x
۲۵ / دی / ۱۳۹۴ ۲۳:۴۸

داستان «کوک اس ام اس»

داستان «کوک اس ام اس»

توصیه احسان به کسانی که ایده دارند این است که آن را در ذهن‌شان نگه ندارند و عملی‌اش کنند. او همچنین بر این باور است که برای عملی‌کردن یک ایده ممکن است ابتدا با حرف‌های سرکوب‌کننده‌ای از سوی بسیاری مواجه شد، اما نباید به ...

کد خبر: ۱۱۱۸۷۵
آرین موتور

به نظر احسان نباید ترسید، بلکه باید نقاط ضعف را به قوت تبدیل کرد.

نام: احسان روحانی سن: ۲۹ سال محل تولد: بوشهر تحصیلات: کارشناسی رشته منابع طبیعی نام ایده: کوک اس‌ام‌اس (Kook SMS) وبسایت: www.kooksms.ir

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک، احسان روحانی متولد یکی از گرم‌ترین شهرهای ایران است که لقب پایتخت انرژی کشور را نیز یدک می‌کشد. بوشهری‌ها مردمانی خونگرمند که بیشتر به صیادی یا پیله‌وری با کشورهای حوزه خلیج‌فارس مشغولند. زندگی در کنار دریا و صیادان خونگرم بوشهر باعث شد برای تحصیل در دانشگاه رشته منابع طبیعی با گرایش شیلات را بخواند به امید یک کار کارمندی بی‌دغدغه در آینده اما گویا تقدیر سرنوشت دیگری برایش تدارک دیده بود.

وقتی فارغ‌التحصیل شد شرکت‌های نفتی و پتروشیمی عسلویه غوغای استخدام به راه انداخته بودند و او هم با این موج همراه شد و خیلی زود در مقام مسئول ایمنی یک شرکت انبارداری محصولات پتروشیمی، مشغول به کار گردید. شغلی که ایجاب می‌کرد احسان سه هفته مداوم سر کار باشد و سپس در یک هفته تعطیلات سری به خانواده خود بزند. این موضوع باعث شد ارتباطات احسان با دوستانش کمرنگ‌تر شود تا این‌که روزی متوجه شد دوستانش برای یک سفر تفریحی یک روزه برنامه‌ریزی می‌کنند، اما هیچ‌کس به او خبر نداده بود. این دیگر ضربه آخر بود!

پس از گذشت چند روز احسان پس از مدت‌ها وارد صندوق پست الکترونیکی خود شد تا یک ایمیل کاری برای شرکتی بفرستد که ایمیلی از یکی از همان دوستان ماجرا را برای احسان روشن کرد. ناگهان با یک ایمیل از یکی از دوستانش مواجه شد که وی را دعوت به عضویت در یک شبکه اجتماعی کرده بود. از روی کنجکاوی ایمیل را باز کرد و وارد آن شبکه اجتماعی شد. احسان در هنگام ورود به سایت شبکه اجتماعی حسی را مشابه حس آلیس در سرزمین عجایب داشت؛ همه چیز برایش جذاب و فریبنده بود. پس از مدتی گشت و گذار در آن سایت یکی از همکلاسی‌های دانشگاهش را پیدا کرد که توسط وی به تعداد بیشتری از دوستانش رسید، حتی آنها که رفیق‌های قدیمی و صمیمی‌اش بودند. در آن موقع بود که احسان تازه فهمید چقدر از دنیا عقب بوده است، مدت‌ها بود که دوستانش در آن شبکه عضو بودند و کلی بحث و تبادل‌نظر در مورد مسائل مختلف داشتند. حتی پس از مدتی نوشته‌ای را پیدا کرد که در آن دعوت به همان برنامه مسافرت دو روزه که احسان از آن جا مانده بود، پیدا کرد. در حقیقت دوستانش از همان جا با هم قرار گذاشته بودند. احسان دیگر راهش را یافته بود. تصمیم گرفت هر چه بیشتر به آن شبکه سر بزند تا بتواند با دوستانش همیشه در ارتباط باشد. از آنجا که دیگر به یکباره مدت زمان بسیاری را در جلوی کامپیوتر می‌گذراند روزی ده دوازده بار ایمیلش را چک می‌کرد؛ در یکی از همان روزها بود که یک روز صبح ایمیلی را در صندوق پستی‌اش دید که برایش جالب توجه بود. آن ایمیل از سوی شبکه اجتماعی بود و به وی یادآوری می‌کرد که سه روز دیگر سالگرد تولد یکی از دوستانش است. از آنجا که احسان دوست داشت از هر راهی شده ارتباطش را با رفقایش حفظ و صمیمی‌تر کند تصمیم گرفت تاریخ تولد همه دوستانش را در جایی یادداشت کند تا در موعد مقرر به آنها تبریک بگوید و اگر زمانی به ایمیلش دسترسی نداشت دوستی را از قلم نیندازد. این کار تا نفر سوم فهرست نسبتا بلند بالای احسان جواب داد، اما بعد از آن به دلیل فاصله زیاد تاریخ تولد نفر سوم تا چهارم و مشغله کاری که در آن ایام داشت بعدی‌ها را فراموش کرد. این قضیه باز هم برای احسان آزار‌دهنده بود، زیرا نه‌تنها نتوانسته بود خواسته‌اش را عملی کند، بلکه باز هم موفق به بیشتر‌کردن رابطه‌اش با دوستانش نشده بود.

این اتفاق ذهن احسان را درگیر خود کرده بود تا این‌که صبح یکی از روزها با زنگ اس‌ام‌اس گوشی‌اش از خواب پرید. زنگ گوشی مربوط به پیامکی بود از طرف بانک که تولدش را تبریک گفته بود؛ در همان لحظه جرقه‌ای در ذهن احسان خورد که دیگر خاموش نشد. او به این فکر افتاد کاری را مشابه بانک برای دوستانش انجام دهد. اما برای تبریک گفتن تولد یک به یک دوستانش باز هم نیاز داشت تاریخ‌ها را در جایی یادداشت کند. برای این کار می‌توانست از برنامه‌های یادآوری کننده موبایلی استفاده کند، ولی چون اعتماد چندانی به کارایی این جور برنامک‌ها نداشت به این فکر افتاد که چه می‌شود تاریخ تولد‌ها را در سیستمی ثبت کند و بعد آن سیستم در موعد مقرر خود به صورت خودکار پیامکی را به افراد مورد نظرش بفرستد و تولدشان را تبریک بگوید. تا آن روز همه ابزار مورد نیاز احسان برای این کار وجود داشت؛ اینترنت، موبایل و پنل‌های ارسال انبوه پیامک.

موبایل دستگاهی بود که در جیب هر کسی یافت می‌شد و پیام کوتاه نیز راه ارتباطی است که هر کسی دست‌کم یک‌بار از آن استفاده کرده است، از طرفی شرکت‌های ارسال‌کننده پیامک انبوه تبلیغاتی نیز وجود داشتند. با این حال سرویسی نبود که راهکاری در اختیار کاربر قرار دهد تا وی بتواند یک پیامک در موعدی مقرر برای خود ارسال کند. این همان نقطه تاریکی بود که احسان خلأ آن را حس کرد و دست به ایده‌پردازی زد. او که بشدت دوست داشت تا تولد دوستانش را به خاطر بسپارد به این فکر افتاد سایتی را درست کند تا کاربر متنی داخل آن بنویسد و پس از انتخاب روز و ساعت دلخواه آن متن را روی گوشی خود دریافت کند. به این ترتیب آن متن می‌توانست هر چیزی اعم از تولد یک دوست، قرار یک جلسه، موعد قسط و بسیاری موارد دیگر باشد. بعلاوه دریافت آن پیامک از سایت نیاز به گوشی یا برنامک خاصی هم نداشت.

با توجه به اشتیاقی که برای عملی‌کردن ایده‌اش پیدا کرده بود دست به کار شد، اما از آنجا که خود یک کاربر عادی رایانه بود و هیچ تخصصی در حوزه‌ آی‌تی نداشت ایده‌اش را با چند نفر از دوستانش که کامپیوتر خوانده بودند در میان گذاشت. برای آغاز کار و تامین بودجه راه‌اندازی سایت ایده‌اش را با پارک علم و فناوری بوشهر در میان گذاشت، ولی در کمال تعجب نه‌تنها حمایتی نشد، بلکه از سوی آنها محکوم به شکست نیز شد. اما با جواب منفی‌ای که از این مرکز دریافت کرد ناامید نشد و با خود تصمیم گرفت به هر طریقی شده ایده‌اش را عملی کند. برای این کار با چند شرکت متخصص و دوستانش ایده‌اش را در میان گذاشت، اما اکثر آن شرکت‌ها تمایل به تصاحب ایده و دریافت سود بیشتری از آن را داشتند. اما احسان از کارش کم‌کم خسته شده بود ضمن این‌که دوست نداشت مانند پدرش، یک کارمند حقوق بگیر بشود؛ به همین دلیل دوست داشت ایده‌اش را به کسب و کار شخصی تبدیل کند. با توجه به همین موضوع پس از جستجوهای فراوان بالاخره دو نفر را پیدا کرد که وظیفه برنامه‌نویسی و طراحی سایت را به عهده گرفتند. از آنجا که ایده احسان یک سیستم یادآور‌کننده بر پایه پیامک است، با الهام از ساعت‌های شماطه‌دار قدیمی که برای زنگ زدن کوک می‌شدند نام آن را کوک اس‌ام‌اس گذاشت.

در حال حاضر تنها راه کسب درآمد احسان از کوک اس‌ام‌اس مبلغ اندکی است که بابت ارسال هر پیامک یادآوری‌کننده از کاربر می‌گیرد.

احسان بسیار به ایده‌اش امیدوار است، زیرا معتقد است اگر روزی دارویی اختراع شود که با خوردن آن هیچ چیز را فراموش نکنی باز هم یک روز یادت می‌رود آن دارو را بخوری! به همین دلیل او آرزو دارد هر فرد مسنی بخصوص پدربزرگ خودش روزی با کوک اس‌ام‌اس هیچ‌گاه تولد فرزندان و نوه‌ها و نتیجه‌هایش را فراموش نکند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x