روایتهایی تلخ از کارتن خوابی و اعتیاد زنان
در تهران حدود 500 نفر از زنان معتاد کارتن خواب دروازه غار شناسایی شده و به کمپ شفق برده شدند. اما آیا اینکارها پاک کردن صورت مسئله نیست؟! و آیا این کمپها مکانی مناسب هستند؟
سمینار «کارتن خوابی و اعتیاد زنان» روز گذشته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، در این روز ها که کارتن خواب ها توسط پلیس و شهرداری از خیابان ها جمع ها جمع می شوند و به کمپ های مثل کمپ شفق، لویزان و .. با اجبار برای ترک اعتیاد برده می شوند سوال های زیادی ایجاد می شود که آیا این کار ها پاک کردن صورت مسئله نیست؟ اساسا کارتن خواب چه شخصیتی دارد، چگونه زندگی می کند، آیا ترس از آنها درست است، آیا اعتیاد عامل بی خانمانی زنان است یا برعکس، آیا شرایط اکنون او حاصل انتخاب است یا شرایط و از همه مهم تر برای بازگرداندن آنها به اجتماع چه باید کرد؟ گزارشی درباره مینا سمینار با فیلم مستندی به اسم «گزارشی درباره مینا» آغاز شد مستندی که شاید به خیلی از سوال های بالا پاسخ دهد، این فیلم مستند 14 روز عید زندگی زنی کارتن خواب در حوالی میدان شوش را نشان می داد. او نامش مینا بود، برای قرار گرفتن میان کارتن خواب ها مانند مرد ها لباس می پوشید و معتاد هم بود. اما چیزی که درباره زندگی کارتن خواب ها جالب بود نحوه ارتباط آنها بود، آنها برای هم مثل خانواده ای بودند که خودشان نداشتند. مینا سگ هایی داشت که مثل فرزندانش بودند و دیگر کارتن خواب ها هم مثل خانواده اش بودند. اما چه بر سر او آمد تا چنین زندگی داشته باشد؟ او در قسمتی از مستند از همسرش گفت، از اینکه با او به مدت 2 سال در سلطان آباد در خانه ای به سختی زندگی کردند و دو یا سه ماه بعد از بارداری مینا همسرش را در تصادفی با موتور سیکلت از دست می دهد اتفاقی که شنیدن خبرش هم منجر به سقط کودک مینا می شود و او بعد از مدتی به شرایط الان می رسد شرایطی که بدون شک تاثیرش آن گذشته تلخ بوده است. گارگردان این فیلم مستند کاوه مظاهری است، او که می گفت آن محله خانه سابق مادر بزرگش بوده و این به بهتر شدن رابطه او با بی خانمان ها کمک کرده است در رابطه با اینکه چرا این فیلم را درباره مینا ساخت گفت:بار اولی که مینا را دیدم او به من گفت بیا داخل، در واقع هیچ بیرون داخلی وجود نداشت ولی اینکه برای او در ذهنش چنینی چیزی وجود داشت منجر شد تا من این فیلم را درباره او بسازم. به گفته کاوه مظاهری، او برای ساختن این فیلم 14 روزه 8 ماه در کنار این گروه از کارتن خواب ها بود، با آنها شام می خورد و ... تا اعتماد آنها را جلب کند. گفتنی است او هیچ پولی برای ساختن این فیلم به کارتن خواب ها نداده و اعتقاد دارد چنین کاری مستند را خراب می کند حتی یک بار به یکی از کارتن خواب ها گفته بود که " این فیلم هیچ تحولی ایجاد نمی کند و حتی برای شما هیچ تاثیر مثبتی هم ندارد. " او در پاسخ سوالی در رابطه با اینکه چرا در مستند از تجاوز ها جنسی و خطرات نشان داده نشده است گفت که این اتفاقات در میان کارتن خواب ها وجود داشته است اما نشان دادن آن شرایط را برای آنها سخت تر می کرده است. همچنین آقای مظاهری در رابطه با اینکه چگونه می شود این فیلم را تهیه کرد گفت: تا می توانید این فیلم را کپی کنید.
کارتن خوابی و آمار متناقض یکی از موضوعاتی که نشان از شناخت پایین ما نسبت به کارتن خواب ها می دهد آمار های متناقض است. همانطور که مسعودی فربد معاون اجتماعی سازمان بهزیستی و تنها عضو اجرایی سمینار گفت "کارتن خوابی مشکل بسیاری از کشور ها است " اما نحوه برخورد با آن مهم است. او با اشاره به اینکه آمریکا، استرالیا، لندن و ... گزارش هایی در رابطه با تعداد بی خانمان ها یا کارتن خوابها دارد گفت: «متاسفانه چنین چیزی در ایران وجود ندارد.» فروغ عزیزی دبیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران و محقق فیلم درباره مینا هم در این رابطه گفت که آمار شهرداری در رابطه با تعداد کارتن خواب ها به علت مدل آمار گیری خودش پر از تکرار است و عدد بهزیستی هم به شکل دیگری برآورد شده است و هیچ کدام دقیق نیست. برای مثال بهزیستی می گوید در ککل ایران 15 هزار کارتن خواب وجود دارد و شهرداری در آماری دیگر می گوید تعداد کارتن خواب های تهران 15 هزار نفر است. شاید تنها چیزی که میان این آمار ها مشترک هست این باشد که بین 5 تا 10 درصد این تعداد را زنان تشکیل می دهند. اما پیام روشن فکر، دبیر گروه علمی تخصصی فقر ، رفاه و سیاست انجمن جامعه شناسی ایران هم نظر متفاوتی در این مورد دارد. او در این رابطه گفت: در بعضی موارد داشتن آمار هیچ فایده ای ندارد، کم یا زیاد بودن کارتن خواب ها حق آن ها را کم یا زیاد نمی کند ما باید به آنها حقشان را بدهیم. بهتر است بگوییم پناهگاه، کمپ و یا زندان ؟! "در لویزان مدد کار ها به جای یاری ما را تضعیف می کردند؛ شما آدم نمی شوید، شما به جایی نمی رسید و ..." این جمله را خاطره گفت کسی که دو سال و 11 ماه یا بهتر است بگوییم به سن دخترش، از اعتیاد رها شده است و دیروز در سمینار حضور داشت. مامور ها شناسنامه او را آتش زده بودند و حال که کودک او را به شیرخوارگاه برده بودند او حتی نمی توانست حقش را بگیرد و حتی در کمپ لویزان دختر 23 ساله ای را دید که به علت نا امیدی، خود را به دار آویخته بود. حال با شنیدن این تجربیات از خاطره کسی که تجربه کارتن خوابی را دارد بهتر است بگوییم کمپ ها بهتر هستند یا خیابان ها ؟! حبیب الله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی نظر دیگری دارد او می گوید به تازگی از کمپ شفق بازدید کرده و وضعیت بهتر شده است، او می گوید "ممکن" است کمپ شفق مشکلی داشته باشد ولی در کمپ ها " حداقل غذا دارند! ". البته خاطره در این مورد هم حرفی زد: ما حتی متکا نداشتیم ولی وقتی بازپرس ها می آمدند تخت ها درست می شد و وضعیت فرق می کرد. در این حین یکی از افرادی هم که در سمینار حضور داشت، از دیالوگ یک زن کارتن خواب با قالیباف گفت: صبح غذا می دهی، شب کتک می زنی، با ما چه کار می کنی؟ حتی فروغ عزیزی در قسمتی های از صحبت هایش گفت کمپ لویزان از زندان بدتر است. داریوش محمدی که مقالات و کتاب های زیادی در رابطه با فقر نوشته است هم بر این باور است که موسسات از این موضوع کارتن خواب ها سود می برند. خاطراتی تلخ از خاطره خاطره که بدون شک پر از تجربیاتی تلخ در دوران 12 سال کارتن خوابی اش بود صحبت هایش را اینگونه آغاز کرد: خاطره هستم رها یافته به مدت 2 سال 11 ماه به سن دخترم، فیلم درباره مینا حتی 5 ثانیه هم از زندگی یک کارتن خواب را نشان نداد. اما او خاطرات تلخ و عجیب زیادی هم دارد. خاطره که در دره فرحزاد کارتن خواب بود از کسی به اسم محمد دراز می گوید کسی که از او به عنوان شرور دره فرحزاد یاد می شود و چندی پیش بازداشت شد، اما خاطره در این رابطه حرف عجیبی زد: محمد دراز از معتاد ها دفاع می کرد و حتی بخاطر ما با برادرش دعوا می کرد ولی مامورین وقتی می آمدند باتوم بود که به سمت صورت ما می آمد. او همچنین گفت یک بار ماموران خاطره را دیده اند و از او پرسیده اند که با این "...ها" چه کار می کنی ؟! او در این رابطه گفت: آن معتاد ها از من حمایت نمی کردند، معتاد از یک چیز می ترسند آن هم مامور است. او در رابطه با جمع آوری کارتن خواب ها گفت: جمع آوری فایده ای ندارد چون آنها کسی را ندارند، باید بعد از ترک حمایت شوند. کارتن خوابی و اجتماع اما یکی از اساسی ترین موضوع ها در رابطه با کارتن خوابی دیدگاه اجتماع نسبت به آن و جامعه سرمایه داری است که با نابودنی کارتن خوابی آن هم احتمالا نابود می شود. شاید برای توضیح دیدگاه اجتماع نسبت به کارتن خوابی باز هم توضیح تجربه ای خاطره کافی باشد روزی که او برای گرفتن آب در تمام خانه های اطراف را زد و کسی به او کمکی نکرد. داریوش محمدی در این رابطه آماری عجیب داد حدود 60 درصد مردم می گویند که کمپ ها خارج از شهر درست شوند. طبق گقته داریوش محمدی که مقالهای به نام " بی خانمان ها به ما چه می می گویند، ما چند می شنویم، چقدر بلدیم" را خواند حدود 300 هزار خانه خالی در ایران وجود دارد. او همچنین گفت: کارتن خواب ها انتظاراتی از ما ندارند ما بخاطر سیاست زدگی مداخله های بد و ناقصی در زندگی کارتن خواب ها می کنیم. یک دانشجوی کارشناسی ازشد حقوق کیفری و جرم شناسی که یکی از دوستان خاطره هم هست هم دیدگاه جالبی نسبت به کارتن خوابی داشت، او در پاسخ به سوالی که خودش مطرح کرد که آیا کارتن خواب مجرم نیست گفت: کارتن خوابی اختلال ثانویه است، نمی گویم جرم نیست ولی زمان اجازه ورود داریم که از زندگی قبل او خبر داشته باشیم. زن بودن و کارتن خوابی فروغ عزیزی در پایان سمینار از زن بودن و کارتن خوابی گفت، البته او بارها تاکید کرد که این حرف ها نتیجه تجربیات او بوده است نه پژوهش ها. او در رابطه با زن ها و خانه ها گفت: خانه برای زن ها فراتر از سر پناه حتی فراتر از یک نظام مکانی اجتماعی است. خانه برای او مکانی است که کنترل عرصه ای است که در آن قدرت دارد، بی خانمانی برای زن ها از دست دادن خیلی از این ها است. او همچنین طبق تجربیات خود گفت که تاکنون زنی را ندیده است که کارتن خواب باشد و قبل از کارتن خوابی یک بار تجربه خشونت جنسی را نداشته باشد. پس باید چه کار کرد ؟! کارتن خوابی عوامل زیادی دارند و همانطور که دکتر حبیب الله مسعود فربد اعلام کرد اخلالت روانی، کودکی بد و .. از عوامل این موضوع در ایران هستند. عواملی مانند طلاق، بیکاری و نبود نظام حمایتی هم از عوامل تاثیر گذار هستند برای مثال در روایت مینا اگر نظام حمایتی وجود داشت برای او در بزرگسالی هیچوقت این اتفاق نمی افتاد. ولی به نظر می رسد طبق تجربیات، گفته ها و خاطرات تلخ خاطره کمپ ها هیچ تاثیر مثبتی روی کاهش کارتن خوابی ندارد و در پایان اینکه طبق گفته فروغ عزیزی مینا اکنون در کمپ شفق زندگی می کند و هیچ کسی از شرایط او با خبر نیست.