راهکارهای تامین مالی بازار سرمایه
کمبود نقدینگی در واحدهای تولیدی از دغدغههای اصلی اقتصاد کشور است و در عین حال بازار سرمایه محل مناسبی برای تامین مالی بنگاههای تولیدی است که میتواند کمبود نقدینگی بخش خصوصی، واحدهای تولیدی و دولت را تامین کند.
تامین مالی از سوی واحدهای تولیدی روشهای گوناگونی دارد و در دنیا روشهای تامین مالی متنوعی وجود دارد. روشهایی چون فاینانس یا اعتبارات اسنادی، یوزانس یا نسیه تضمین شده، وامهای بینالمللی، عقود اسلامی یا استقراض از بانکهای داخلی، تجارت متقابل یا تهاتر، اوراق قرضه یا مشارکت و اسناد خزانه، اسناد و حسابهای پرداختنی، دریافت کمکهای بلا عوض از دولت است. این روشها در شرایط تحریم محدود شده است واین محدودیت مشکلاتی را برای کشور ایجاد کرده است اما میتوان از طریق بورس اوراق بهادار این مشکل را تاحدودی رفع کرد در ایران 30تا 40درصد تامین مالی صنایع از طریق بانکها انجام میشود اما بانکها نیز در شرایط فعلی خود با مشکلات مالی روبهرو هستند. به دلیل تسهیلات دستوری بانکها و همچنین مشکلات خود صنایع تولیدی که نمیتوانند بدهیهای خود را پرداخت کنند مطالبات سنگینی ایجاد شده و منابع بانکها را قفل کرده است و واحدهای اقتصادی بسیاری توان وصول آن را ندارند.
از طرف دیگر داراییهای بانکها نیز خود در مستغلات و غیره بلوکه شده است. طی سالهای گذشته تامین مالی از طریق منابع خارجی سودی برای اقتصاد ایران نداشته و سخنگوی دولت نیز اعلام کرده بود که خاطره خوبی در این زمینه وجود ندارد. راههای اصلی تامین مالی در ایران از چند طریق صورت میگیرد که از طریق سرمایهگذاریهای دولت، سرمایهگذاریهای خارجی، و تامین مالی از طریق بانکها و موسسات مالی و بورس از مهمترین راههای تامین مالی است. در سال گذشته صنایع توانستند قریب به 250هزارمیلیارد ریال از طریق بازار سرمایه تامین مالی انجام دهند. در بازار سرمایه روشهای متفاوتی مانند اوراق مشارکت وجود دارد. انواع اوراق مشارکت منتشره در بورس اوراق قابل تعویض با سهام که منتشرکننده آن شرکتهای سهامی عام هستند و در سررسید نهایی با سهام سایر شرکتهای پذیرفته شده در سازمان بورس و اوراق بهادار تعویض میشوند. همچنین بخشی از اوراق به قیمت کمتر از قیمت اسمی آن توسط سرمایهگذار خریداری میشود و سود سرمایهگذار برابر خواهد بود با مابهالتفاوت قیمت خریداری شده با قیمت اسمی اوراق در سررسید آن. اوراق قابل تبدیل به سهام این اوراق یک سرمایهگذاری کوتاهمدت بهشمار میآید. اوراق قابل تبدیل به سهام یا اوراقی که منتشرکننده آن شرکتهای سهامی عام هستند در سررسید نهایی یا در زمان تحقق افزایش سرمایه به سهام شرکتهای موضوع طرح اوراق مشارکت، تبدیل میشود. این اوراق با اوراق مشارکت غیر بورسی که صرفاً با تایید بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران منتشر میشود و قابل معامله در شعب بانکهای عامل (بازار پولی) است، متفاوت است. اوراق خزانه اوراق اسناد خزانه که دولت برای پرداخت بدهی به پیمانکاران منتشر کرد نیز از اوراق مورد توجه برای تامین مالی است که تاکنون یک بار عملیاتی شد. بورس کالا و انرژی در بورس کالا نیز به دلیل اینکه بنگاههای تولیدی کالا عرضه میکنند و معاملات آنها عینیتر بوده و به ارقام سنگین نیاز دارند میتواند مورد توجه باشند. در بورس کالا تاکنون روشهای گوناگونی برای تامین مالی اجرا کردهاند معاملات آتی و انتشار اوراق قرارداد سلف موازی و اوراق گواهی سپرده که فروش کالا از طریق بورس اوراق بهادار است از جمله راههای بازار سرمایه برای تامین مالی است. قرارداد سلف یا عقد سلف قراردادی است که در آن عرضهکننده بخشی از دارایی پایه را به ازای بهای نقد و مطابق قرارداد سلف به فروش میرساند تا در دوره تحویل به خریدار تسلیم کند. خریدار میتواند معادل دارایی پایه خریداری شده را در یک قرارداد سلف موازی استاندارد به فروش رساند. در اوراق سلف، بر خلاف اوراق مشارکت و سهام، خریدار در مالکیت و مدیریت بنگاه شریک نخواهد بود. از سوی دیگر امکان تعیین دامنه سود این اوراق وجود دارد و از این نظر برای افراد ریسکگریز مناسب است. همچنین بر خلاف اوراق اجاره که درآمد ثابتی دارند، اوراق سلف میزان کف و حداکثر سود برای خریدار در نظر میگیرند که طبیعتا باید سود بیشتری از اوراق اجاره داشته باشد اما ریسکش نیز بیشتر است. در خصوص اوراق گواهی سپرده نیز باید گفت که سندی است که توسط یک موسسه سپردهپذیر - بهطور معمول یک بانک - در قبال مبلغ مشخصی پول که نزد آن سپرده شده، منتشر میشود. این گواهی دارای سررسید و همچنین نرخ بهره معین است. این نوع سرمایهگذاری در واقع دو مزیت عمده دارد، نخست اینکه سرمایهگذار میتواند به دقت بازده پول خود را محاسبه کند.
دوم، زمان سررسید اصل و بهره گواهی نیز مشخص است. بورس اوراق بهادار که از 15دی ماه سال 1392 با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند و ریسک سرمایهگذاری بالا رفته است ورود اوراق مشارکت میتواند نقدینگی را افزایش دهد ولی مشکل دیگری را به بازار میافزاید و آن اینکه به دلیل اینکه در بازار ریسک سرمایهگذاری بالا رفته است سرمایهگذاران رغبتی برای معامله سهام نکرده و به سمت اوراق مشارکت میروند تا بتوانند ریسک خود را به صفر برسانند و اگر نقدینگی از بانکها به دلیل کاهش سود خارج شود و به بورس منتقل شود به سمت اوراق مشارکت خواهد رفت و تاثیر منفی بر داد وستد سهام خواهد کرد، زیرا اوراق مشارکت در بازار سرمایه بالای 20درصد تا 24درصد سود در نظر گرفتند که این رقم بیشتر از نرخ سود بانکی و حتی بازدهی بازار سرمایه است و این تامین مالی بر روند 350شرکت موجود در بازار سرمایه تاثیر مستقیم میگذارد. * روزنامهنگار