مشاغل خانگی؛ سرمایه پنهان ایران
رکود اقتصادی طی ماههای اخیر بسیاری از بنگاههای اقتصادی را در آستانه تعطیلی و ورشگستگی قرار داده است.
آن گونه که گفته میشود واحدهای تولیدی هماکنون تنها با ٥٠درصد ظرفیت تولید خود مشغول به کار هستند و برای کاهش هزینههای خود ناچار به تعدیل بخشی از نیروهای خود شدهاند.
آمارهای ارایه شده نیز دلیل محکمی بر این ادعا است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شهروند ، براساس اعلام مرکز آمار، نرخ بیکاری در تابستان امسال ۱۰.۹درصد است که در مقایسه با تابستان ۹۳ حدود ۱.۴درصد و نسبت به بهار امسال ۰.۱درصد افزایش نشان میدهد. هرچند که این روزها اقتصاد در شرایط متفاوتی به سر میبرد، اما رونق اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری همچنان اولویت اول اقتصاد کشور است. اما نکته قابل تأمل اینجاست که صف چندمیلیون بیکار را نمیتوان صرفا با ایجاد کارخانه و افزایش تولید درهم شکست و باید با اتکا به تجربه کشورهایی همچون چین، تایوان و هند راه دیگری را برای آن جست؛ تجربههایی که از لزوم توجه هرچه بیشتر به اقتصاد خانگی و رونق صنایعدستی در کشور حکایت میکند. «هر خانه، کارخانه و هر کارخانه، خانه است».
تایوانیها با همین شعار توانستند جهش اقتصادی خود را با گسترش و حمایت کارهای خانگی تجربه کنند. همچنین کشور سوییس که برترین تولیدکننده ساعت در جهان است، بخش عمده فعالیت خود را در این زمینه یعنی تولید ساعت از طریق کارگاههای خانگی انجام میدهد. در واقع تجربه دیگر کشورها در این خصوص، از تغییر نگرش بشر به صنایعدستی و اقتصاد خانگی حکایت میکند. بدینصورت که کشورهای پیشرفته دنیا نهتنها به صنایعدستی به چشم یک هنر و صنعت دست بشر نگاه میکنند، بلکه آن را عامل بسیار مهمی در توسعه اقتصادی و تجاری و در رأس آن خود بشر میدانند. بهطوری که هر سال بر تعداد کسانی که در این صنعت مشغول به کار بوده و نمایشگاههایی برگزار شده، افزوده میشود. این درحالی است که نمایشگاههای صنایعدستی که در ایران برگزار میشود به دلیل فقدان برنامه مشخص راه به جایی نبرده است.
٣٦٠ رشته از ٤٦٠ رشته صنایعدستی در ایران موجود است بیتوجهی به برگزاری نمایشگاههای صنایعدستی به بهانههای نبود منابع مالی در شرایطی رخ داده که این موضوع زمانی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که بدانیم با توجه به تنوع بینظیری که در اقوام و قومیتهای کشور مشاهده میشود، ایران ٣٦٠ رشته زنده صنایعدستی را از ٤٦٠ رشته موجود در دنیا دارد؛ با وجود این حتی اعدادی که در خصوص ارزآوری این رشتهها یا درآمدزایی آن بیان میشود، هیچ هماهنگی به این تنوع ندارد. بد نیست بدانید که سهم صنعت خودروسازی و پتروشیمی بهرغم سرمایهگذاریهای کلان در تولید ناخالص ملی به ترتیب ٧/٢ و ۲درصد بوده درحالیکه سهم صنایعدستی در تولید ناخالص ملی ۳درصد است. حال آنکه سهم این هنر صنعت از صادرات غیرنفتی ایران بسیار ناچیز است. بهگونهای که از مجموع ٤٩ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی کشور در سال گذشته تنها ١٥٠ میلیون دلار آن مربوط به صنایعدستی بوده که با احتساب فرش دستباف، این رقم به حدود ٥٠٠ میلیون دلار افزایش مییابد که نشاندهنده سهم حدود یکدرصدی صنایعدستی البته با احتساب فرش دستباف از صادرات غیرنفتی است.
صنایعدستی جزو اقتصاد روستایی در چنین شرایطی توسعه صنایعدستی به مثابه جزو جداییناپذیر اقتصاد روستایی در منطقه با جذابیتهای فراوان گردشگری و شمار قابلتوجه گردشگرانی است که چشمانداز بسیار امیدبخشی را در جهت رشد اجتماعی و رونق اقتصادی منطقه و افزودن بر ظرفیتهای اشتغالزایی آن در برابر برنامهریزان و مدیران اجرایی کشور میگشاید. از اینرو کنکاش و مطالعه پیرامون برنامهریزی، نقش و اهمیت توسعه صنایعدستی با مصرف شناسایی و ایجاد ظرفیتهای جدید ایجاد اشتغال مولد و ارتقا و بهبود شاخصهای کلان اقتصادی و نیز ارتقای سطح درآمد و معیشت و رفاه هزاران خانوار روستایی و شهری فعال در این صنعت ضرورت پیدا میکند. ارکان این مطالعات را انجام بررسیهای تخصصی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل میدهد.
بیتوجهی به صنایعدستی در مهد آن اما ایرانی که صنایعدستی در آن ریشه کهن دارد، فاصلهاش از این نوع از کسب درآمد هر روز بیشتر و بیشتر میشود. حتی امروز هم در بعضی از شهرستانها همانند اصفهان و یزد، هنرمند وقتی میخواهد یک اثر هنری را خلق کند عبارت ساختن را برای آن به کار میبرد و میگوید که «یک نقاشی ساختم». حتی شعرا نیز میگویند «یک غزل ساختم» که از وجه صنعتی هنر حکایت میکند. چرا که هنرمند اثری را ساخته و در اختیار دیگران قرار داده و در قبال آن پاداش هم دریافت میکند و اینگونه به چرخش اقتصادی کمک میکند.این نکته بسیار مهمی است در پاسخ به کسانی که فکر میکنند صحبت کردن از صنعت و اقتصاد دون شأن فرهنگ است. در طول چندین سده و چندین هزاره در ذهن و ضمیر ایرانیان، هنر همواره یک شأن صنعتی و اقتصادی هم داشته است؛ زیرا هنر نه تزیین زندگی و در حاشیه آن بلکه جزیی از زندگی بوده است و لذا یک کارکرد اقتصادی هم داشته است.از طرف دیگر امروز باید در پاسخ به یک نیاز و ضرورت ملی به اقتصاد خلاق پرداخت. به این مفهوم که امروز زندگی آنچنان در هم پیچیده که دیگر چندان نمیتوان صنعت را از هنر، هنر را از فرهنگ و فرهنگ را از اقتصاد جدا کرد. بنابراین اقتصاد خلاق آن مرکزیتی است که دایره این پیوند را ایجاد میکند.
ساماندهی بازارهای صنایعدستی از همینرو پرداختن به اقتصاد خلاق امری است ضروری که اگر از آن غفلت شود همه بخشهای فرهنگ، هنر، صنعت و اقتصاد متضرر میشوند. البته در این میان توجه به معیشت و رفاه اصحاب فرهنگ و هنر نیز اهمیت دارد. هنرمندان و اصحاب فرهنگ هم بخشی از جامعه هستند که باید آسوده زندگی کنند و نگران معیشت خویش نباشند. بدیهی است که اگر اقتصاد خلاق رونق بگیرد و صنایع فرهنگی در کشور شکل بگیرد، اصحاب فرهنگ و هنر با بکارگیری تجهیزات پیشرفته امروزی خواهند توانست ایدههای خویش را خلق کرده و در اختیار عموم قرار دهند و از این طریق کسب درآمد کنند. در ایران متاسفانه در یک الگوبرداری کلیشهای و بدون هیچگونه راهبرد مشخصی درعمل اینگونه بازارها به سد معابر تبدیل شده و از اهداف اشتغالزایی خود دور شدهاند. در همین رابطه خبرنگار ما در هفته گذشته به نمایشگاه صنایعدستی در تهران مراجعه کرد و با مصاحبه تنی چند از کسانی که میتوانند در زمره کارآفرینان باشند معضلات کنونی بازارهای خانگی را مورد بررسی قرار داد. نیلوفر صابریان و نرگس والامقام که غرفه آوینه همدان را مدیریت میکردند به عرضه محصولات چاپ نقاشی روی تولیدات پارچهای پرداخته بودند. این دو هنرمند که هنر تزیین و دوخت را توامان به کار برده بودند از هزینه بالای غرفه، بدون ارایه تسهیلات خاص فقدان امکانات و فقدان مشتری به دلیل نبود یک سیاست تبلیغی گلهمند بودند.
نمایشگاههای ادواری و اقتصاد زندگی نیلوفر صابریان که دانشجوی رشته گرافیک دانشگاه بوعلی سینای همدان است، میگوید: در شرایط فعلی که بیکاری نسل جوان را تهدید میکند، ما باید از تمام توان خود استفاده کنیم تا با کارآفرینی علاوه بر اشتغال خود، زمینه ایجاد شغل برای دیگران را نیز فراهم کنیم. او با اشاره به قدمت هنر در ایران میافزاید: وقتی امروز صحبت از «اقتصاد خلاق» یا «اقتصادِ فرهنگ و هنر» میشود نوعی بازگشت به هویت چند هزار ساله است و به همین دلیل بهعنوان یک زن ایرانی علاقهمند به هنر، کوشش کردم در زمینههای مختلف هنر خلاق مهارت کاربردی به دست آورده و ایدههایم را به اقتصاد زندگی گره بزنم. صابریان میگوید: من از ابتدای جوانی به کار و پیشه هنری پرداختهام اما همه میدانند تداوم فعالیت ما با کار بدون سرمایه و امکانات، سخت و نفسگیر است. بنابراین دولت در شرایطی که صنایعدستی میتواند اشتغالزایی خوبی داشته باشد باید از طریق برپایی نمایشگاههای ادواری و حمایت از فعالان حوزه صنایعدستی که ارزش افزوده قابل ملاحظهای دارد، جدی باشد.
گلایههای تولیدکنندگان والامقام که استادیار دانشگاه همدان در رشته هنراست، توصیه میکند: دولتمردان و بهویژه مسئولان شهری همدان باید از طریق ارایه مشوقهای مالی و غیرمالی نسل جوان علاقهمند را حمایت کنند تا بستر اشتغال بیشتری فراهم آید. از سوی دیگر الهام زرگری که فارغالتحصیل کارشناسی صنایعدستی از سازمان میراث فرهنگی و کارشناسیارشد هنر از دانشگاه الزهراست، اظهار میکند: هشت سال است که در زمینه نقاشی روی پارچه و نقاشی باتیک فعالیت دارد. او در خانه خود به این کار میپردازد؛ اما نداشتن یک حامی مالی یا نهادی که بتواند تداوم کار وی را تضمین کند، او را در ادامه کار مردد کرده است.وی میگوید: صدها دختر جوان مثل من وجود دارند که با کمی حمایت مالی میتوانند علاوه بر آنکه سربار جامعه نباشند، با توسعه و بسط فعالیتهای خود اقتصاد خلاق (اقتصاد هنر) را عمومی کنند و در افزایش تولید ناخالص داخلی موثر واقع شوند.معصومه رفیعی که در زمینه تولید زیورآلات فعالیت میکند نیز میافزاید: ما در بخش صنایعدستی مظلوم واقع شدهایم. همه کارها در درون خانه انجام میگیرد و بدون داشتن یک حوزه نمایشگاهی و تبلیغاتی نمیتوانیم آثار خود را عرضه کنیم.
هنر برای بهبود اقتصاد لیلا مرادینیا فارغالتحصیل رشته شیمی است؛ اما به دلیل علاقهمندی مدت ده سال است در رشته سوزندوزی به صورت انفرادی مشغول است. او میگوید: دولت مرتب شعار میدهد کارآفرینی و اشتغال اما از کسانی که خود بدون داشتن هیچگونه امکانات میتوانند در توسعه اشتغال کار موثر واقع شوند، حمایت جدی نمیکند.مرادینیا معتقد است که کلید برونرفت از مشکلات فعلی اتکای به توانمندی هنرمندانی است که در حوزه اقتصاد هنر فعال هستند. وی آثار متعددی ارایه کرده اما در انتظار مشتری و قدرت خرید مشتریانی است که کمتر به هنر توجه دارند. نرگس پورکرمان، کارآفرین امور زندانها که درحوزه اشتغال زنان سرپرست خانوار و همسران جانباز فعالیت دارد، تأکید میکند: فعال کردن اقتصاد خانگی و صنایعدستی بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی را مرتفع میکند؛ لذا دولت باید برنامههای راهبردی و نه فقط صرف برپایی یک نمایشگاه را در دستورکار قرار دهد.