طرح یــک سوال؟
پیتر سینگر ، فیلسوف اخلاق و استاد اخلاق زیستی دانشگاه پرینستون ، معتقد است « زیستن در فراوانی در حالیکه دیگران از گرسنگی رنج میبرند از نظر اخلاقی غیر قابل دفاع است . اگر ما میتوانیم بدون فدا کردن چیزی با اهمیت اخلاقی یکسان ، از چیز بدی جلوگیری کنیم از نظر اخلاقی موظفیم آنرا انجام دهیم »
( اقتصاد فقیر ـ بنرجی و دوفلو ) وضعیت دردناک و حوادث ناگوار در محله هرندی تهران این موضوع را پیش میکشد که تحلیل و راه حل های این معضل اقتصادی ـ اجتماعی و معضلهای حاد نظیر آن از نظر پژوهشگران اقتصادی کشورمان چیست ؟ محله هرندی در قلب تهران ، محله ای قدیمی است با کوچه پس کوچه های پامنار و شاهپور و بازار و خانه های قاجاری و غیره . محله ای با حدود هشت هزار خانوار که رفته رفته به سبب شرایط نامناسب زندگی در این محله، اقدام به ترک آن کرده و خانه های خود را به کارگران فصلی و افغانی اجاره داده اند. چنانکه پنج دبیرستان و هنرستان دخترانه آن بطور کامل تعطیل شد. محله ای که متاسفانه اکنون پناهگاه معتادان و موادفروشان و کارتن خوابها و .... شده و بعنوان نمادی از فقر و آسیب های اجتماعی در پایتخت درآمده است . قصه این محله البته طولانی است . چنانکه شهردار تهران در نامه اخیر خود به شهروندان از « درد نیم قرن » این محله که « تن شهر را آزار می دهد » سخن گفته و از همه نهادهای دولتی ، سازمانهای مردم نهاد و کارشناسان و شهروندان برای حل این معضل پنجاه ساله درخواست کمک و یاری کرد .
رئیس شورای شهر تهران نیز در تحلیلی درباره مسائل این محله گفت که « ما در موضوع هرندی صرفا" با یک محله روبرو نیستیم. بیش از شصت درصد ساکنان این محله را افراد غیربومی و شهرستانی تشکیل می دهند که برای یافتن کار به تهران آمده و به دلیل نبود کار مناسب و حضور در این بوستانها معتاد شده و در محله هرندی و محله های مشابه ساکن شـــده اند... لذا تا وقتی کشاورزی و دامداری را اصلاح نکنیم و در شهرستانها کار مناسب ایجاد نشود، شاهد کوچ و مهاجرت روستائیان به تهران ، حاشیه نشینی و به تبع آن اعتیاد و کارتن خوابی خواهیم بود » . این مقام مسئول از ضرورت « اصلاح اقتصادی و ایجاد اشتغال مناسب » بعنوان گام اصلی برای برون رفت از این معضل سخن گفت. این سخن نه آنکه اشتباه باشد و دخالت دولت ها برای ارائه کالاهای اساسی مشترک و اجرای قوانین و هنجارهای که کارآمدی بازارها را بوجــود می آورند حتی در اقتصادهای مدرن نیز لازم و ضروری نباشد اما در کشورهای درحال توسعه نظیر کشورمان یک خلاء بزرگ در این میان وجود دارد که اگر بدان توجه نشود عملا" حضور دولتها و دخالتهایشان تأثیر چندانی نداشته و نخواهد داشت .
چنانکه طی نیم قرن در مورد محله هرندی تأثیر نداشته است . در اینجا اشاره به همین نکته بس که سوای حدود هزار میلیارد دلار درآمدهای نفتی و غیرنفتی پنج دهه اخیر که هفتصدمیلیارد دلار آن فقط طی دولتهای نهم و دهم بوده است و تزریق حدود دویست هزار میلیارد تومان یارانه نقدی و اجرای طرح هایی همچون سهام عدالت که ارزش آن در همین بازار آشفته بورس حدود نود تا صد هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود و همین دو پروژه در مجموع رقمی حدود نود میلیارد دلار را تشکیل میدهد ، نه فقط مشکلی از فقر و محرومیت های اجتماعی حل نکرده بلکه این بحران را تشدید نیز نموده است و متأسفانه شاهد محله و محلاتی همچون هرندی و بسیاری ، آسیب های اجتماعی و اقتصادی دیگر هستیم. نکته مغفول در این میان بنظر میرسد چنانکه نویسندگان کتاب « اقتصاد فقیر » پس از سالها پژوهش های میدانی خود در بررسی جزئیات زندگی بسیار پیچیده فقرا در محلات فقیر نشین کشورهای در حال توسعه بدان دست یافته اند اهمیت « قدرت شگفت انگیز تغییرات کوچک و سپردن سیاست ضد فقر به فقراست » به اعتقاد این پژوهشگران در سیاست مبارزه با فقر باید به شکل « خرد » نیز به راه حلهای ممکن فکر کرد و داده های خرد را هسته تحلیل در سیاست گذاری توسعه قرار داد و با مشارکت اجتماع محلی و تمرکز زدایی به حل مسئله پرداخت. این همان راه حلی است که آلبرت هیرشمن نیز از آن به « پیش رفتن با جمع » یاد می کند و مولفان کتاب اقتصاد فقیر با عنوان « قدرت دادن به مردم » بدان می پردازند . تحول مثبت وضعیت بس دردناک محله هرندی و محلات مناطق فقرزده دیگر نظیر آن در میهن عزیزمان اگر چه همکاری و همیاری همگانی و جمعی را می طلبد اما این پژوهشگران اقتصادی به همراه پژوهشگران اجتماعی اند که وظیفه بس سنگین تری را بر دوش دارند تا از طریق شناخت ابعاد مسئله طی مطالعات میدانی نحوه این همکاری و تقسیم وظایف و تخصیص منابع را براساس اولویت ها مشخص کنند. حال سوال این است در مسئله هرندی پژوهشگران اقتصادی ما کجا هستند ؟!