با وارد کردن محصولات تولیدکنندگان دیگر از شمال کشوش و تبدیل آن به الانجی محصول حاصل را به مشتریان در اروپا، هند یا کشورهای حاشیه خلیجفارس تحویل دهد.