جدایی نفت از ایران
چهارشنبه حسن روحانی رییسجمهور ایران به یک شهر قدیمی در جنوب تهران که حالا به تهران جسبیده است، رفت. او در جمع شهروندان «شهرری» چند خبر و نکته درباره اقتصاد ایران به حاضران داد که در افکار عمومی بازتاب داشت.
یکی از خبرهایی که او داد جدا شدن بودجه در سال ۱۳۹۵ از درآمدهای حاصل از صادرات نفت برای اداره جامعه بود. به گفته رییس جمهوردرآمد حاصل از صادرات نفت فقط ۲۵ درصد از درآمدهای بودجه را تشکیل خواهد داد. به گمان رییس دولت این یک کامیابی است، اما برخی کارشناسان که مسایل را دقیقتر بررسی میکنند باور جدی دارند که رییسجمهور ایران نیز میداند آنکه «طلاق» گرفت و ساز «جدایی» زد و بودجه دولت در سال ۱۳۹۵ را کوک کرد و رفت «نفت» بود نه اراده سیاسی مدیران کشور. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ساعت 24، واقعیت این است که قیمت هر بشکه نفت خام در یک دوره ۱۸ ماهه منتهی به آذرماه ۱۳۹۴ از ۱۱۰ دلار به ۳۱ دلار سقوط کرد و ۷۰ درصد ارزش خود را در بازار از دست داد. به این ترتیب و با توجه به اینکه تقاضای نفت در دنیا به دلیل کاهش سرعت رشد چین و همچنین رقابت شدید برای فروش نفت راه را برای حبس قیمتها آماده کرده است. موسسه معروف «مودیز»، که در ارزیابی درجه خطرپذیری بازارها تخصص دارد، بهای نفت را در سال آینده میلادی هر بشکه ۴۳ دلار ارزیابی میکند و احتمال میدهد که این قیمت در سال ۲۰۱۷ به ۴۸ و در سال ۲۰۱۸ به ۵۳ دلار برسد. «جی پی مورگان» میگوید که بهای این کالا در سه ماهه اول سال آینده از محدوده ۳۵ دلار بالاتر نخواهد رفت. «سیتی بانک» بر نفت بشکهای زیر ۳۰ دلار در سال آینده شرطبندی میکند و بانک آمریکایی «گلدمن ساکس» در پیشبینیهای خود حتی تا زیر هر بشکه ۲۰ دلار هم پیش میرود. میبینیم که پیشبینیها، دستکم برای یک سال آینده، به سود جهش دوباره قیمت نفت نیست و به ویژه بازگشت به سطح هر بشکه بالای ۱۱۰ دلار، که حدود ۱۸ ماه پیش در زمره بدیهیات بود، حتی در افق دو سال و سه سال، فعلا در هیچ سناریویی جای ندارد. با این حال در پیشبینی تحولات آتی بازار جهانی نفت باید از سطح دادههای موجود فراتر رفت. و گرایشهای آتی را نیز در نظر گرفت: اول- نفت ارزان به شماری از اقتصادهای دارای نرخ رشد پایین امکان میدهد با سرعت بیشتری از رکود خارج شوند. در حال حاضر منطقه یورو نهتنها از پایین بودن قیمت نفت سود میبرد، بلکه ضعیف بودن یورو را نیز در خدمت افزایش صادرات خود به کار گرفته است. ژاپن و قدرتهای نوظهور نیز از پایین بودن بهای نفت سود میبرند. این تحول، در صورتی که بتواند میانگین نرخ رشد را در جهان بالا ببرد، طبعا تقاضای نفت و در نتیجه قیمت آن را نیز افزایش خواهد داد. دوم- تولیدکنندگان نفت «شیل» در آمریکا، همانطور که گفته شد، بهتر از آنچه پیشبینی میشد، در برابر استراتژی عربستان سعودی مبنی بر ارزان کردن نفت مقاومت کردند. ولی این مقاومت با توجه به تداوم ریزش قیمت در بازار جهانی نفت به سختی میتواند ادامه یابد. کاهش آهنگ تولید نفت «شیل» در آمریکا از هماکنون محسوس است. از طرف دیگر شماری از سرمایهگذاریها در دیگر نقاط جهان نیز، به دلیل کاهش قیمت نفت، دیگر توجیه اقتصادی ندارند و به همین علت متوقف شدهاند. مجموعه این عوامل میتوانند، در چهار پنج سال آینده، زمینه یک «تکانه» تازه نفتی را، این بار در راستای صعود، فراهم آورند. ولی کشورهایی که کل زندگی اقتصادیشان به نفت گره خورده، از جمله ایران، باید تا آن موقع بتوانند دوام بیاورند و این کار آسانی نیست. ایران در بهترین حالت میتواند ۱.۸ میلیون بشکه نفت در روز صادر کند که درآمد آن فقط سالانه ۳۵ میلیارد دلار است و بیشتر از این نیز تا چند سال آینده ممکن نیست. پس میتوان با قاطعیت گفت آن که جدا شد و ساز جدایی زد نفت بود نه اراده سیاسی ایرانیان. بهای نفت در ماههای آینده چگونه تحول خواهد یافت؟ به رغم علامت سوالهای فراوانی که بر آینده این کالا سنگینی میکند، نهادهای کارشناسی ناظر بر چشماندازهای بازار مواد اولیه طبعا از فعالیت باز نایستاده و طرح سناریوهای گوناگون از سوی آنها همچنان ادامه دارد.