پسر پرحاشیه تلگرام چگونه ستاره شد؟
یک انسانشناس میگوید "تمایل خاصی برای سرککشیدن به زندگی خصوصی مردم در جامعه وجود دارد. این مسئله که نوعی سقوط اخلاقی را نشان میدهد به زعم من نه به خود مردم بلکه به نهادهای ناکارآمد اخلاق در جامعه و بیاخلاقیها و فسادهای نسل پیشین بازمیگردد.
در همین راستا پسر پرحاشیه تلگرام علاوه بر اینکه به شهرت رسید، تبدیل به یک قربانی شد". به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرارو، دکتر جبار رحمانی -انسانشناس و عضو موسسه انسانشناسی و فرهنگ- در گفتگو با فرارو در تحلیل اجتماعی اتفاقات پیراموت پسر پرجنجال تلگرام گفت: در ابتدا باید بفهمیم چرا چنین موضوعی در فضای مجازی ایران تا این حد مورد توجه کاربران قرار گرفت. ماجرای این پسر پرحاشیه، چندان هم پیچیده نبود: پسری عکسهای متعددش با دختران را نشر داد، سپس فیلم کوتاهی از خودش منتشر کرد تا مانع نشر بیشتر این عکسها شود. بنابراین قضیه کاملا معکوس شد، فیلم کوتاه او سبب نشر بیشتر و شکلگیری یک جریان گستردهتر شد. در وهله اول نشر صرف عکسها چندان هم برای مردم جالب نیست و آنها نمیخواهند مشتاقانه خواستار انتشار عکس های سریالی یک پسر یا دختر باشند. به همین دلیل نمی توان این واقعه را صرفا به تعدد عکسها ارجاع داد. آیا مردم به دیدن تصاویر شخصی یکدیگر تمایل دارند؟ وی در ادامه درباره اینکه چرا مردم عکسهای این پسر را نشر و بازنشر کردند توضیح داد: به نظر میرسد با توجه به شرایط فرهنگی جامعه در اقشار خاصی، این نوع عکسها چندان هم امور عجیب و غریبی نباشد. ضمن اینکه همه این عکسها دال بر یک رابطه همه جانبه نیستند. برخی از آنها صرفا مبتنی بر یک رابطه در حد همان عکس بودهاند و بس. رحمانی ادامه داد: واکنش مردم به فیلم و عکسهای خصوصی افراد هموطن طی سالهای اخیر نشاندهنده این است که تمایل فرهنگی خاصی برای دیدن تصاویر خصوصی مردم وجود دارد؛ نوعی تمایل به کنکاش در اندرونی زندگی مردم و دیدن زوایای پنهان زندگی دیگران. این انسانشناس با اشاره به خاص شدن مورد پسر تلگرامی اظهار کرد: این مساله اما به طور کلی و بهواسطه گسترش دادههای تصویری و صوتی و غیره از زندگی مردم، به مرور ولع به دیدن عکسهای خصوصی مردم را کمتر و کمتر کرد. در این میان تمایل و ولع برای دیدن عکسهای خصوصی مردم منوط به شرایط یا موارد خاص شد. به همین دلیل طی سالهای اخیر زمانی شاهد چنین پدیدههایی بودهایم که مورد خاصی بوده است.
وی گفت: در این میان پسر پرحاشیه تلگرام یک مورد خاص بود، موردی که او را از دیگران متمایز میکرد. به نظر میرسد که ترکیبی از سه اتفاق در باب او سبب شد او به یک سوژه بسیار جذاب برای فضاهای مجازی تبدیل شود. در ابتدا اوعکسهای متعددی با دختران مختلف داشت. این موضوع فی نفسه چندان جالب نیست چراکه اطلاع از اینکه بخشی از مردم در اقشار مختلف چنین الگوی رفتاری و ارتباطیای دارند، چندان سخت وعجیب نیست. اما دو اتفاق بعدی او را به یک ستاره تلگرامی تبدیل کرد: انتشار فیملی توسط خود او، و سپس واکنش قوه قضاییه به او. جبار رحمانی با برشمردن دلایلی که منجر به خاصشدن اتفاق افتاده پیرامون پسر تلگرامی شده اظهار کرد: در فیلم یکونیم دقیقهای که او منتشر کرده، به بهترین نحو خصیصههای مورد نیاز برای جلب توجه مردم وجو دارد: از یکسو او مدعی نوعی سلامت اخلاقی و مدعی است که عکسها متعلق به خانواده او (خواهر، زن داداش، دختر دایی و دختر عمه) هستند؛ گویی در این سطح از روابط خانوادگی امکان گرفتن چنین عکسهایی هست و مجاز و مشروع است. وی همچنین در ادامه گفت: از سوی دیگر او یک تنناقض رفتاری دیگر را هم نشان میدهد؛ او در عین اینکه مدعی است که "خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی" پیگیر پیداکردن باعث و بانی این مساله است و نوعی اقتدار تهدیدآمیز را برای یافتن و مجازات عاملان این مساله نشان میدهد، در همان حال "عاجزانه" از مردم تقاضا میکند که از نشر مجدد این عکسها جلوگیری کنند تا با آبروی دیگران بازی نکنند. تناقض سوم در ادعای او برای این است که این خانه و فضاهایی که در عکسها هست و نشان دهنده یک موقعیت بسیار مرفه (مرفه بیدرد و عیاش) است. در عین حال او مدعی است که یک کارگر ساده و مستاجر است. وی تصریح کرد: اما مهمترین نکته نهایی که خمیر مایه اصلی جکها و طنزها شد، جمله پایانی او بود: پلیس فتا حواسش به همه چیز هست. این ویژگیهای فیلم کوتاه او، خمیر مایه لازم را برای یک جریان طنز در شبکههای مجازی ایجاد کرده است. این انسانشناس با اشاره به واکنش قوه قضاییه گفت: واکنش قوه قضاییه و طرح این که او میتواند مفسد فی الارض باشد و پخش شایعهای مبنی بر اینکه او محکوم به اعدام شده است نیز به این بحثها دامن زد. حتی بحث هایی حقوقیای هم در گرفت که آیا او واقعا مفسد فی الارض هست یا نه؟ عضو شورای مرکزی موسسه انسانشناسی و فرهنگی همچنین گفت: بههرحال این ترکیب سه گانه از محتوای عکسها، فیلم منتشره از او و در نهایت واکنش قوه قضاییه، او را به یک ستاره تلگرامی تبدیل کرد. وی درباره پسران دیگری که پس از این عکسهایشان با دخترانی متفاوت در فضای مجازی منتشر شد اظهار کرد: اهمیت این ترکیب در شکلگیری سوژه او به حدی است که به خوبی میتوان با سایر افراد مقایسه اش کرد. جوانان دیگری نیز سعی کردند با انتشار عکسهایشان کار او را تکرار بکنند، اما دیگر هیچکدام به موقعیت و جذابیت سوژه او نرسیدند. این پژوهشکر در ادامه به نوع رفتار صداوسیما و رسانهها با این اتفاق پرداخته و توضیح داد: در سطح دیگر میتوان گفت این پسر به دلیل تجمع تناقضهای فرهنگی در خودش به یک سوژه بسیار جذاب رسانهای تبدیل شد: او چیزهایی را آشکار کرد که همه میدانستند، برخی انجام میدادند، ولی کسی هم به روی خودش نمیآورد. او زیرپوست شهر را رو کرد. او تغییرات سبک زندگی و اخلاقی را در قشرها و تیپهای خاصی به نمایش گذاشت. این پسر نشان داد که الگوهای سنتی رفتاری در یک قالب تنوعطلبی لذتجویانه تخریب و تضعیف شدهاند. او همچنین نشان داد که تعارضهای اخلاقی جامعه، به سستشدن هنجارهای سنتی و شکلگیری نظام هنجاری جدیدی منجر شدهاست؛ حتی در مصاحبه هایی که در تلوزیون هم پخش شد ما اثری از اینکه نفس این نوع پوشش در مقابل یک مرد غریبه درست نیست، نمی بینیم. وی تصریح کرد: مساله اصلی و زشتی کار در یک چیز است: انتشار این عکسها و بازی با آبروی مردم. همین و بس. نظام هنجاری جامعه ما حتی در فرمالیستیترین شکل خودش یعنی در تلوزیون به نفس این عمل واکنشی نشان نمیدهد، بلکه به پخش آن در شبکه مجازی متمرکز است. گفتارهای این پسر در اعترافات تلوزیونی و اینکه پشیمان است، به خوبی نشان میدهد این پشیمانی نه از سر یک ارزیابی اخلاقی، بلکه از سرِ دستگیرشدن و طرح مساله زندان است. پسر تلگرامی: قربانی بیاخلاقی نسل گذشته رحمانی همچنین گفت: او قطعا قربانی خوبی برای نمایش قدرت اخلاقی فرمالیستی جامعه خواهد بود. نهادهای فرهنگی و اخلاقی و قضایی جامعه با تنبیه واقعی یا نمادین او، تلاش خواهند کرد قدرت انضباطی و تنبیهی خودشان را به نمایش بگذارند. اما همین نمایش تو خالی نشان خواهد داد که مکانیسمهای تنبیهی برای کنترل اخلاقی جامعه نه تنها کارگر نیست بلکه منجر به ناکارآمدی بیشتر هنجارهای قبلی خواهند خواهند شد. این انسانشناس در ادامه با اشاره به وضعیت اخلاقی جامعه اظهار کرد: اما اینکه انتشار این عکسها را باید نوعی سقوط اخلاقی دانست یا نه، به نظر میرسد مساله را نباید به چیزی کلان و مبهم ارجاع داد. مساله اصلی آنست که نهادهای متولی فرهنگ واخلاق در تربیت از یکسو و فراهم کردن زمینههای زندگی اخلاقی از سوی دیگر ناکارآمد شدهاند. جبار رحمانی با تصریح این موضوع که لذت و شهوت در جامعه بسیار پررنگ شده توضیح داد: قطعا این نهادها به جای پذیرفتن مسئولیت خودشان، قربانیان را مجازات میکنند یا در یک مکانیسم رایج، این مساله را به یک امر بیرونی ارجاع خواهند داد. این نوع پدیدهها، که در اشکال مختلف در گذشته هم وجود داشتهاند، امروزه بهواسطه قدرت رسانهای آشکار شدهاند. اما بیش از همه بیانگر گسترش تحولی جدی در نظام اخلاقی جامعه و مردم هستند. وی ادامه داد: نظام اخلاقی و هنجارهای مردم عمیقا تغییر کردهاند. در این وضعیت تعلیق هنجاری، آنچه که اهمیت پیدا میکند نه تعهد اجتماعیِ متقابل، بلکه لذت فردی و مقطعی است. به همین دلیل الگوها و منشهای فرهنگی و اخلاقی نیز در این موقعیتهای معلق ناکارآمد میشوند. این انسانشناس با اشاره به سیطره شهوت و لذتطلبی در جامعه گفت: در چنین وضعیتی ما با موقعیتی مشابه مواجه هستیم که میتوان آن را شرایط سیطره شهوت و لذتطلبی در اشکال مختلفش دانست. وقتی هم که نظامهای نظارتی و تنبیهی متخلفان ناکارآمدتر بشوند، این شرایط سیطره شهوت گسترش بیشتری پیدا میکنند. به نظر میرسد آنچه که فساد اخلاقی یا سقوط اخلاقی در نسل جدید نامیده میشود، محصول عملکرد غلط نسل قبلی است. آنچه که نظام هنجاری را بی اعتبار کرده و این وضعیت آنومیک را شکل داده، نه اراده نسل جدید بلکه عملکرد نسل قبلی است. رحمانی در ادامه با اشاره به فروپاشیدن اخلاق در نسلهای قبل میگوید: نگاهی به فسادهای اقتصادی و غیره نسل قبل در سطوح خرد و کلان نشان میدهد اخلاق پیش از آنکه در عملکرد چند جوان کارگر مستاجر فروبپاشد، توسط برخی از مسئولان که امروز با پولهای بیت المال کاخهای بزرگی در داخل و خارج برافراشتهاند، فروپاشیده بود. این جوانان از جمله پسر پرحاشیه تلگرامی در نهایت در ویرانههای حاصل عملکرد بزرگان قبلی، تنها به خاک بازی مشغول شدهاند. وی همچنی تصریح کرد: به همین دلیل این پدیدهها، به خوبی نشان میدهند آنچه ویرانی فرهنگ و اخلاق یا سقوط آنها نامیده میشود، اگر هم رخ داده باشد، منشا آن جای دیگری است. این پسرکهای دلخوش به موقعیت مرفهان، قربانیان دیگری هستند از کنشگران و ساختارهایی که منابع را در اختیار دارند. این انسانشناس در ادامه با اشاره به اینکه امکان زندگی اخلاقی در جامعه امروز ایران سخت شدهاست اظهار کرد: به نظر میرسد در شرایط فعلی بیش از آنکه بتوان گفت کنشگران و انسانها دچار سقوط اخلاقی شدهاند و جرم این وضع را به گردن آنها انداخت، بهتر است بگوییم جامعه امکان زندگی اخلاقی را نه تنها دشوار، بلکه در موقعیت هایی محال کرده است. مدیران و مسئولان جامعه بهواسطه عملکردشان این شرایط را پدید آوردهاند. لذا اینکه دخترانی که قربانی پسرانی از این دست میشوند، فارغ از سهم خودشان در این ماجرا بیشتر قربانی ساختارهایی شدهاند که خارج از کنترل انهاست. وی همچنین تاکید کرد: در مجموعه گفتگوها و طنزهایی که حول این پسر در فضاهای مجازی شکل گرفت، به خوبی میتوان دید که چگونه سیستم فرهنگ رسمی و مدعیات اخلاقی آن نه تنها ناکارآمد، بلکه دچار کژکارکرد هم شدهاند. تمسخر ناشی از جوکها نسبت به نظام هنجاری و نهادی رسمی در حیطه اخلاقیات بیانگر آنست که این نظامها و عملکردشان، مشروعیت و مقبولیت خاصی در بدنه جامعه ندارند. روح تلخ خنده نشان از عقب افتادن نهادهای رسمی متولی اخلاق از واقعیت زندگی و عدم کارآمدی آن برای تامین زندگی مبتنی بر سلامت اخلاقی است. رحمانی با تاکید بر لزوم بازاندیشی در نوع رفتار توسط متولیان و کارشناسان اظهار کرد: به نظر میرسد متولیان و کارشناسان قبل از آنکه در یک نمایش قدرت، این پسرک را تنبیه کنند (مجازات او سرجای خودش)، باید به سهم خودشان و بازاندیشی در نحوه عملکرد و سیاستگذاری فرهنگی واخلاقی خودشان بپردازند. این پسر بیش از آنکه سقوط اخلاقی را در قشرهای خاصی نشان داده باشد، ناکارآمدی نهادهای فرهنگی و اخلاقی رسمی را نشان داده است. نهادهایی که مدعی و متولی تامین زندگی اخلاقی برای مردم هستند. وی با برشمردن سطوح ماجرای پسر تلگرامی توضیح داد: به همین دلیل ماجرای این پسرک تلگرامی را باید در چند سطح دید: آنچه که او به عنوان یک تخلف و بهواسطه شکایت برخی از دختران انجام داده، و آنچه که او به عنوان یک قربانی ساختارهای فرهنگی و نهادهای فرهنگی و اخلاقی بازنمایی کرده است. البته این اشکال افراطیِ لذتگرایی همانطور که پیشتر گفته شد، بیانگر وضعیت تعلیق و آنومی اخلاقی و هنجاری جامعه است. لذا این نوع سوژهها بیانگر یک تحول فرهنگی و تغییر نظام هنجاری و اخلاقی جامعه هستند. دکتر جبار رحمانی در انتها گفت: باید قبل از آنکه نظم جدید به شیوهای رها و بی سروسامان مستقر شود، برای آن برنامهریزی کرد، آن را مطالعه کرد، شناخت و در نهایت سیاستگذاری فرهنگی لازم را انجام داد. البته که این امر در وضعیت فعلی از عهده نهادهای فرهنگی و اخلاقی جامعه بر نمیآید، چون این نهادها حتی از شناخت وضع موجود هم عاجزند، چه برسد بر شناخت وضع آینده و برنامه ریزی و سیاستگذاری برای آن.