تنها راه توسعه بازکردن درهای تجارت است
«تا زمانی که قدرت اقتصادی از سیاسی تفکیک نشود آزادی متولد نمیشود. آزادی نتیجه راهپیمایی، میتینگ و چاپ کتاب نیست؛ بلکه نتیجه تولید است».
این نظریه فریدمن را در باب سرمایهداری و آزادی بسیاری از فعالان این عرصه میدانند؛ اما مشکل کجاست که راه توسعه و پیشرفت کشور تا این حد درگیر سنگلاخ شده است؟
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق ، محمود سریعالقلم، استاد دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در سومین نشست از سلسله نشستهای راهبردی اقتصاد ایران که در اتاق تهران برگزار شد، پاسخ این پرسش را در تغییر افکار میداند. در این نشست جواد صالحیاصفهانی، استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیای آمریکا و مسعود خوانساری، رئیس اتاق تهران نیز به بررسی اقتصاد ایران پرداختند. صالحیاصفهانی در این نشست تأکید کرد اکنون زمان آن است که دولت توپ را به بخش خصوصی پاس دهد. محمود سریعالقلم/ استاد دانشگاه وزیر خارجه اسبق سوئیس در جواب پرسش بنده مبنی بر اینکه چند نفر را با خود به وزارتخانه آورده است، گفت فقط منشیای با تسلط به پنج زبان دنیا و قائممقام وزارت خارجه را با خود به وزارتخانه آورده است و کارهای روزانه این وزارتخانه بر روی اتوپایلوت و خودکار است. چرا ما ایرانیها بعد از ١٦٠ سال نمیتوانیم سیستم درست کنیم؟ درباره این موضوع در کتاب «اقتدارگرایی ایرانی در عصر پهلوی» بحث و بررسی شده است. واقعا چرا نتوانستهایم قرارداد اجتماعی داشته باشیم. تا زمانی که نتوانیم به چارچوب فکری مشترک دست پیدا کنیم، گشایشها بیشتر جنبه وصلهای خواهد داشت و اصالت آنچنانی نخواهد داشت. کشوری که اکنون در آن زندگی میکنیم، از دو لایه حاکمیتی و دولتی تشکیل شده است؛ لایه حاکمیتی به مجموعه نهادهای امنیتی، سیاسی و مذهبی گفته میشود و دولت، مسئولیت و نقش مستقیم اقتصادی دارد. جلیلی هم راه روحانی را میرفت اگر جلیلی در خرداد سال ٩٢ رئیسجمهور ایران شده بود، عمدتا همین مسیر را میرفت که دولت فعلی رفته است؛ زیرا وقتی در سِمَت حقوقی قرار میگرفت شروع به کمّیاندیشیدن و در نتیجه مفهوم انتزاعی عدالت را کمی میکرد. از سوی دیگر، جلیلی هم میبایست هر ماه سههزارو ٥٠٠ میلیارد تومان یارانه نقدی به مردم پرداخت میکرد. در کشوری زندگی میکنیم که ٩٠ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی دارد و دولت هم حدود ٢٥٠ تا ٣٠٠ هزار میلیارد تومان بدهی دارد یا اینکه فرض کنید ٩٠ درصد بودجه کشور صرف هزینه جاری میشود. سهم انرژی تجدیدپذیر در ایران زیر یک درصد است که این رقم در سوئد ٤٨ درصد است. از سوی دیگر ٨٩ درصد منابع آبی در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ درصورتیکه سهم بخش کشاورزی در جیدیپی ١٥ درصد است. در بسیاری از شاخصهای اقتصادی رتبه ایران بالای صد است. در طبقهبندیهای جهانی، نفتی که ١٠٠ دلار بوده اکنون به ٣٠ دلار رسیده است؛ بنابراین جلیلی هم باید بودجه را با ٣٠ دلار تهیه و تنظیم میکرد. شاید در دولت جلیلی زودتر توافق میشد شخصی که در آن جایگاه حقوقی قرار میگرفت با شرایط فعلی مجبور میشد عددی و رقمی فکر کند و عینی و واقعی باشد و این باعث میشد شاید توافق هستهای زودتر انجام شود. اگر دولت نهم و دهم، یعنی از خرداد ٨٤ تا سال ٩٢ را در نظر بگیریم، میبینیم دولت احمدینژاد در مبانی، مفاهیم و تعاریفی که در آن زمان داشت، تجدیدنظر کرد؛ زیرا با حکمرانی کمی و واقعی روبهرو است و تمام دولتها متوجه شدند ایران بدون روابط بینالمللی نمیتواند اقتصاد ملی را مدیریت کنند. درحالحاضر امنیت کشور به چه صورت تأمین میشود؟ آیا باید قدرت نظامی را بیشتر کنیم یا درآمد سرانه را؟ اگر تاریخ کشورهای مهم در حال توسعه امروزی، ازجمله برزیل، آرژانتین، شیلی، ترکیه، کره جنوبی، چین و اندونزی را مطالعه کنیم، متوجه میشویم به درک واحد رسیدهاند؛ برای مثال حاکمیت اندونزی در ٤٠ سال گذشته دست نظامیان بود، اما به درک و اجماع واحد رسیدند که سهم بخش خصوصی باید در اقتصاد و بازار بینالمللی بیشتر شود؛ بنابراین تا زمانی که تعاریف مشترک و واحدی نداشته باشیم، نمیتوانیم حکمرانی باثباتی داشته باشیم. ایران نیازمند دیالوگ و گفتمان ملی است امروزه کشورهای در حال توسعه اختلافات فسلفی را پشت سر گذاشتهاند؛ برای مثال اختلاف اوباما با بورس فلسفی نبوده، بلکه اختلافات آنها در سیاستگذاریها بوده است. بهطور کلی ایران نیاز به دیالوگ جدی و گفتمان در سطح ملی دارد و باید از اختلافات فلسفی عبور و به تعاریف مشترک برسد. ما ایرانیها وقتی فرهنگمان را مطالعه و مقایسه میکنیم، متوجه میشویم سطح همکاری بین ایرانیها بسیار ضعیف است. ایرانیها ضریب هوشی بالایی دارند، اما در فرایند جمعی با مشکلاتی روبهرو میشوند و این امر به دلایل مختلف است که نبود جریان پایدار در صنعت و تولید، ازجمله آن است. اگر قرار باشد به تفاهم فکری دست پیدا کنیم به همکاری فکری نیازمندیم و در این جهان هیچ کشوری را نمیتوان یپدا کرد که بدون تعامل و سیاست خارجی به ثروتی دست پیدا کرده باشد. ٩٥ درصد موضوع هستهای نتیجه حاکمیت بود در موضوع هستهای باید گفت ٩٥ درصد خروجی آن نتیجه حاکمیت بود، نه دولت. در ١٥٠ سال گذشته موضوع ترقی و پیشرفت را بیشازحد سیاسی کردهایم؛ درصورتیکه این موضوع علمی است. موضوع هستهای در ایران، در سطح حاکمیت جدی قلمداد شد و ورود به بحثهای مهم به طرق کمی دنبال شد؛ بنابراین حکمرانی، یعنی کمی نگاهکردن و مسائل و موضوعات را به عدد و رقم تبدیلکردن. ایران در بین ٢٥ کشور آسیایی در رتبه ١٥ قرار دارد؛ بنابراین با ادامه نگاه و روند گذشته، رتبه ایران به ٢٣ میرسد. موضوع توسعهیافتگی فاکتورهای مختلفی ازجمله جهانیشدن، قابلیت گوگلشدن، جنبه ریاضی و فرمولی و تصمیمگیری در سطح حاکمیت دارد؛ بنابراین اصول توسعهیافتگی مبتنی بر تجربه بشری بوده و جنبه بینالمللی دارد. نرخ تورم در کشوری مانند آلمان در ٤٥ سال گذشته بین ١,٥ تا دو درصد بوده که چنین موضوعی نشاندهنده پیامدهای سالمبودن اجتماع و سیاست و... در این کشور است، اما در ایران نرخ تورم در ٢٠ سال گذشته با نوسان زیادی همراه بوده است. کشوری مانند سنگاپور هم همینطور. این کشور با پنج میلیون جمعیت که ٥/١ میلیون نفر آن نیز خارجی هستند، در بخش آیتی جزء پنج کشور اول جهان است. همچنین سنگاپور سالانه به پنج ایرانی بورسیه دکترا میدهد. شأن ایران در برابر عربستان در این حد است؟ کانون استراتژی عربستان و اسرائیل ضعیف نگهداشتن ایران است و آنها میدانند که ایران هیچوقت راهحل نظامی نداشته است؛ بههمیندلیل تحریمها را در پیش گرفتند. بهطور کلی ایران نمیتواند بدون ارتباطات بینالمللی مسائل سیاسی و امنیتی را حل کند. ناگفته نماند در هفته گذشته قائممقام وزیر امور خارجه به کویت رفت تا لابی کند؛ بلکه مسائل خود را با عربستان حل کند. آیا شأن ایران در این حد است؟ فریدمن درخصوص سرمایهداری و آزادی نظریهای دارد که محصول٣٠٠ سال کار فکری است. وی میگوید تا زمانی که قدرت اقتصادی از سیاسی تفکیک نشود آزادی متولد نمیشود و آزادی نتیجه راهپیمایی، میتینگ و چاپ کتاب نیست؛ بلکه نتیجه تولید است. تا فکرها عوض نشود کشور پیشرفت نمیکند نمیتوان با جهان در تقابل بود اما خواهان افزایش تجارت بود و تا زمانی که فکر ما عوض نشود کشور پیشرفت نمیکند؛ بهعنوانمثال نرخ تورم اندونزی در ١٠ سال گذشته از ٢٠ درصد به ٩ درصد رسید که حاصل اجماع درون حاکمیت است. عزت ملی یعنی صفرشدن مهاجرت ایرانیها خواهش بنده از رسانهها این است که به معنی عزت، استقلال، آزادی و عدالت بپردازند؛ اما نه از بعد فلسفی، بلکه ریشهای به آن نگاه شود. بهعنوانمثال باید دید که شهروندان عزت را چگونه معنی میکنند. معنی واقعی عزت صفرشدن نرخ مهاجرت است؛ عزت یعنی یک ایرانی به فکر مهاجرت نباشد و به این فکر نباشد که از مالزی به استرالیا سفر کند و چند سال را به امید زندگی و کار در کمپها سپری کند. جواد صالحیاصفهانی/ استاد دانشگاه دولت توپ را به بخش خصوصی پاس دهد دولتها در مسیر توسعه نقش بسیار مهمی دارند. دولت یک ساختار منسجم دارد که میتواند به عنوان موتور محرک عمل کند، اما بخش خصوصی اینگونه نیست. آقای سریعالقلم به درستی اشاره کرد که سطح همکاری در بین ایرانیها بسیار پایین است که بنده به این موضوع مقداری خوشبین هستم. در بخش خصوصی نیز باید کمبودها را شناسایی و برای رفع آن کار جمعی انجام دهیم. به طور کلی بخش خصوصی باید هدایت جامعه و اقتصاد را در دست بگیرد. ارتباطی بین واردات و صادرات ایران وجود ندارد در کره جنوبی زمانی که شرکتی صادرات خود را افزایش میدهد ارز بیشتری به کشور وارد میکند، بنابراین به واردات ضربه میزند و در مسابقه بین این دو، صادرات پیروز میشود، اما در ایران که بخش عمده صادرات آن نفت است ارتباطی بین بخش صادرات و واردات وجود ندارد و این ارتباط قطع است. نفت کانال ارتباطی ایران با جهان است درحالحاضر کانال ارتباطی ایران با جهان، نفت است و تا زمانی که این جابهجایی رخ ندهد شاهد تغییر در رفتارهای اقتصادی و سیاسی نخواهیم بود. دولت برای تحصیل و آموزش سرمایهگذاری کرد و آموزش را برای ترتیبکردن کارمند درنظر گرفت، اما بخش خصوصی به چنین نیروی انسانی نیاز ندارد بنابراین بخش خصوصی باید نقش کلیدی در ترتیب نیروی انسانی داشته باشد و نباید آن را به دولت واگذار کند، زیرا دولت اینکاره نیست. نقش بخش خصوصی در ایجاد دانش مستقل درباره سیاست اقتصادی بسیار مهم و کلیدی است، اما چنین اقدامی هزینه دارد. تاکنون دولت اقدامات خوبی انجام داده و اکنون زمان آن است که توپ را به بخش خصوصی پاس دهد.
همچنین برای آزادبودن بازار باید بخش خصوصی و دولت، بازارها را مانند معماری با اصول توسعه و الگوی داخلی دوباره طراحی کنند. در مورد اشتغالزایی در اقتصاد دانشمحور در نبود رونق نفتی باید گفت در دولتهای گذشته اقدامات و هزینههای زیادی انجام شده اما منجر به پیشرفت و جهانیشدن نشده است، به عنوان مثال در دولت اصلاحات طرح ضربتی اشتغال و در دولت احمدینژاد شاهد طرح بنگاههای زودبازده بودیم، باید پرسید خروجی آن چه شد؟ اکثر بیکاریها دورهای و اکثر بیکاران تحصیلکرده هستند و بیکاران هنوز کاری انجام ندادهاند که بخواهند بیمه کاری دریافت کنند. در عربستان تصمیم گرفتند ٨٠٠ دلار ماهانه به افرادی جویای کار پرداخت کنند که اکثر حقوقبگیران خانم بودند و حاضر نبودند دنبال کار بروند و سرانجام تعداد حقوق بگیران از بیکاران افزایش پیدا کرد. برخی از بیکاران تحصیلکرده نخواستند در دنیای رقابتی شرکت کنند و اگر روزی جیدیپی به هشت درصد برسد شاید این افراد بازهم حاضر نباشند کار کنند.
درحالحاضر اکثر تحصیلکردهها در بدنه دولت هستند. طبق آمار منتشرشده در سال گذشته ٦٧ درصد کارمندان دولت دیپلم به بالا هستند. متأسفانه بخش خصوصی نقش مهمی در ترتیب سرمایه انسانی ندارد و نقش راهبردی آن هنوز مشخص نیست. البته اکنون بخش خصوصی ٨٠ درصد شاغلان حقوقبگیر را شامل میشود که درصد جذب نیروی انسانی دیپلم به بالا از ١٠ به ٤٥ رسیده و بخش خصوصی به سمت جذب نیروهای آموزشدیده و تحصیلکرده سوق پیدا کرده است. ٢تغییر در قانون کار در قانون کار باید تغییراتی صورت گیرد که یکی از موارد آن، این است که انگیزه کارگر برای تولید مولد در عین حال باید با کاهش ریسک همراه باشد. البته کارفرما تنها فردی است که میتواند در خصوص کارگر تصمیمگیری کند بنابراین قانون کار باید اختیار را به کارفرما دهد، اما جریمه نیز در نظر گیرد. همچنین طرحها و سیاستها باید در سطح خرد اجرا و سپس در سطح کلان دنبال شود نه اینکه طرح در سطح کلان شکست بخورد و هزینه سنگین تحمیل کند. ایران کارخانه تولید مدرک ایران کارخانه تولید مدرک شده است، به جای اینکه درآمد نفت صرف تولید مدرک شود، میتوان آن را برای بالابردن سطح کیفی سرمایه انسانی به کار گرفت. یک میلیون نفر در ایران برای آزمون فوقلیسانس شرکت کردهاند، در صورتی که لیسانس بیکار زیادی داریم و از سوی دیگر در هیچجای دنیا برای دکترا آزمون تستی نمیگذارند. کیفیت اینترنت ایران نیز باید افزایش یابد، زیرا بدون استفاده از اینترنت اگر قصد اتصال نیروی کار ایران به جهان را داشته باشیم امکانپذیر نیست. بخش خصوصی باید میداندار باشد مسعود خوانساری، رئیس اتاق تهران بیستم ژانویه زمان اتمام تحریمها علیه ایران است. اتفاقات بزرگی در چند ماه گذشته در ایران رخ داده و کشور ١٢ سال چالش را پشتسر گذاشته است. در آینده با برداشتهشدن تحریمها، در بازارهای جهانی رو به ایران باز میشود و شاهد گشایش اقتصادی و سیاسی خواهیم بود. بخش خصوصی و دولتی مشکلاتی دارند که باید برطرف شود. بخش دولتی ساختار اقتصادی معیوبی دارد و در طول ٣٠ سال گذشته شاهد این ساختار معیوب بودیم که در دولت گذشته به اوج رسید. ساختار معیوب شامل دولت بزرگ، فساد، بوروکراسی حاکم در تشکیلات، مشخصنبودن قیمت ارز، مسئله امنیت سرمایهگذاری و بانک و فضای کسبوکار است. در ٣٠ سال گذشته، اقتصاد کشور بیشازحد دولتی بوده و از سوی دیگر درآمدهای نفتی بهشدت کاهش یافته است. در سال ٩٠ شاهد درآمد نفتی ١١٠میلیارددلاری بودیم که این رقم در سال جاری به ٢٠ میلیارد دلار رسیده است. اگر خواهان رشد، پیشرفت و توسعه هستیم، باید بخش خصوصی میداندار باشد.
در دولت قبل، ساختار اقتصادی دچار مشکل شد که این مشکلات در بخش خصوصی شدیدتر شد و از سوی دیگر در بخش خصوصی هم مانند بخش دولتی، شفافیتی وجود ندارد و با جامعه جهانی هم کمتر در ارتباط بودیم. در این مدت میزان سرمایهگذاری به دلیل کوچکبودن شرکتها و نداشتن برند مطرح در دنیا و تکنولوژی ضربهخورده و نداشتن بازار صادراتی از جمله چالشها و مشکلات اقتصادی ایران بوده است. در ماههای گذشته، هیأتهای تجاری خارجی بسیار زیادی را پذیرفتیم و اکنون به دنبال ارتباط بیشتر با جهان هستیم. بنابراین باید از این ظرفیت و پتانسیل بهنحواحسن استفاده کنیم. اگر خواهان دستیافتن به نرخ رشد اقتصادی هشتدرصدی هستیم، به حداقل ٧٠٠ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داریم که با سرمایهگذاری داخلی امکانپذیر نیست.