x
۰۸ / بهمن / ۱۳۹۴ ۰۹:۵۶
حریری روایت می کند:

بازی «بهمنی» با ذخایر ارزی

بازی «بهمنی» با ذخایر ارزی

زمانی‌که رؤسای بانک مرکزی با دستور ویژه رئیس‌جمهور وقت، در دولت‌های نهم و دهم تبدیل ذخایر ارزی از دلار به یورو را در دستور کار قرار دادند، بی‌اعتنایی به هشدارهای کارشناسان مبنی‌بر غیرعملی‌بودن این اقدام و تبعات منفی آن در آینده، در نهایت منجر به ضرر ایران در این جابه‌جایی‌ها شد.

کد خبر: ۱۱۳۹۱۷
آرین موتور

دو سال پس از اتخاذ سیاست تبدیل دلار به یورو که به دلیل افت ارزش دلار در زمان ریاست ابراهیم شیبانی در بانک مرکزی رخ داد، رفته‌رفته با بروز آثار بحران‌‌های اقتصادی آمریکا و اروپا و تأثیر آن بر اقتصاد ایران، درایت دولت وقت منجر به نتیجه معکوس شد و بخشی از ارزش ذخایر ارزی کشور بر باد رفت و در همان سال‌ها، به دلیل کاهش ارزش یورو در برابر دلار، پنج‌میلیارددلار به منابع ارزی کشور خسارت وارد شد. این در حالی است که با تقویت ارزش دلار در بازارهای جهانی، این ضرروزیان روزبه‌روز افزون‌تر هم می‌شد. هدف‌گذاری دولت احمدی‌نژاد مطابق گفته خودش در این دست اقدامات، به‌خاطر بی‌ارزش‌کردن واحد پولی ایالات متحده صورت گرفت که البته دامن خود ما را گرفت و ذخایر ارزی‌مان را از ارزش واقعی خود انداخت. آن زمان که محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی دولت دهم، هم در ادامه سیاست‌های رؤسای قبلی بانک مرکزی، بازی با ذخایر ارزی بانک مرکزی را در برنامه‌های خود گنجانده بود، کمی پا را فراتر گذاشت و علاوه بر تبدیل منابع ارزی از دلار به یورو، تبدیل دلار به شمش طلا را نیز در دستور کار خود قرار داد. وقتی مجری ایده‌های رئیس‌جمهور وقت، بدون اینکه عواقب اقدامات خود را بسنجد، با کاهش قیمت طلا در سطح جهان، بخشی از ذخایر ارزی کشور را دود می‌کرد، در داخل نیز حرف از بی‌تأثیری تحریم‌ها بر اقتصاد به میان می‌آورد و وعده داده بود که سوپرمارکت‌ها را محل فروش سکه کند! از آن زمان، روزهای متمادی گذشته و آن‌گونه که پیداست نتوانستیم تحریم و تبعات آن را مدیریت کنیم.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق ، مجیدرضا حریری، نایب‌رئیس اتاق مشترک ایران و چین، در گفت‌وگویی با تأکید بر خطاهای مسئولان بانک مرکزی در دولت احمدی‌نژاد یادآور می‌شود که راهکارهای پرشماری برای جلوگیری و اقدامات پیشگیرانه از آثار سوءتحریم‌ها از جمله راهکار دولت سازندگی در بدهکارکردن ایران در قبال دولت‌های تحریم‌کننده پیش از اعمال تحریم‌ها، در میان تجربه‌های آن دوران وجود داشت و بارها از سوی اتاق بازرگانی به دولت وقت اعلام می‌شد، اما این دولت بی‌توجه به این نظرات و ایده‌های کارشناسی، همچنان بر طبل خالی خود ‌کوبید و روزبه‌روز اقتصاد را بیش از پیش دچار بحران کرد.

‌ به کدام عملکرد دولت در زمان تحریم‌ها، انتقاداتی وارد است؟ وقتی فردی وارد منازعه می‌شود،‌ یک‌سری حرکات آفندی و پدافندی را در دستور کار قرار می‌دهد. اقتصاد ایران نیز در زمان تحریم، در جنگ بود، زیرا طرف مقابل جنگ را از حوزه سیاست به اقتصاد کشیده بود، اما در قصه‌ تحریم که از سال‌های ٨٦ به‌صورت جدی شروع شد، دولت ایران نتوانست عملیات پدافندی را در پیش گیرد. نه خود را برای دفاع آماده کردیم و نه زمینه‌‌های حمله متقابل را مهیا و نه خود را آماده شرایط تحریم کرده‌ بودیم. اگر نگاهی به گذشته داشته باشیم، خواهیم دید تحریم‌کنندگان اقتصاد ایران، تحریم‌ها را بلافاصله اجرا نمی‌کردند و همیشه در یک بازه زمانی سه تا شش‌ماهه قبل از آن، نسبت به تحریمی که در انتظارمان بود اطلاع داشتیم. برخی از این اطلاع‌رسانی‌ها از مراجع رسمی بود و برخی نیز از مبادی غیررسمی به گوش ما می‌رسید، اما در هر دو حال نسبت به تحریم‌ها از پیش مطلع بودیم و ما هیچ‌گاه آماده نبودیم. گفته می‌شد بانک مرکزی چند ماه آینده تحریم خواهد شد و مسئولان بانک مرکزی، به ذخایر ارزی ارزشمند داخلی چوب حراج می‌زدند و مردم را برای خرید سکه و دلار نقد در بانک‌ها به صف می‌کردیم. درواقع زمانی وارد عمل شدیم که نیاز به عکس‌العملی در قبال تحریم بود، نه اینکه پیش از رخداد، راهکارهای پیشگیرانه را در پیش گیریم. بسیاری از طلاهای در‌دسترس کشور را به‌صورت سکه درآوردیم و محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی وقت، اعلام می‌کرد در سوپرمارکت‌ها سکه را عرضه خواهیم کرد که نشان دهد مشکلی وجود ندارد! در بازه زمانی ٨٧ تا ٩١، اتفاقاتی از این دست، کم نبود. ‌ شما پیش‌تر از تبدیل منابع دلاری کشور به یورو ابراز ناخرسندی کردید. علت آن چه بود؟ بر اساس محاسبه و پیش‌بینی غلط، منابع ارزی خود در چین را از دلار تبدیل به یورو کردیم. درست زمانی ‌که تفاوت نرخ برابری ارزی دلار و یورو، ١,٤درصد بود و در مقابل هر یورو، ١.٤ دلار دریافت می‌کردیم، منابع ارزی خود را در چین تبدیل به این یوروی گران‌قیمت کردیم که اکنون نرخ برابری آن با دلار به ١.١ رسیده است. اینجا بود که ٠.٣ ارزش دارایی‌های ارزی خود را از دست دادیم. زمانی افتخار رئیس کل بانک مرکزی آن بود که توانسته منابع ارزی را تبدیل به طلا کند. آن زمان که دلار را به طلا تبدیل کردند، هر اونس طلا هزار دلار بود، اما بعد وارد کانال هزارو ٨٠٠ دلاری شد. او می‌گفت باید اسم مرا ثبت کنند که توانسته‌ام چنین معامله‌ای انجام دهم و ارزش منابع کشور را چندین‌برابر کنم. درحالی‌که روند افزایشی قیمت طلا، کوتاه‌مدت بود و پس از آن کاهش شدید داشت. این اشتباهات سهل‌انگارانه و غیرکارشناسی به دلیل پیش‌بینی‌های نادرست اسعار بین‌المللی، نسبت بین دلار و طلا و دلار و یورو از سوی رئیس وقت بانک مرکزی انجام شد که سبب شد حجم بالایی از منابع ارزی کشور در این تبدیل‌کردن‌ها، دچار کاهش ارزش شوند. ‌ شما می‌گویید زمان برای اقدامات پیشگیرانه از تحریم یا کاهش آسیب‌های آن وجود داشت. چه راهکارهایی مدنظر شماست؟ فعالان اقتصادی از سال‌های ٨٦‌و ٨٧ پیش‌بینی سخت‌‌شدن تحریم‌ها را می‌کردند. بنابراین می‌توانستیم در سال‌های قبل از ٨٨ و ٨٩ که درگیر تحریم شدید شدیم، برای خود بدهی‌ ایجاد کنیم. مقامات تصمیم‌گیر ما حتی زمانی‌ که در بانک‌های اروپایی ال‌سی گشایش می‌شد، به این فکر نیفتادند از تاکتیکی که در دوران سازندگی استفاده کردیم، دوباره استفاده کنند. تاکتیک دوران سازندگی این بود که ال‌سی‌ها را پرداخت نکردند و به این ترتیب به بانک‌های غربی بدهکار شدند و سپس برای بازپرداخت بدهی‌های خود دست به استمهال زدند. با وجود بدهی به بانک‌های غربی، این بانک‌ها بدهکار بزرگ خود را تحریم نمی‌کنند، زیرا طلب‌های خودشان وصول نمی‌شود. ما می‌توانستیم با گرفتن وام‌های بلندمدت از بانک‌های خارجی یا گشایش ال‌سی‌های بلندمدت، بانک‌های کشورهایی که در حوزه غرب اقتصاد قرار می‌گیرند (شامل کشورهای اروپایی، ژاپن، کره، استرالیا و...) را تبدیل به موضعی کنیم که آنها نتوانند بدهکار خود را تحریم کنند و حساب‌هایش را ببندند و با او معامله نکنند و درنهایت مجبور باشند با بدهکار خود راه بیایند، اما از آنجا که حساب‌های ما در آن زمان آن‌قدر پاک و به‌روز بود، وقت تحریم، فقط ما بودیم که ضرر کردیم و پول‌های ما در بانک‌های آنها ماند، نه اینکه منابع آنها در کشور ما مانده باشد. زمان سازندگی به جایی رسیدیم که میلیاردها دلار به بانک‌های خارجی بدهکار شدیم، زیرا بعد از جنگ به ما وام نمی‌دادند و ما با بدهکاری و بعد پرداخت‌نکردن بدهی، و در نتیجه پرداخت بدهی را منوط به قسط‌بندی و استمهال‌کردن، توانستیم اعتبارات سه‌، چهارساله از بانک‌های غربی بگیریم و ذخایر تخلیه‌شده در زمان جنگ را احیا کنیم و بسیاری از پروژه‌ها را با چنین راهکاری پیش بردیم. این راهکارها و راهکارهای مشابه دیگری وجود داشت که فعالان اقتصادی در آن زمان از طریق اتاق بازرگانی و کانال‌های دیگر به مقامات تصمیم‌گیر منتقل کردند، اما خوش‌بینی بیش‌ازحد مسئولانی که آن زمان بر مسند اقتصادی کشور بودند نسبت به اوضاع و نوعی خودبزرگ‌بینی و غرور و احساس مصونیت نسبت به عواقب تحریم، سبب شد تأثیر صددرصدی تحریم را بر اقتصاد کشور ببینیم. ‌ خطاهایی به این روشنی چگونه از سوی مقامات وقت صورت می‌گرفت؟ این اتفاقات نشانه‌ای از ضعف مدیریت تحریم و عواقب آن بود. وقتی رئیس کل بانک مرکزی ما یک بانکدار باشد، چنین نیز می‌شود. تفاوت یک بانکدار با رئیس کل بانک مرکزی بسیار زیاد است. در رأس بانک مرکزی باید کسی بنشیند که اقتصاد کلان بداند. هرچند این نقیصه اکنون نیز به قوت خود باقی است، اما آقای بهمنی اشتباهاتی از این دست، کم ندارد. در تمام دنیا رؤسای بانک مرکزی نگاه کلان اقتصادی دارند نه نگاه بانکداری و حسابداری. نتیجه نگاه بانکداری و حسابداری آن می‌شود که یک قران تبدیل به یک دلار و یک دلار به طلا یا یورو تبدیل می‌شود. این عملیات بانکی است نه نگاه اقتصاد کلان که به حفظ منابع ملی می‌اندیشد. عمده‌ترین مسئله، ضعف مدیریت بود و دررأس‌بودن افراد غیرحرفه‌ای در حوزه‌های اقتصاد کلان و حتی در حوزه‌های بانکداری. بسیاری از اثرات اقتصادی تحریم، قابل‌پیش‌بینی و پیشگیری بود اما به دلیل نداشتن دید بلندمدت و وجود افراد آماتور در رأس کار، بیشترین ضربه را خوردیم. در برخی قسمت‌ها ما می‌توانستیم به تحریم، تهاجم اقتصادی داشته باشیم؛ مانند اقدامی که درمورد بدهکارکردن کشور به کشورهای تحریم‌کننده عنوان کردم، اما این نگاه وجود نداشت و از تحریم‌ها نیز درس گرفته نمی‌شد. در این دوره، ذخایر ارزی خوبی داشتیم و نفت خوبی می‌فروختیم، اما بلد نبودیم از آن استفاده کنیم و نمی‌دانستیم چگونه اقتصاد خود را با اقتصاد جهان درگیر کنیم که کمتر آسیب ببینیم. دور کشور خود دیوار کشیدیم و اقتصاد محلی ایجاد کردیم که چون با اقتصاد بین‌المللی ممزوج نشده بود، به‌راحتی توانستند دور ما خط بکشند و ما را در آن خط، نگاه دارند. درحالی‌‌که می‌توانستیم با سرمایه‌گذاری خارجی در کشور، حتی اگر منافعی در اقتصاد ما نداشت، اقتصاد کشورهای غربی را قبل از تحریم، درگیر اقتصاد خود کنیم. آن موقع شریک خارجی یا سرمایه‌گذار خارجی در ایران به کشورهای غربی فشار می‌آورد تا منابعش در ایران مسدود نشود. این محاسبات به این دلیل انجام نشد که پیش‌بینی بلندمدت وجود نداشت و تحریم را شوخی می‌گرفتیم. با این بینش بود که تحریم‌ها را مسخره می‌کردیم و وقتی می‌گفتند بانک مرکزی را تحریم می‌کنند، می‌گفتیم امکان ندارد و هیچ دفاعی برای خود باقی نگذاشتیم. بینش رئیس کل بانک مرکزی وقت آن بود که آن‌قدر پول و طلا داریم که در سوپرمارکت‌هایمان به مردم سکه طلا عرضه کنیم. تبعات بعدی آن را بررسی نکردیم. حتی زمانی که در نیمه دوم سال ٩٠، در تحریم کامل افتادیم و مقرر شد عملیات پیشگیرانه‌ای در پیش گیریم، سه‌نرخی‌کردن ارز را در پیش گرفتیم. با سه‌نرخی‌کردن ارز، بسیاری از منابع ارزی خود را صرف واردات کاذبی کردیم که تنها انگیزه برای واردکننده، دسترسی به رانت ارز ارزان‌قیمت هزارو ٢٢٦‌تومان بود. در این زمان هر شخصی که با ارز مرجع واردات انجام می‌داد، دو هزار تومان سود شخصی در هر دلار داشت. این موارد باید تبدیل به تجربه شود، زیرا چنین اتفاقاتی برای اقتصاد ایران حداقل در کوتاه‌مدت، دور از انتظار نیست. ‌ شما این دانش را در دولت کنونی می‌بینید که در صورت نقض تحریم‌ها، راهکار درستی برای مواجهه با تحریم‌های دوباره در پیش گیرد؟ نه متأسفانه. من فکر می‌کنم همان‌طورکه دولت قبلی از آن‌ور بوم افتاده و آن‌قدر خوش‌بین بود که چنان قدرتی دارد که هیچ قدرت خارجی نمی‌تواند آن را اذیت کند، که ناشی از غرور برآمده از جهل و ناآگاهی بود، در دولت فعلی هم خوش‌بینی بیش‌ازحد به مبادلات بین‌المللی وجود دارد. ما مصون از دشمنی‌های خارجی نیستیم، حداقل در کوتاه‌مدت. بنابراین باید در روزهای خوشی مانند امروز نیز فکر کنیم این شرایط هم می‌تواند گذرا باشد و سناریوهای مختلف برای زمان‌های مختلف در اقتصاد داشته باشیم. اما اکنون هم تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مبادلات خارجی پساتحریم گذاشته‌ایم، اما باید برای بن‌بست‌ها هم سناریو در نظر بگیریم.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x