نفت در آستانه 15 دلار
بازار جهانی نفت همچنان به روند کاهشی خود ادامه میدهد. گفته میشود لغو ممنوعیت صادرات آمریکا و افزایش نرخ بانکی دو عامل اثرگذار برای افت بیشتر قیمت نفت بهشمار میروند.
بهاینترتیب نفت خام سنگین صادراتی ایران نیز از قافله عقب نماند و با کاهش حدود ١٠ درصدی به ٢٩ دلاروچهار سنت برای هر بشکه رسید. به گزارش ایرنا، اغلب شاخصهای نفت خام صادراتی در هفته گذشته دچار افت شدند، بهطوریکه قیمت سبد نفتی اوپک به مرز ٣٠ دلار نزدیک شده و به ٣٢ دلار و ١٠ سنت برای هر بشکه رسید که نسبت به هفته گذشته، سه دلار و ٧٣ سنت کاهش یافته است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق ، در هفته منتهی به ١٨ دسامبر (٢٧ آذرماه)، مازاد عرضه نفت اجازه نداد روند نزولی قیمتهای نفت خام متوقف شود. افزایش نرخ بهره آمریکا از سوی بانک مرکزی آمریکا سبب تقویت ارزش دلار و به ضعف بیشتر قیمتهای نفت خام منجر شد. درعینحال لغو ممنوعیت صادرات نفت خام آمریکا نیز فشارهای نزولی بر قیمتهای نفت خام را افزایش داد.
برایناساس، اداره امور اوپک و روابط با مجامع انرژی گزارش داد قیمت نفت خام سبک ایران در هفته منتهی به ١٨ دسامبر (٢٧ آذرماه) نیز، سهدلارو ٤٥سنت برای هر بشکه کاهش یافت و به ٣٥دلارو ١٩سنت رسید. قیمت نفت برنت نیز با یکدلارو ٧١سنت کاهش به ٣٧دلارو ١٤سنت برای هر بشکه رسید؛ میانگین قیمت نفت برنت امسال تاکنون ٥٢ دلارو ٩٣سنت بوده است. بر همین اساس است که برخی کارشناسان میگویند بهدنبال کاهش قیمتها و سرمایهگذاریها، فرارسیدن دوره قحطی نفت در بازار نزدیک است و جهان باید خود را برای قحطی نفت آماده کند. در این رابطه با محمود خاقانی، مدیرکل امور خزر و آسیای میانه وزارت نفت دولت هشتم و نهم، گفتوگویی کوتاه داشتیم.
قیمت نفت خام سنگین ایران در بازارهای جهانی براساس اخبار، به ٢٩,٤ دلار رسیده که گفته میشود در ٢٠ سال اخیر بیسابقه بوده است. این خبر تا چه اندازه با واقعیات همخوانی دارد؟ معمولا فاصله قیمت نفت خام برنت در شمال غربی اروپا با نفت خام سنگین ایران درنهایت تا ١٠ دلار ارزیابی میشود. این ١٠ دلار نیز بهواسطه هزینه حملونقل، بیمه و اختلاف در کیفیت در هر بشکه در نظر گرفته میشود. با درنظرگرفتن این موارد، رقم ٢٩ دلار و چهار سنت نباید از واقعیت چندان فاصله داشته باشد، اما با وجود سقوط قیمت نفت خام سنگین ایران، نمیتوان آن را در ٢٠ سال اخیر بیسابقه دانست، بلکه میتوان لقب کمسابقه را برای آن برگزید، زیرا در سالهای ٧٧- ٧٦، بازار نفت به دلیل تولید بسیار بالا، با چنین مسئلهای دست به گریبان شده بود. آیا افت قیمت نفت تا این اندازه، برای اقتصاد ایران خطرناک است؟ پایینآمدن قیمت نفت، به ضرر کشور نیست. اینکه سیاستمداران ما خواهان آن هستند که قیمت نفت بالا باشد و با قیمت بالای نفت، اقتصاد را مدیریت کنند، به ضرر ماست کمااینکه در دولتهای نهم و دهم چنین نیز شد و دولت با قیمت بالای نفت، درآمد بسیار خوبی داشت و با این درآمد سعی میکرد خود را محبوب کند. به همین دلیل سیاستهای اقتصادی انبساطی بدون انضباط را برای خود تعریف کرد که درنهایت به ضرر کشور تمام شد. بنابراین چه قیمت نفت صد دلار باشد، چه ٣٠ دلار، برای مردم از نظر اقتصادی فرق زیادی نمیکند. فقط عده خاصی از قیمتهای بالای نفت سود میبرند و آن عده خاص نیز وقتی قیمت نفت پایین میآید، دلواپس میشوند.
نفت خام تولیدی ایران که نوع نفت خام بسیار خوبی است و در نوع سبک آن، برشهایی برای روغنهای صنعتی و روغن موتور گرفته میشود، مشتری نیز زیاد دارد، اما ذخایر آن مشخص نیست برای تولید تا چه اندازه تداوم دارد. ذخایر جدیدی که کشف شده نیز اکثرا نفت خام فوقسنگین محسوب میشود. بنابراین این نفت در آینده بازارهای محدودی خواهد داشت و پالایشگاههای خاصی میتوانند آن را بخرند. در چنین شرایطی، ایران باید چه راهکاری را در برنامههای خود داشته باشد؟ یکی از راهکارهایی که کارشناسان برای بهدستآوردن سهم بازار جهانی توصیه میکنند، همکاری با برخی پالایشگاههای جهان است. در اسکاتلند در منطقه گرینجموث، پالایشگاه نفتیای وجود دارد که این پالایشگاه ٦٠ سال پیش با مشارکت ایران ساخته شد و تنها پالایشگاه اسکاتلند محسوب میشود و تا سال ١٩٧٩ شرکت پالایش با آن سهیم بود. اکنون میتوانیم با این پالایشگاه مشارکت کنیم.
نه اینکه سهام آن را بخریم، بلکه میتوانیم سرمایه عملیاتی تأمین نفت خام را در دست بگیریم و فراوردههای آن را در اسکاتلند و شمال انگلستان بفروشیم و از محل درآمد آن خدمات و کالاهایی که برای ایران میتواند مفید باشد، وارد کنیم. برای نفت خام سنگین ایران در این شرایط قیمتی، بهترین راهکار همین است. نیازی نیست که برای خرید سهام برخی پالایشگاهها وارد عمل شویم. تا زمانیکه به نفت خام و فراوردههای نفتی به صورت کالا نگاه کنیم، همین وضع را خواهیم داشت، زیرا تولیدکننده کالاها میخواهند با هم رقابت کنند و سهم بازار را در دست بگیرند، اما اگر به صنعت انرژی بهصورت صنعتی خدماتده نگاه کنیم موجب تولید میشود که در چنین شرایطی دیگر کاهش قیمت نفت مصیبت نیست، بلکه نعمت است. قیمت نفت با توجه به افت شدید در بازار جهانی، اکنون تا چه افقی در نظر گرفته میشود؟ با توجه به ریزش شدید قیمت نفت، آینده نفت را روی قیمت ١٥ دلار میبینیم، در حالیکه تا دو هفته پیش قیمت ٢٠ دلار را میتوانستیم برای آن در نظر بگیریم، زیرا درحالحاضر به حداکثر سطح تقاضا برای نفت رسیدهایم. زمانی گفته میشد نفت در حال اتمام است، زیرا به حداکثر سطح کشف ذخایر نفتی رسیدهایم، اما اکنون تقاضا در بازار وجود ندارد. زمانیکه انقلاب ایران در سال ١٩٧٩ به وقوع پیوست، بازار جهانی نفت با شوک روبهرو شد، از همان زمان کشورهای اروپایی و آمریکایی آموختند اقتصاد خود را طوری بازسازی کنند که در مقابل شوکهای نفتی مقاوم باشد. اما ایران که خود تولیدکننده نفت است، متأسفانه بهویژه در ١٥ سال اخیر از مسیری که جهان بدانسو حرکت میکند، غفلت کرد. در شرایطی که بازار در جهت خواستههای ما حرکت نمیکند، سیاستهای اقتصادی ایران، سیاستهای عکسالعملی شده و سیاستهای عملی کنار گذاشته شده است که درست نیست. قیمت نفت تا ١٥ دلار نیز براساس گفتههای شما، قابل پیشبینی است. در این شرایط، اگر در بازار بمانیم هم به سود ماست؟ هزینه تولید نفت در شمال اسکاتلند حدود ٤٠ دلار تمام میشود، اما هزینه تولید نفت در ایران حدود ١٠ دلار است. بنابراین حتی اگر ١٥ دلار شود، هنوز تولید آن برای ایران بهصرفه است، اما کشورهایی که تولید نفت در آنها بسیار بالاست، کمکم از بازار خارج میشوند و بهاینترتیب یکی، دو سال تولید نمیکنند و همین باعث میشود کمکم تولید در بازار کاهش یابد و درصورتیکه تقاضا تغییر نکند، دوباره قیمت نفت افزایش مییابد. اما مشکل دیگری بازار نفت را تحتالشعاع قرار داده است. اکنون مشکل قیمت نفت آن است که دلار براساس تصمیم بانک مرکزی آمریکا برای افزایش نرخ بهره، افزایش یافته است. با افزایش قدرت خرید دلار در برابر ارزهای دیگر، سرمایهگذاری مردم در کالاهایی که برای حفظ ارزش دلار در آنها سرمایهگذاری میکنند مثل طلا و نفت و گاز کاهش مییابد، زیرا در این شرایط، سرمایهگذاران، سرمایههای خود را به بانک برده تا سود ببرند. یکی از راهکارهای بهبود وضعیت در صنعت انرژی، خصوصیسازی در صنعت نفت و دیگر صنایع اعلام میشود. این مسئله را تا چه اندازه معقول میدانید؟ گمان میرفت با خصوصیسازی در صنعت انرژی کشور، رقابت ایجاد شده و مردم انرژی را ارزانتر به دست میآورند. این نگاه در بخشهای دیگر نیز اتفاق افتاد اما چنین نشد. علاوه بر اینکه انرژی برای مصرفکننده ارزانتر نشد، کسانی که صاحب این صنایع شدند نیز به هیچوجه به هیچکس پاسخگو نیستند. پالایشگاهها، پتروشیمیها و ... خصوصی شدند، اما کجا مردم سهامدار شدند؟ همین کسانی که صاحبان این صنایع شدند در انتخاب سیاستمداران کشور، نمایندگان مجلس و... میتوانند نقش داشته باشند. بهتر است دولت به مردم به جای یارانههای نقدی سهام پالایشگاهها را بدهد.
وقتی مردم سهامدار پالایشگاه شدند و دولت نیز به نمایندگی از مردم به خوبی پالایشگاهها را مدیریت کرد، حتی اگر قیمت سوخت افزایش پیدا کند، سود سهام پالایشگاهها افزایش مییابد. در چنین شرایطی مردم میپذیرند که در مصرف سوخت صرفهجویی کنند تا سوخت بیشتری صادر کنیم. در چنین شرایطی تنها راه نجات کشور جداسازی اقتصاد از درآمدهای نفتی یا همان اقتصاد دلاری است. سیاستهای اقتصادی در برنامههای پنجساله از برنامه پنجساله دوم اقتصادی در زمان ریاستجمهوری مقام معظم رهبری تا پایان دولت اصلاحات، براساس جداسازی اقتصاد از درآمدهای نفتی تعیین شد، اما مجلس هفتم به اقتصاد ضربه زد؛ زیرا در این مجلس به بهانه اینکه نگذاریم تورم بالا برود، برخلاف آنچه طبق برنامه باید قیمت بنزین به تدریج بالا میرفت، قیمت بنزین روی ٨٠ تومان تثبیت شد. مجلس هشتم نیز برای آزادسازی اقتصاد زمینهسازی کرد و بر همین اساس بود که یارانههای نقدی در کشور سرازیر شد و این بلا بر اقتصاد کشور نازل شد. وقتی هم اقتصاد دولت نهم و دهم براساس درآمدهای نفتی تعریف شد، دولت یازدهم دستپاچه شد، اما حالا که قیمت نفت پایین آمده، باید قیمت نفت در بودجه ٩٥ را پایین درنظر بگیریم و مردم را متقاعد کنیم که با دولت همکاری کنند تا از داروهای تلخ اقتصادی استفاده کنیم و بیماری کنونی اقتصاد رفع شود.