بانک تولید را قفل کرد
امیررضا واعظی آشتیانی، لطفالله فروزنده و علی علیلو در میزگرد "بودجه و رکود" از تعطیلی ۱۵هزار بنگاه اقتصادی، گران اداره شدن کشور و قفل شدن تولید توسط بانکها علیرغم افزایش قابل توجه هزینههای جاری دولت خبر دادند.
میزگرد "رکود و تأثیرات متقابل آن بر بودجه" با حضور امیررضا واعظی آشتیانی کارشناس صنعت، لطفالله فروزنده اقتصاددان و قائممقام سابق مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و علی علیلو عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در خبرگزاری تسنیم برگزار شد که مشروح این میزگرد بهشرح زیر منتشر میشود. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تسنیم، اگر اجازه بفرمایید بحث را با بودجه آغاز کنیم. بحث هایی مطرح است که دولت می خواهد بودجه را ناقص گذاشته و 3 دوازدهم را به مجلس تقدیم کند، در مورد درآمدهای دولت و کسری بودجه که الان مطرح است، دولت معتقد است که ما کاهش شدید درآمدهای نفتی داشته ایم و این باعث شده که ما عملا به خیلی از کارهایمان نرسیم و کما اینکه هزینه های عمرانی در سه ماهه اول سال جاری تقریبا صفر است؛ یعنی 39 میلیارد تومان هزینه کرده اند در حالی که باید 38 هزار میلیارد تومان هزینه می کردند، اما از آن طرف ما شاهد افزایش شدید هزینه سربار یا جاری دولت بوده ایم، و این نشان می دهد که در واقع دولت منابع اش را داشته ولی ترجیح داده، در آن جا هزینه کند و در جایی که بسیاری معتقدند که باید هزینه شود، هزینه نشده است؛ برخی معتقدند که اگر این هزینه ها در هزینه های عمرانی انجام می گرفت، اثر بهتری داشت و منجر به رکود عمیق کنونی نمی شد. اهمیت این مقوله باعث شد که در میزگرد تخصصی خدمت عزیزان باشیم. به عنوان یک سوال مشخص، آیا می توان گفت که دولت واقعا کمبود منابع دارد یا در مصرف منابع مشکل دارد که به این رکود رسیده ایم؟ فروزنده: ترجیح من این بود که نماینده ای از دولت هم حضور داشته باشد، که پاسخ دهند که مردم بتوانند قضاوت کنند. در مورد سوال اخیر من یک آمار را می خوانم و همین را پایه کار قرار می دهم و در موردش صحبت می کنیم. ما در عملکرد بودجه سالیانه دولت می بینیم که بودجه نسبت به سال 91 که حدود 89 هزار میلیارد تومان بود، و خوب شروع تحریم ها و گرفتاریها هم بود در سال 93 به 133 هزار میلیارد افزایش یافت و 63 درصد افزایش داریم و این بودجه جاری است. یک سوال جدی وجود دارد که وقتی ما مشکل درآمدی داریم چرا این رشد بودجه جاری را باید داشته باشیم؛ معمولا وقتی یک کشوری مواجه با کمبود درآمد می شود، به سمت این می رود که هزینه های جاریش را کاهش دهد؛ در حقیقت 63 درصد در افزایش هزینه های جاری برای چیست؟ دولت این افزایش را داشته در صورتی که کار عمرانی هم انجام نداده، به تولید هم کمکی نکرده، و عمدتا در هزینه های جاری بوده است. * اگر دولت درآمد ندارد چرا هزینه اش 62درصد بیشتر شده؟ تا انجا که بنده اطلاع دارم، افزایش فوق العاده شغل، بند 10 ماده 68 در قانون مدیریت خدمات کشوری که اجازه می دهد بخشی از پست های تخصصی یک افزایش بین صفر تا 50 درصدی به عنوان فوق العاده بدهد، ظاهرا دولت همه مشاغل تخصصی را افزایش داده و این در حقیقت باعث افزایش هزینه ها بوده است؛ و این نشان دهنده سوء مدیریت است. دولتی که با کسری منابع روبرو است، یکی از کارها این است که هزینه های که غیر مستمر هستند را برنامه ریزی کند و کارهایی انجام دهد که این تناسب برقرار شود. این کار چند اثر منفی داشت، یکی اینکه بودجه جاری دولت را بالا برده و آثار بعدی که داشت، شکاف جدی بین حقوق کارکنان ایجاد کرده است. نکته دیگر این است که کارکنان آموزش و پرورش و بهداشت و درمان که بیشترین کارمندان دولت را تشکیل می دهد، مطالباتشان را نگرفته اند؛ حال این سوال پیش می آید که 62 درصد افزایش هزینه ها را دولت در کجا انجام داده است. دولت نهم میانگین 3813 میلیارد تومان مخرج ماهانه داشته که در دولت فعلی این میانگین به 6437 میلیارد تومان رسیده و این نشان می دهد که در دولت فعلی برنامه بهره وری مورد توجه قرار نگرفته است و این افزایش هزینه ها یا صرف حقوق یا هزینه های جاری شده است. جناب آقای واعظی آشتیانی، آیا شما هم با نظر دکتر فروزنده درباره هزینه های جاری دولت یازدهم موافقید؟ واعظی آشتیانی: قبل از اینکه به این مسئله بپردازیم که چرا دولت به دنبال این است که بودجه خودش را نسبت به سالهای قبل افزایش بدهد و دلیل این کار چیست و با توجه به اینکه کارهای عمرانی انجام نمی دهد که بی شک کلید موفقیت اقتصادی در کشور کارهای عمرانی است؛ البته نه اینکه کار عمرانی انجام نمی دهد بلکه خیلی محدود دارد حرکت می کند، و بهانه اش هم این است که درآمدهای نفتی ندارد و از سویی هم مدعی هستند که ما صادرات غیر نفتی را داریم افزایش می دهیم و کاهش واردات داریم، بنده عرضم این است که باید ببینیم دلایل این اتفاقات مختص این دولت است یا دولت های گذشته هم در این ارتباط کوتاهی کرده اند. من یک نکته را خدمت شما عرض می کنم که خیلی نکته حایز اهمیتی است؛ آمار حکایت از این دارد که به طور متوسط سطح مالیات از تولید ناخاص داخلی در کشور ما بین 6 تا 8 درصد است، در کشورهای توسعه یافته بین 30 تا 50 درصد و کشورهای پیرامون ما 20 درصد است. این آمار توسط طیب نیا وزیر اقتصاد دولت فعلی بیان شده است. ما قبل از پرداختن به این موضوعات باید ریشه ها را بررسی کنیم و ببینیم چه عاملی باعث شده که امروز ما به این نقطه برسیم؛ من اعتقاد و باورم این است که دولت ها کار زیر بنایی در اقتصاد نکرده اند و سلیقه ای اعمال اقتصاد کرده اند؛ یعنی برنامه را دولت ها جلو نبرده اند. * دولت فکر میکند با اجرای برجام پول کلانی به دستش می رسد من این نکته را می خواهم بیان کنم که دولت های ما همواره به دنبال تبلیغات بوده اند، آنها به دنبال این نبوده اند که نیروی انسانی را که یک فاکتور مهم برای اجرایی کردن کارهای بزرگ در این مملکت است، ساماندهی کند و از آن غافل شده و فقط شعار داده و هیچ اتفاقی نیافتاده است. یک موضوع مهمتر دیگر که در اقتصاد تاثیر به سزایی دارد، فرهنگ است که ما از این فرهنگ نتوانسته ایم به درستی استفاده کنیم و جامعه را به سمت و سویی ببریم که جامعه همسو باشد با سیاستهای دولت؛ از بعد از جنگ تاکنون این اتفاق نیافتاده و همیشه دولت ها با مردم تحکم و سیاستهای خود را یک طرفه اعمال کرده اند؛ یعنی از طرف مردم هیچ کمکی نگرفته اند و سعی نکرده اند که کار فرهنگی را انجام دهند، در زمینه اقتصادی سعی نکرده اند مردم را همسو با خود کنند. ما وقتی به دولت ها نگاه کنیم از دولت سازندگی تا به امروز، دولت ها همه سلیقه ای عمل کرده اند. در مورد سهم مالیات در تولید ناخالص داخلی، واقعا دولت ها چه کار کرده اند. اول اینکه زیر ساخت اقتصادی را اصلاح نکرده اند و هیچ دولتی هم شهامت نداشته که بیاید و زیر ساخت اقتصادی را متحول کند، چون همه نگران این بوده اند که رای داشته باشند، دولت های ما، مجلس های ما همیشه دنبال رای بوده اند، یعنی وجه المصالحه قرار دادن سرنوشت کشور برای رای؛ و در مسایل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کوتاه آمده اند. ما یک کشور هستیم با شرایط خاص خودمان، یک عده هم نشسته اند تئوری می گویند؛ تئوری کتابهای خارجی و اقتصاد خارجی را برای ما می گویند و راه تجویز می کنند، انجام می دهند و به بن بست می رسند؛ دلیلش این است که ما نسبت به مسایل مختلف از جمله اقتصاد کشور و اصلاح ساختار اقتصادی واکاوی نمی کنیم؛ که همان اقتصاد مقاومتی است که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند و همان اقتصادی است که دنیا تجربه کرده و موفق شده است، منتهی با ادبیات خودشان. اگر امروز دولت با توجه به پایین بودن نرخ نفت در بازار جهانی و پایین بودن درآمد های مالیاتی، بودجه سال آینده اش را بیشتر از سال گذشته می دهد، چه تدبیری پشت این قضایا است. البته تصور من این است که اینها فکر می کنند این برجام یک پولی برایشان تزریق می کند و شرایط مهیا شده و گل و بلبل خواهد شد. در حالی که مقام معظم رهبری بارها و بارها فرموده اند که شما سرنوشت کشور را به برجام گره نزنید، از توانمندیهای داخل استفاده کنید. این حضراتی که بودجه را بسته اند مطمئنا نگاهشان به نتیجه برجام است. نکته ای که باید بگویم و اعتقاد بنده است، این است که نفت گران شدنش برای ما هیچ منفعتی نداشته، آنهایی که ادعا می کنند زمان احمدی نژاد نفت گران بود و پول خوب دستشان آمده باید بدانند که در ازاء، آن درآمدها؛ محصول را از آنها گران خریدیم. زمانی گرانی نفت به نفع ما است که ما تولید کننده محصول باشیم. ژاپنیها در ازاء هر بشکه نفتی که می خرند 15 هزار دلار فرآوری دارند، در ایران ما بیشتر از 3 هزار دلار فرآوری نداریم. یعنی دولت به جای کاهش هزینه ها، افزایش هزینه ها داشته است؟ فروزنده: در شرایط حاضر که ما مشکل درآمد نفتی و کسری بودجه داریم و قاعدتا یکی از شاخص های اساسی کاربردی این است که ما هزینه ها را کاهش دهیم، دولت یازدهم هزینه ها را افزایش داده تا انجا که ما خبر داریم بیشتر صرف حقوق و دستمزد شده است. با توجه به افزایش بودجه ای که قرار است دولت در بودجه سال آینده تقدیم مجلس دهد و با توجه به اینکه افق روشنی برای سال آینده نیست که ما منابع درآمدی جدیدی داشته باشیم، ما از این دیدگاه این را نقد کرده ایم. * دولت از مدال افتخارش صرفنظر کرد آیا مجلس طرحی دارد که در آن در بودجه سال آینده دولت را موظف کند به اینکه در حوزه اقتصاد تحرک بیشتری داشته باشد؟ علی لو: در بودجه 95 که هنوز داده نشده ولی اخبارش هست، یک جاهایی شگفتی در آن وجود دارد، و آن افزایش 20 درصدی با توجه به قیمت پایین نفت است؛ و ما درآمدهای دولت را 25 درصد از نفت داریم. اینها همه نشان از یک تناقض جدی در میزان بودجه پیش بینی شده است و از آن طرف با این کاهش ها و سیاست جدایی اقتصاد از نفت خیلی هم خوانی ندارد، و رئیس جمهور باید شفاف کند و توضیح دهد که این خلاء ها را چگونه پر می کند. دولت چیزی را که خیلی به آن می بالید و می گفت بر خلاف دولت قبل به موقع بودجه را به مجلس می دهد، اما امسال نمی دانم بحث انتخابات هست یا چیزی دیگر، از این مدال افتخار گذشته و بی نظمی در پیش گرفته است و می گوید برنامه ششم کار دارد و می خواهیم بودجه را با برنامه ششم بدهیم و توپ را به زمین مجلس انداخته اند که آقای لاریجانی آنها را با هم خواسته و ما هم صبر کرده ایم که آنها را باهم بدهیم و این توجیه درستی نیست. از بحث بودجه بخواهیم بگذریم و بخواهیم به بحث اقتصاد بپردازیم، متاسفانه در نگاهها و عملکردها، دولتها عموما نگاههای یک بعدی و بعضا تعصبی بر مبنای آن نگاههای سیاسی و جناحی هیچ تعادلی اصولا ندارند و ما تعادل درستی بین برنامه نویس ها و استراتژیک ها نمی بینیم و این فاصله ها ضرر زیادی به کشور وارد کرده است. من به حرفهای دکتر آشتیانی که می گویند نمی شود کشور را با تئوری اداره کرد، موافق هستم و جمله درستی است اما نه صددرصدش؛ ما امروز نمی توانیم از قواعد علمی مدیریتی و اقتصادی هم منفک و تافته جدا بافته باشیم؛ از انجا که امروز قاعده مدیریتی می گوید که در مباحث اقتصادی دولت ها نباید ورود مستقیم داشته باشند و بنگاه داری کنند و خودشان بخواهند هم سیاستگزار باشند و هم مجری باشند و هم ناظر باشند، که این بحث یکی از آن بیماری های بدخیم کشور است. امروزه هر اقلیمی، هر سرزمین و هر کشوری اقتصاد خاص خودش را دارد، ما نمی توانیم بیاییم الگوبرداری کنیم. بعضی از سیاستمداران ما متاسفانه اینگونه مدیریت می کنند و سریع یک الگویی از یک کشور برمی دارند. امروز رسما می بینیم وزیر اعلام می کند که مدیر را از خارج باید وارد کنیم، ای کاش می گفت الگو وارد کنیم، حال یک وقت می گویند الگوها را مطالعه کنیم که این بد نیست ما از الگوهای موفق کشورهای دیگر که با بحث بومی ما هم همخوانی دارد استفاده کنیم که اشکالی ندارد ولی وقتی بگوییم نه مدیر بیاوریم که این نوع نگاه اشتباه است. *دولت روحانی یک روز در میان از رکود عبور می کند فروزنده: ما یک عزم ملی می خواهیم تا یک اتفاق بزرگ بیافتد، هم دولت ها مقصرند، هم مجلس ها مقصرند، هم فضای فعالان اقتصادی ما مقصرند. هنگامی که در مرکز پژوهشهای مجلس به ریاست دکتر توکلی بودیم، می خواستیم قوانین بودجه را اصلاح کنیم، چقدر کار شد، چقدر صاحب نظرها آمدند ولی نشد به یک مدل برسیم، این گرفتاریهایی که ما در ساختارمان داریم، گرفتاری شدیدی است و ما باید ساختارها را طوری کنیم که هر دولتی می آید در این اتوبان سیاستها حرکت کند و ظرفیت خروج از آن را نداشته باشد و این یک بخشش به قوانین ضد و نقیض ما برمی گردد و فشارهایی که وجود دارد. ولی بحث اینجاست که دولت آمد و به مردم قول داد و کدهایی که عرض می کنم؛ مثلا گفت من اقتصاد را 100 روزه حل می کنم- دکتر روحانی شهریور سال 93 این جمله را گفتند: امروز در کنار حرم مطهر موسی الرضا(ع) به ملت ایران اعلام می کنم ما خوشبختانه از رکود عبور کرده ایم. آقای نهاوندیان در 12 بهمن 93 می فرماید: ما سال آینده رشد منفی اقتصادی نخواهیم داشت و از رکود نجات خواهیم یافت. آقای نجفی به صراحت عنوان می کند اثرات بسته خروج از رکود از نیمه دوم سال 93 نمایان خواهد بود و از رکود خارج شدیم. آقای طیب نیا فرمودند: در بهار و تابستان 93 اگر در بیرون از ایران اتفاق خاصی نیافتد، اقتصاد کشور امسال از رکود خارج می شود. آقای سیف فرمودند: رشد اقتصادی کشور نشان دهنده خروج کامل اقتصاد از رکود و شروع رشد اقتصادی است که امیدوارم در آینده استمرار پیدا کند. دولتی که با شعار 100 روز اقتصاد را درست کردن آمد، بر اساس آمار 15 هزار بنگاه متوسط و کوچک تعطیل شده است و این وضع بیکاری که مرکز آمار داده است را نتیجه داد. بحث بر سر این است که آقایان گفتند که اگر ما انشاءالله بتوانیم تحریم را حل کنیم مسئله اقتصادمان حل می شود؛ دو سال و نیم کشور اقتصادش پشت درهای مذاکرات تحریم مانده است. در مورد برجام آقا دو کلمه فرمودند که در مسئله برجام من نه به امریکا خوشبین هستم و نه به مذاکرات و همچنین امریکایها هم بد عهد هستند و این الان دارد اتفاق می افتد. بحث ما این است که اکنون کشور ما دچار رکود است چه معنی دارد که شما 60 درصد هزینه های جاریتان را افزایش دهید؟ اگر به جای افزایش هزینه های جاری به بخش تولید می دادند موفق تر نبود؟ اینها همه مسئله مدیریتی است. وضعیت آنقدر ناجور می شود که 4 وزیر اقتصادی نامه می نویسند و هیچ اتفاقی نمی افتد؛ این مسئله مدیریتی است. بیشتر از مسئله تحریم، مدیریت می تواند به خروج از رکود کمک کند. کشور را گران اداره میکنیم آشتیانی: افزایش هزینه ها نشان می دهد که دولت دارد مملکت را گران اداره می کند؛ وقتی دولت تجمل گرا شود، خود این تجمل گرایی سرشکن می شود بین کل کشور و ما را می برد به سمتی که می بینیم دولت، کشور را گران اداره می کند، اما نکته این است که حل مشکل اقتصادی به صورت انفرادی بزرگترین آفتی است که دولت دنبالش می رود. یعنی موضوعی برخورد کردن با مسایل مختلف اقتصادی؛ مثلا فرض بفرمایید ما می خواهیم مسئله بیکاری را اصلاح کنیم، هرچه توان اقتصادی داریم بریزیم که شغل ایجاد کنیم، این خطای استراتژیک است. در دوره احمدی نژاد تجمل گرایی خیلی کم بود علی لو: در زمان احمدی نژاد تجمل گرایی را حداقل می دیدیم، ایشان هنجار شکنی هایی در جنبه مثبت آن داشت اما هیچگاه با مجلس هماهنگی لازم را نداشت، هیچوقت 30 درصد درآمد یارانه ها به تولید نرسید و علیرغم کارهای خوبی که شد، مانند مسکن مهر که بخش مسکن را از دست مافیا خارج کرد. به نظر بنده یک اینکه، مدیریت ما استاندارد نیست، دومین مورد اینکه ما با قاعده حرف نمی زنیم. هیچ کس نیست به این دولت یا دولت قبلی و یا قبل تر بگوید این چیزها که می گویید براساس کدام قاعده و منطق است. وقتی دولت با مجلس تعامل نکند، مجلس کارآمد می شود ناکارآمد، ما تا زمانی که نگاهمان را به آن مدیریت بلوغ یافته، من به این نوع مدیریت ها می گویم مدیریت نابالغ که شخص خودش را جایگزین مدیریت می کند، سلیقه خودش را جایگزین قواعد مدیریت می کند، بیشترین آسیب این نوع نگاه و نابالغی مدیریت است. من اعتقادم این است که موضوع رکود مال این دولت نیست، در این دولت خیلی غیر منطقی به این دامن زدند، اما جریان رکود انجایی کلید خورد که ما تولید را رها کردیم، جریان یارانه ها از تولید منفک ماند یواش یواش واحدهای تولید خوابید واشتغالها تبدیل به بی کاری شد. دولت موفق مجلس موفق می خواهد آشتیانی: یک دولت موفق یک مجلس موفق می خواهد، در مجلس دو نکته نهفته است، یکی اینکه قانونگذار است، دیگری ناظر و نظارت کننده بر قانونی است که تصویب کرده است. مجلسی که توانایی نظارت بر قوانین خود را نداشته باشد آن مجلس ضعیف است. حق همه نمایندگان است که به یک موضوعی که مجریان به اشتباه یا خطا و یا سلیقه ای دارند برخورد می کنند تذکر بدهند. ولی مجلس یک جایگاه دیگری دارد، یک دستگاه زیر مجموعه دارد به نام دیوان محاسبات، دیوان محاسبات کارش فقط پرونده سازی برای مدیران دولت است. یک دستگاه دیگر است به نام بازرسی کل کشور که در انجا گاها می بینیم که سلیقه ای و سیاسی برخورد می شود؛ با برخی از مدیران سیاسی و موردی برخورد می شود. پس ما دستگاههای نظارتیمان درگیر دو موضوع است، یکی از جنبه اینکه می خواهد ببیند قوانین کشور را مجریان درست انجام می دهند یا درست انجام نمی دهند، این کار بازرسی کل کشور است، دیوان محاسبات هم می خواهد ببیند دولت بودجه را درست دارد هزینه می کند یا نه که انجام این شائبه وجود دارد که با برخی ها برخورد خاص می شود و با برخی ها که دلشان نخواهد نمی شود. پس ببینید من می خواهم این را عرض کنم مجلس زمانی موفق باشد که دولت را در مسیر قانون هدایت کند. مجلسی که 50 نماینده امضاء می کنند که وزیر باید استیضاح شود، ضرف 3 روز می رسد به 5 نفر، این چه معنی و مفهومی دارد. پس می خواهیم نتیجه گیری کنیم که مجلس به وظیفه خودش بعضی مواقع عمل نمی کند؛ احساسات را نقش می دهد، باند و گروه و تشکیلات را نقش می دهد و وقتی این اتفاق می افتد دیگر نباید شما از مجریان انتظار داشت. اقتصاد کشورما امروز سلیقه ای اداره می شود، دستوری و سیاسی است؛ وقتی دستوری می شود، سیاسی می شود شما نباید انتظار اصلاح داشته باشیم، اگر هم احیانا یک گوشه ای اصلاح می بینید این بر اساس یک تصادف است و برنامه پشت آن نیست. زنگنه پروژه های 150 هزار نفری عسلویه را تعطیل کرد فروزنده: مسکن مهر یک کار بزرگی بود؛ یک میلیون و دویست هزار نفر صاحب خانه شدند، نهصد هزار مسکن مهر نیمه تمام بود، که آقایان آمدند شروع کردند. بخش مسکن در کشور ما یکی از بخشهایی بود که تولید ما را زنده می کرد، رکود 30 درصد 40 درصد مربوط به تعطیلی بخش مسکن است؛ در دولت قبل صنعت خودرو فعال بود که خوردیم به بحث تحریم و وقتی که ارز 3 برابر شدت یک شکست بود برای تولید. الان ما گرفتار رکود هستیم و انتظار داریم از مجلس که محکم پای کار بایستد و کمک کند تا مسئله حل شود. واقعیتی که وجود دارد این است که اقتصاد ما اقتصاد نفتی است، یعنی رانت نفت اقتصاد ما را خراب کرده است؛ اگر ما بتوانیم برنامه ریزی کنیم و بخش پالایشگاه را شکل بدهیم و میادین مشترک را دنبال کنیم حل می شود. منطقه عسلویه که 150 هزار کارگر در انجا کار می کنند، ولی وزیر نفت آقای زنگنه آمد اینها را تعطیل کرد و قرارداد نفتی 25 ساله با شرکت های خارجی دارند می بندند که بسیار خطرناک است؛ به این شرکت ها حق مالکیت می دهند، شرکت مادر می شود شرکت خارجی و شرکت ایرانی باید با آن کار کند، تمام راهبردها و سیاست ها را آنها انجام می دهند و شرکت های ایرانی عمله آنها می شوند و صنعت نفت ما که قدمتی بالا دارد با این اتفاق از بین می رود. اگر امروز ما بخش خصوص را فعال کنیم روی بخش پتروشیمی و مسکن ما به راحتی از رکود خارج می شویم. دولت می تواند 860 هزار میلیارد تومان نقدینگی که وجود دارد را به بخش تولید ببرد و مسئله آن را حل کند؛ حتما مجلس فشار بیاورد، و بخواهد و مطالبه کند، دولت هم مجبور می شود این کار را بکند. تولید؛ حتی با 10 درصد سود بانکی هم اقتصادی نیست آشتیانی: این دولت تصور و باورش این است که سود بانکی یکی از عوامل تورم و رکود است، گفتند سود بانکی را پایین بیاورید، دستوری گفتند بیاورید پایین فارغ از اینکه پولهای کلان از بانک خارج می شود کجا می رود؟ می رود در بخش سکه و دلار و دستهای پنهان انجا سرمایه گذاری می کنند و خیلی اتفاقات دیگر، این یک نکته، ضمن اینکه شما یک بانک را پیدا کنید که به یک تولید کننده وام دهد حتی 30 درصد. من به عنوان کسی که سالیان زیادی در صنعت بوده ام و افتخارم این است که جزء معدود معاونین وزارت صنایع بودم که از کف کارخانه راه رفتم و آمدم و معاون وزیر شده ام، تولید با 10 درصد هم اگر که بانک وام دهد به صرفه نیست در حالی که بانک 30 درصد هم به تولید وام نمی دهد و سرمایه گذاریش جای دیگری است. ضمن اینکه شما یک تولید کننده را پیدا نمی کنید که پیراهنش هم در گرو بانک نباشد. شما وقتی تولید را تعطیل کردید یک ظرفیت بزرگ مملکت به لحاظ اشتغال، گردش در سرمایه و ثروت کشور همه اینها را تعطیل کرده است. اگر بانک ها مدیرانش که توسط دولت گذاشته می شود وفادار به سیاستهای دولت باشند با دولت همسو می شوند. مجلس درگیر جریانات سیاسی است/بدترین سیستم بانکی را داریم علی لو: مجلس هم عملکردش دسخوش جریانات سیاسی می شود، افراط و تفریط در تصمیم گیری هایش وارد می شود، اما حوزه نظارتی که آقای آشتیانی اشاره کردند، ببینید نظارت وظیفه دوم مجلس است، مجلس نظارتی هم اگر دارد بیشتر در اجرای قوانینی که مصوب می کند باید داشته باشد؛ اگر منطقی نگاه کنیم می گوییم مگر مملکت دستگاه نظارتی ندارد، قوه قضاییه، بازرسی کل کشور، سازمان حسابرسی، حراستها هستند، پس اساسا ضعف این نظارتها است که مجلس مجبور می شود طرح تفحص را داشته باشد، مانند قرارداد دکل های نفت که خودمان انجام دادیم. اساس مسئله مدیریت است تا مدیریت لنگ می زند نمی توان کاری کنیم؛ پشتوانه مدیریت کشوری خصوصا حوزه اقتصادی بانک است. دولت تابع بانک است و هیچ کشوری نیست که دولتش منفک از بانک بتواند سیاستهای اقتصادی خود را اجرا کند. در کشور ما بدترین سیستم بانکی حاکم است. در سال گذشته 120 هزار میلیارد سود سپرده های جاری ما بوده است، اگر این آمار درست باشد وحشتناک است این یعنی آتش به تولید یعنی چرخ تولید را قفل کن بگذار کنار. اقتصاد آمریکا را که امروز می بینیم که یک اقتصاد سرمایه گذاری است در آن زمانی که داشت شکل می گرفت یک چنین مسیر امروز ی ما را طی می کرد یعنی اگر ما این مسیر را ادامه دهیم عاقبت به یک نظام سرماه داری کپی امریکا خواهیم رسید. مهمترین مشکل اقتصاد ایران، بانک ها هستند فروزنده: من یک نکته در مورد بانک بگویم، مهمترین مشکل بخش اقتصاد بانک است؛ آقای احمدی نژاد خیلی فشار آورد که بانکها را اصلاح کند اما نشد، آقای روحانی هم روزهای اول خواست اما حریف نشد؛ مقام معظم رهبری یک جراحی اساسی در نظام بانکی را می فرمود باید انجام شود. امروز اکثر تولید کنندگان کوچک مشکل نقدینگی دارند، به خاطر سیاستهای بانکی است؛ حرفهایی که این دولت می زند که می خواهد اقتصاد را 100 روزه درست کند، نشد هیچ الان کشور در یک رکود شدید است و واقعا باید هشدار داد که چه این مجلس و چه مجلس آینده باید به طور جدی برای خروج رکود کار ساختاری انجام دهد.