x
۱۷ / دی / ۱۳۹۴ ۱۰:۲۸

زیرزمینی‌شدن زیر میزی!

کلید درمان برخی دردها تنها در دست برخی پزشکان است. به هر حال همه پزشکان به یک اندازه در کارشان خبره و استاد نیستند. حالا شرایطی را در نظر بگیرید که خدای نکرده خبر ابتلای خود یا یکی از نزدیکانتان به یکی از امراض خطرناک را می‌شنوید.....

کد خبر: ۱۱۰۶۶۰
آرین موتور
مطمئنا بعد از تسلط پیدا کردن بر افکارتان نخستین چیزی که در این لحظه به ذهنتان خطور می‌کند رفتن نزد فردی است که بتواند این درد را درمان کند. وقتی بفهمید و مطمئن باشید که فقط همان یک پزشک می‌تواند درمانتان کند حتی اگر آن آدم نوک قله قاف هم باشد پیدایش می‌کنید و حتی اگر لازم باشد دارایی خودتان و کل اطرافیانتان را هم جمع می‌کنید تا برای هزینه مداوا به او بدهید. نمی‌گویم همه، اما متاسفانه از دیرباز برخی پزشکان مطرح و متخصص کشور ما، دستمزدهایشان نیز مطرح و معروف بوده است. حالا پرسش اصلی اینجاست: این پزشکان مطرح و متخصص بعد از اینکه طرح تحول سلامت و یکسان کردن تعرفه‌های پزشکی یا به عبارت دیگر قطع زیر میزی اجرا شد چه کار می‌کنند و کجا هستند؟
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از آرمان ، یکی از چالش‌برانگیز‌ترین اقدامات وزیر بهداشت که باعث دلخوری و حتی دشمنی بخش زیادی از پزشکان با او شد، یکسان کردن تعرفه‌ها و بحث مقابله با دریافت زیرمیزی بود. حالا بعد از گذشت نزدیک به سه سال از اجرای این طرح و ادعای مسئولان درباره حذف زیر میزی سوال اصلی این است: پزشکانی که زیر میزی بگیر بودند الان چه کار می‌کنند؟ آیا بعد از عمری کار کردن و دریافت مبالغ هنگفت برای هر عمل جراحی یا درمان به دستمزد کم قانع شده‌اند و بر اساس همان قیمت‌هایی که مصوب وزارت بهداشت است دریافتی دارند؟ آیا کشور را ترک کرده‌اند و جای دیگری مشغول فعالیتند یا اساسا دیگر کار نمی‌کنند؟ برخی بیمارانی که در گذشته به این پزشکان که همگی شان مطرح و معروف هستند، مراجعه می‌کردند هنوز هم به اینکه برخی از این پزشکان آنها را مداوا کنند نیاز دارند. به نظر می‌رسد هنوز هم اکثر این پزشکانی که دستمزدهای کلانی داشتند داخل کشور هستند و مهاجرت نکرده‌اند و حتی هنوز هم کار می‌کنند. به نظر می‌رسد زیرمیزی‌بگیرهای قدیم این روزها زیرزمینی شده‌اند.

زیر میزی پول قایمکی و رشوه نیست

تا قبل از این اسم زیر میزی گرفتن پزشک که می‌آمد در ذهن من این صحنه مجسم می‌شد: مطب پزشک و میزی که یک طرف آن پزشک نشسته و در مقابلش بیماری که پولی را در پاکت از زیر میز به صورت مخفیانه به او می‌دهد و پزشک هم به صورت مخفیانه این پول را بدون هیچ تعارفی قبول می‌کند. اما این کودکانه‌ترین تصوری است که می‌توان از زیرمیزی داشت. زیر میزی یعنی همان پولی که من و شما در جاهای مختلف اضافه بر آن چیزی که عرف و انصاف است می‌پردازیم در حالی که شاید خیلی از ما حتی متوجه این هم نباشیم که مورد ظلم و سوءاستفاده قرار گرفته‌ایم. تا قبل از اینکه وزیر بهداشت بر این دریافتی ناعادلانه برخی پزشکان نام زیر میزی را اطلاق کند، این دریافتی حق طبیعی پزشک محسوب می‌شد. پزشکی که به هر حال تلاش کرده و درس خوانده و بالاخره باید فرقی بین او و کسی که درس نخوانده و برای مثال راننده است باشد، حتی پزشکانی که جوان‌تر بوده و هنوز موفق نشده بودند اسم و رسمی کسب کنند چندان از اینکه برخی همکارانشان ده‌ها برابر آنها دستمزد می‌گرفتند ناراضی نبودند و این کار را اجحاف در حق خود نمی‌دانستند. زیر میزی پول قایمکی و رشوه نیست بلکه مبالغی است که تا پیش از این همیشه آشکارا و بدون ترس و واهمه پرداخت و دریافت می‌شد. پولی که برای پزشک حق طبیعی و برای ما تنها راه چاره بود.

خدا خیرش بدهد دستش طلاست

یکی از بهترین و موفق‌ترین جراحان قلب است. این پزشک ماهر سال 87 مادربزرگم را به خاطر گرفتگی یکی از دریچه‌های‌ قلبش عمل کرد و انصافا هم تنها پزشکی بود که از بین صدها پزشکی که به او مراجعه کردیم توانست این مساله را به درستی تشخیص داده و به بهترین نحو با عمل جراحی آن را درمان کند. چندی پیش یکی از دوستانم که مادرش گرفتار این بیماری شده بود آدرس مطب پزشک معروف را از من خواست. دوستم چند روز بعد تماس گرفت و با ناراحتی گفت آن پزشک از آن محل رفته است. خیلی تعجب کردم زیرا آن پزشک معروف سالیان سال آنجا بود. بالاخره بعد از رفتن به محل قدیمی و پرس و جو توانستم آدرس جدید دکتر را پیدا کنم اما درکمال تعجب مطب پزشک معروف، دیگر تابلو نداشت و به صورت مخفیانه دایر بود. مطب طبق معمول بسیار شلوغ بود. بیماران که همه آنها پیر بودند از شهرهای دور و نزدیک برای اینکه توسط دکتر... ویزیت شوند به تهران آمده بودند. یکی از خانم‌ها که همراه مادر بسیار پیرش از اهواز به تهران آمده بود خطاب به خانم منشی می‌گفت: جایی را در تهران نداریم که شب را آنجا بمانیم. او به خانم منشی التماس می‌کرد تا زودتر او را به داخل اتاق بفرستد اما منشی که معلوم بود از این همه رفت و آمد خسته شده با بداخلاقی و تندی به زن اهوازی گفت: خانم مگه نمی‌بینی؟

اینجا همه از شهرستان آمده‌اند و همه هم منتظر هستند، من نمی‌توانم حق‌کشی کنم! ناگهان صدای فریاد دکتر از داخل اتاق بلند شد که با صدایی بلند خانم منشی را صدا می‌کرد. منشی سرآسیمه داخل اتاق شد و مورد بازخواست دکتر قرار گرفت. خانم دیگری که او هم مسن بود، با لهجه غلیظ آرام در گوش من گفت: آقای دکتر درست است که خیلی در کارش وارد است اما واقعا بداخلاق است. و بعد آرام‌تر ادامه داد: هر ماه 1500 کیلومتر تا تهران می‌آیم فقط برای اینکه این پزشک مرا ببیند. از کودکی نارسایی قلبی داشتم و سالیان سال با اینکه پزشکان زیادی مرا دیده و حتی بارها آنژیو و عمل کرده بودم مشکل و درد داشتم تا اینکه دکتر... مرا عمل کرد. از آن موقع مشکلم حل شده و دیگر ناراحتی ندارم. در همین لحظه خانم منشی فامیلی او را صدا می‌زند و با گفتن این جمله که خدا خیرش بدهد دستش طلاست از جایش بلند شده و وارد اتاق می‌شود. ویزیت این پزشک 50 هزار تومان است.

انتفاع به جای نفع رساندن

به خانم منشی نزدیک می‌شوم و با معرفی خودم و به این بهانه که می‌خواهم برای دوستم وقت بگیرم با او سر صحبت را باز می‌کنم. او می‌گوید: همان‌طور که می‌دانی در مطب دکتر... به کسی وقت نمی‌دهند. همه روزهای زوج بین ساعات 16 تا 19 به اینجا می‌آیند و هر کسی زودتر خودش را برساند او اول داخل می‌شود. به همین خاطر معلوم نیست و هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر شما به اینجا آمدید حتما موفق شوید دکتر را ببینید. دکتر... سر ساعت 7 تحت هر شرایطی حتی اگر 200 بیمار هم از جای جای کشور پشت در اینجا صف کشیده باشند مطب را ترک می‌کند. اینها را گفتم تا اگر آمدید و موفق نشدید داخل بروید ناراحت نشوید. از او پرسیدم چرا دیگر مطب تابلو ندارد و او که مشخص بود مایل نیست در این رابطه زیاد توضیح بدهد، گفت: برای مالیات و مشکلاتی که برخی همکاران آقای دکتر به خاطر معروفیت ایشان برایشان ایجاد کردند.

خانم منشی برای اینکه دیگر سوالی نکنم گفت: خوب خودت بهتر می‌دانی کار دکتر... بی‌نظیر است و باید هم دستمزدش بالاتر از بقیه دکترهایی که تجربه و مهارت او را ندارند، باشد. بااین وجود دولت و برخی از این پزشکان با حسادت‌های بی‌جایشان می‌خواستند مانع کار دکتر شوند و او هم ترجیح داد فعلا این‌جوری کار کند. از او می‌پرسم تعداد بیماران کمتر نشده؟ می‌خندد و نگاهی به جمعیت حدود 50 نفری که در مطب حتی کف زمین نشسته‌اند تا نوبتشان شود می‌کند و می‌گوید: داری می‌بینی که! نه تنها کمتر نشده که هر روز بیشتر هم می‌شود. مردم خودشان تفاوت کار خوب و بد را می‌فهمند و جانشان را الکی دست هر کسی نمی‌دهند. درباره دستمزد پزشک برای عمل جراحی سوال می‌کنم و اینکه دکتر کجا حالا که مطب چراغ خاموش است بیماران را با این دستمزد در بیمارستان عمل می‌کند؟

که او پاسخ داد در بیمارستان خصوصی و روسای این بیمارستان‌ها همه دوست صمیمی و قدیمی آقای دکتر بوده و البته در منافع این کار سهیم‌اند. از مطب بیرون می‌آیم در حالی که این صحبت‌های یکی از اساتیدم در ذهنم نقش بست: متخصصان و صاحبان حرفه‌های مختلف در کشورهای توسعه‌یافته منافع مردم برایشان مهم‌تر از منافع خودشان است، این افراد در درجه اول به نفع دیگران توجه دارند و بعد درصدد ارضای منافع شخصی خود هستند اما در کشورهای در حال توسعه اکثر آنهایی که در هر زمینه‌ای متخصص می‌شوند تصور می‌کنند باید به جای اینکه دیگران را از ثمرات دانش و مهارتشان منتفع کنند از آنها انتفاع‌خواهی کنند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x