آمار زندگیهای مجردی رو به افزایش است
یک چیزهایی قدیمها مد بود. مثلا اینکه پدربزرگها و مادربزرگها با بچهها زندگی میکردند. دور و برشان را نوهها میگرفتند و بچهها تا آخر عمر عین پروانه دورشان میچرخیدند. اما دورهاش تمام شد.
حالا اگر بشنوی یکنفر خانواده تشکیل داده و با پدر و مادرش در یک خانه زندگی میکند، از تعجب چشمهایت گرد میشود. اصلا مگر میشود توی این خانههای کوچک ٧٠، ٨٠ متری که هیچکس حوصله دیگری را ندارد با پدربزرگ و مادربزرگ یکجا زندگی کرد؟ حالا یکچیزهای دیگری مد شده. این روزها در هر خانوادهای که نگاه کنی، کسانی هستند که با سن بالا هرگز ازدواج نکردهاند و تنهایی زندگی میکنند. کسانی که مجرد هستند اما با چارچوبهای یک خانواده رفتار میکنند و در برخی مواقع حتی به این فکر میکنند که سرپرستی فرزندی را برعهده بگیرند و پدر یا مادر یک کودک بیسرپرست شوند. این سبک زندگی هم مد این روزهاست. زندگی کسانی که تنها روزگار میگذرانند اما به آنها لفظ خانواده اطلاق میشود. خانوادههای تکنفره که در معنای خود یک تضاد عجیب را دنبالمیکند. شاید به این دلیل که پیش از این خانواده بهمجموعهای از پدر و مادر و فرزندان گفته میشد که در کنار هم زندگی تشکیل میدادند نه به افراد تنهایی که بیشترین ارتباط را با دنیای مجازی برقرار میکنند. واژه خانواده و تنهایی هیچ قرابتمعنایی با هم ندارند اما حالا پدیدهای نوظهور به اسم خانوادههای تکنفره باعث شده تا با سبک تازهای از زندگی روبهرو شویم که کمی ناآشناست. سبکی که در آن مردها و زنهایی با سنهای بالا و البته تنها، خانواده خودشان را دارند و در چارچوب یک زندگی خانوادگی عمل میکنند. تنهایی بلایی که جبران میشود؟ خانواده تکنفره داشتن سختیهای خاص خودش را دارد. مهمترین مشکل تنهایی است هرچند که خیلیها معتقدند تنهایی بلای همهگیر آدمهایی است که در این دوره زندگی میکنند و فرزند داشتن یا نداشتن دردی از مصیبت تنهایی کم نمیکند. اما با این وجود نمیتوان از مسأله تنهایی به راحتی عبور کرد. با برخی از افراد مجرد که حرف میزنیم درمورد این معضل میگویند: قوانینی در کشور وجود دارد که این امکان را میدهد تا بتوانیم از یک سنی به بعد( زنان و مردان بالای ٣٠سال) فرزندخوانده داشته باشیم. با این اتفاق تجربه مادر یا پدر شدن هم سخت نخواهد بود چراکه اگر شرایط موردنیاز را داشته باشیم میتوانیم این خانواده یکنفره را گسترش دهیم و در کنار آن تجربههای جدیدی هم داشته باشیم. این ایده را خیلی از مردان مجرد که در مرز٤٠ سالگی هستند هم قبول دارند. آنها معتقدند اگر پیش نیامده تا ازدواج کنند در عوض میتوانند پدر خوبی برای بچهای باشند که به هر دلیلی در این دنیا سرپرستی نداشته است. از طرف دیگر معضل تنهایی بهراحتی با دنیای مجازی قابلحل شده است. آنها میگویند، حتی خانوادههای هستهای هم اینروزها ارتباط چندانی با هم ندارند و گفتوگوها کم شده است. حتی در چنین خانوادههایی هم اساس ارتباطها دنیای مجازی است و اگر بخواهیم تنهایی را بررسی کنیم باید به این خانوادهها هم بپردازیم. شکل خانوارهای تک نفره تغییر کرده است جامعهشناسان بهتازگی روی مسأله خانوادههای تکنفره تمرکز کردهاند. برخی موافق لفظ خانواده تکنفره هستند و برخی نیستند اما در هر حال هر دو گروه قبول دارند که پدیده تنها زندگی کردن آن هم در بین جوانان افزایش پیدا کرده است. شهلا کاظمیپور یکی از کسانی است که لفظ خانوادههای تکنفره را قبول ندارد و میگوید: در بحث جمعیتشناسی هم وقتی سرشماری صورت میگیرد ما خانوار شماری میکنیم و به اینگونه افراد که تنها زندگی میکنند خانوارهای تکنفره میگوییم چراکه اساس مفهوم خانواده با ازدواج زن و مرد صورت میگیرد. بههمین دلیل باید گفت که خانوارهای تکنفره موضوع تازهای برای ما نبوده است. از سالها پیش دانشجویی که به تنهایی در یک شهر دیگر زندگی میکرده یا پیرزنی که همسرش فوت کرده و خود بهتنهایی گذران زندگی میکند، شامل خانوارهای تکنفرهای میشدند که در شهرهای بزرگ وجود داشتهاند. البته باید به این نکته توجه کرد که این خانوارهای تکنفره بیشتر در نقاط مهاجرپذیر وجود داشتند که عمدتا به دلیل گسترش شهرنشینی به وجود میآمدند. اما رفتهرفته و با تغییر سبک زندگیها این خانوارهای تکنفره و کسانی که آنها را تشکیل میدادند تغییر کرد. اگر یک زمانی پیرمردها و پیرزنهایی که همسرشان را از دست داده بودند شامل این اتفاق میشدند، امروزه زن و مردهایی که طلاق میگیرند تمایل دارند تا زندگی خودشان را داشته باشند و به صورت تنها زندگی کنند.
از طرف دیگر خیلی از جوانها بعد از مدتی که ازدواج نمیکنند، ترجیح میدهند مستقل شوند و زندگی جداگانهای داشته باشند. به همین دلیل است که این پدیده برای ما نا آشنا به نظر میآید و از آن بهعنوان خانوادههای تکنفره یاد میکنیم. کاظمیپور درباره همهگیر شدن این پدیده در کل دنیا میگوید: اگر دقت کرده باشید اروپا سالهاست که این مسأله را پذیرفته است. در آنجا فرزندان مستقل میشوند و گاهیوقتها ممکن است تا آخر عمر هم ازدواج نکنند و در عین حال که رابطههای خاص خودشان را با پدر و مادرشان دارند به زندگی شخصی خود ادامه دهند. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای کشور ما با پیشینه سنتی که همیشه داشته کمی سخت بوده است. اما باید قبول کنیم که بحث زندگیهای جداگانه شدتگرفته. در دانشگاه خیلی از دانشجویان هستند که از شهرهای کوچک برای تحصیل به پایتخت یا کلانشهرها آمدهاند و قرار هم نیست بعد از فارغالتحصیلی به شهر خود بازگردند. آنها معتقدند در شهرشان امکانات وجود ندارد و همین مسأله باعث میشود تا ترجیح دهند بهتنهایی زندگی کنند. باید قبول کرد که توسعه شهرنشینی و اشتغال از عواملی است که باعث میشود این مسأله گسترش پیدا کند. در جامعه ایران اکثرا تمایل به ازدواج دارند چارچوبها اما مهمترین مسأله در بحث خانوارهای تکنفره است. بهخصوص آنهایی که با میل خود از خانواده جدا میشوند و زندگی مجردی را آغاز میکنند. شهلا کاظمیپور درباره این اتفاق میگوید: ممکن است اوایل زندگی مجردی برخی چارچوبها زیرپا گذاشته شود و همهچیز به سمت افراط پیش برود. آن هم به این دلیل است که در بخش فرهنگی این مسأله هنوز بهثبات نرسیدهایم و در یک مرحله گذار هستیم. او درنهایت اما معتقد است افزایش خانوارهای تکنفره در کشور ما و انتخاب زندگی مجردی تا ابد یک مرحله گذرا در جامعه ما است. کاظمیپور معتقد است، بهدلیل نرخ بالای موالید در دهه ٦٠ و البته مشکلاتی که در سالهای ٨٠ تا ٩٠ پیش آمد، تمایل به ازدواج کمتر شد. دخترها و پسرهای زیادی فرصت ازدواج را از دست دادند و به همین دلیل ترجیح دادند تنها زندگی کنند. این اتفاق اما در دهههای بعد اصلاح خواهد شد. کاظمیپور معتقد است، در جامعه حتی اگر تمایل به زندگی مجردی و خوشگذرانی بیشتر شده باشد اما باز هم از یک سنی به بعد همه به تشکیل خانواده تمایل نشان میدهند و دوست دارند که خانواده تشکیل دهند. کاظمیپور میگوید: شیوه زندگی بهتنهایی و تشکیل خانوارهای تکنفره به تنهایی در جامعه به ناچار پذیرفته شده است.