النینو در گفتوگوی ویژه خبری (طنز)
روزبه وصالی در صفحه در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:
آقای عابدینی: ممنون که تشریف آوردید. ال نینو: الکی نگید ممنون. دارید یخ میکنید. ولی عجیبه، من با اینهمه ادعای سرما، وارد صدا و سیما که شدم احساس کردم سردم شد. حتما تجهیزات برودتی خیلی قوی تعبیه کردید. + به هر حال متشکریم، با وجود نی نی بودن زحمت کشیدید راه دور رو از اقیانوس آرام آمدید... - باز میگه تشکر... من دو دقیقهای رسیدم اینجا، یکی از بچهها یه باد آخرین سیستم داره، سر راهش منم رسوند اینجا. خط پنجِ بادهای قارهای هم بالای دَرّوس ایستگاه داره، ولی خوب نیست، شلوغه و پر از دستفروش. این تیکهشو هم باید پیاده میومدم از دروس... - بله... اگه اجازه بدید گفتوگو رو از اینجا شروع کنیم که... + وایسا یه چیز دیگه، شما میدونید با دعوت از من چه ضربهای به کشور خودتون زدین؟ سه ماه زودتر از موعد من رو با همه فجایع همراهم کشوندین کشورتون. + سوال اول اینکه شما اسمتون اسپانیایی هست، به معنی کودک و نی نی. اما اصالتا اهل کجا هستید؟ - بچه محل زیباکلام اینا ام. سر آسیاب دولاب. + نه جدی عرض کردم... اساسا برنامه، برنامه جدیای هست. لطفاً رعایت... - نه آخه شما خودت مثلا بچه کجایی؟ + ببینید ال نینو جان، نامزدهای ریاست جمهوری هم با من اینطور صحبت نمیکردن که شما میکنید. - آقای روحانی راست میگفت مطالعه نکردی... دقیقتر مطالعه کن تا بدونی من کیام، چیام... + خب کی هستید؟ چی هستید؟ - ما رو الکی گنده کردن از بغل اسم ما نون میخورن، باور کن خودم آه در بساط ندارم، کسی تو دنیا نیست که پول دستی ازش نگرفته باشم. من هوام! حتی هوا هم نیستم، خود ندانم چیستم و اینا... یه جریان موهومیام که میگن یه جورایی به دریا و آب و هوا تو کل دنیا ربط دارم، که باز مطمئن نیستم راست باشه، بعد میپرسی اهل کجایی؟ + باشد. صحبت زیادی نمیمونه با این روال که شما پیش گرفتید. آب پرتقال رو هم همون موقع نخوردی، بر اثر خودت یخ بست. اگر حرف پایانی دارید... - قهر میکنی چرا؟ ولی حرف زیادی هم ندارم. فقط یک موضوعی... [رو به دوربین] بینندگان عزیز، خودتون دارید میبینید که من اصلا دیده نمیشم. بعد چطور انتظار دارید از خارج براتون بسته و وسایل بیارم؟ صدهزار تا پیام دریافت کردیم که تو دست خالی داری میای برو فلان جا از فلان فامیلمون فلان چیز رو واسه ما بیار ایران. ببینید عزیزان، من چیزهایی که به صورت گاز هست رو میتونم منتقل کنم. یعنی اگر محصول یا فرآوردهای از فامیلها به صورت هوا براتون مهمه داشته باشید میتونیم بیاریم. مثلا دلتون واسه خاله یا دایی تنگ شده، مثل همه خاله و داییها وقتی بغلتون میکردن عطر و بو و فضای خاصی داشتند. حالا میتونیم بو و حال و هوای اونها رو بیاریم و فضای بغلشون رو با جزییات براتون تداعی کنیم، با بغل واقعی مو نمیزنه، یعنی خوابتون میبره تو بغل طرف. فقط نمیدونم بعضیها خاله و دایی چند نفر در ایران میتونن باشن؟ در این مورد محدودیت پذیرش داریم و اولویت با اولین تماسه.