عراق نفتی را از عراق سیاسی جدا کنیم
عراق کشوری که سال1920 و پس از موافقتنامه سری سایکس پیکو ایجاد شد، اکنون باتوجه به موقعیت ویژه ژئوپلتیک و دراختیار داشتن مخازن عظیم نفت یکی از کشورهای مهم منطقه خاورمیانه بهشمار میرود.
از سال2003 که امریکا با حمله به این کشور صدام را از حکومت ساقط کرد، دولتهایی بر پایه رای مردم و البته زیر سایه دخالتهای خارجی در عراق در حال شکل گرفتن است. این دولتها در طول 10سال گذشته اگرچه بسیار کمتر از حد انتظار ظاهر شدهاند و در خیلی از بخشهای اقتصادی، وضعیتی اسفبار را رقم زدهاند اما در زمینه صادرات نفت موفق عمل کردهاند. عراق در کنار عربستان سعودی از صادرکنندگان شاخص اوپک محسوب میشوند و باتوجه به اختلافات شدید بین جبهههای سیاسی در این کشور در حوزه تولید نفت و میزان صادرات آن مشکل خاصی بهوجود نیامده است. این درحالی است که عراقیها در یک سال و نیم اخیر با مشکلات جدیدی همچون تسخیر بخشی از چاههای نفتی توسط داعش و همچنین صادرات مستقل نفت ازسوی اقلیم کردستان مواجه شدهاند اما هنوز از جایگاه مطمئنی در بازار نفت برخوردار هستند. اما حالا که ایران پس از حدود 4سال تحریمهای نفتی سنگین، تصمیم به حل معضل هستهیی و بازگشت به بازار را گرفته با موانعی جدی روبهرو است. کاهش شدید قیمت، کاهش تقاضای جهانی و همچنین تثبیت جایگاه عرضهکنندگان بزرگی مانند عربستان و عراق مهمترین این موانع هستند. در این بین، نه میتوان قیمت نفت را دستکاری کرد و نه تقاضا را افزایش داد، تنها روزنهیی که ممکن است ایران بتواند از آن راهی برای ورود مجدد به بازار استفاده کند، کنار آمدن با برخی اعضای اوپک است. طبیعتا چنین انتظاری از عربستانسعودی بعید است و بهناچار همه نگاهها به سوی عراق بازمیگردد. همسایهیی که دوست و برادر محسوب میشود و در همین چند سال هم از کمکهای بیچون و چرای بسیاری ازسوی ایران برخوردار بوده است، اما عادل عبدالمهدی که برای نشست کشورهای صادرکننده گاز در تهران حاضر شده بود، از اینکه کشورش راه را برای بازگشت نفت ایران به بازارها هموار کند مخالفت کرد. این موضع اگرچه به مذاق ایرانیها خوش نیامده است اما نشان از واقعیت دارد؛ چراکه عراقیها کنترل بسیار کمی روی تولید و صادرات نفت خود دارند و بهراحتی نمیتوانند آن را دستخوش خرید کنند. عراق از سال1990 و پس از حمله به کویت از سوی سازمان ملل تحریم شد و این تحریمها در سال1997 به اوج خود رسید. با اینکه امریکاییها از سال2003 دولت متبوع خود در عراق را مستقر کردهاند اما برداشتن تحریمهای اقتصادی و مالی که جنبه حیاتی داشتند را تا سال2013 کش دادند. در این 10سال یعنی از سال2003 تا 2013 باوجود برجا ماندن تحریمها عمده شرکتهای نفتی امریکایی با مزایای ویژهای قراردادهای خاصی با دولت عراق امضا کردند. در آن زمان چون هیچ ارتباط بانکی و مالی خاصی با دنیا از سوی عراق ایجاد نمیشد، اروپاییها با روحیه محافظهکارانه خود از آن دوری کردند اما امریکاییها از همین فضایی که خود عامل آن بودند استفاده کردند و به بهانه اینکه فضای اقتصادی عراق ریسک بالایی دارد توانستند قراردادهایی به روش اشتراک محصول (product sharing) و با قدرت دخالت بالا در فرآیند کشف و استخراج امضا کنند. شاهبیت این غزل وقتی است که شرکت اکسون موبیل وارد صنعت نفت عراق شد و از آنجا بود که بسیاری از تحلیلگران استنباط کردند عراق وارد فاز جدیدی از اقتصاد نفتی خود شده است. گفته میشود در یکی از جلسات منطقهیی که جورج بوش رییسجمهور سابق امریکا و مانموهان سینگ نخستوزیر سابق هند در آن حضور داشتند، سینگ به بوش میگوید که هندیها یک شرکت نفتی راه انداختهاند و علاقه دارند تا برای کسب تجربه در یکی از پروژههای السون موبیل مشارکت کنند. جواب بوش به این درخواست جالب است، او به سینگ پاسخ میدهد درست است رییسجمهور امریکا قدرتمندترین مرد دنیا است اما هرگز نمیتواند به مدیرعامل اکسون موبیل چیزی را تحمیل کند. فارغ از اینکه این داستان واقعیت دارد یا نه اما نباید به قدرت اکسون موبیل در بازار نفت شک کرد. لذا حضور شرکتهای بزرگی مانند اکسون موبیل، شل و توتال در عراق و البته شراکت آنها در فروش نفت، باعث شده است که ایران امکان دلخوشی زیادی به عراق نداشته باشد. ممکن است عراق و ایران متحدهای سیاسی خوبی برای یکدیگر باشند، اما تا زمانی که شرکتهای بینالمللی به صنعت نفت ایران بازنگشتهاند فکر کردن به اینکه سیاستهای نفتی این دو کشور با هم هماهنگ شود، دور از ذهن بهنظر میرسد. شاید دلیل اینکه در متن قراردادهای جدید ایران هم این امکان بهوجود آمده تا شرکتهای نفتی بینالمللی بتوانند با برخورداری از حق اشتراک محصول در ایران هم سرمایهگذاری کنند، ریشه در همین مسائل داشته باشد. انعقاد چنین قراردادهایی چندین مزیت قابلتوجه دارد، نخست اینکه سرمایهگذاری ازسوی خارجیها انجام شده و ایران دغدغهیی برای جذب سرمایه در هیچ کدام از مراحل کار نخواهد داشت. دوم اینکه شرکتهای بینالمللی برای افزایش محصول، تکنولوژیهای ویژه خود را به اینجا خواهند آورد و شرکتهای ایرانی که در زیرپروژهها فعالیت خواهند کرد و قادر خواهند بود از آن کسب دانش کنند، سوم هم باید به بازاریابی به نفت اشاره کرد. اگرچه فروش نفت نهایتا ازسوی شرکتهای ملی کشورها اتفاق خواهد افتاد اما قطعا از روابط شرکتهای بینالمللی به این منظور میتوان بهره جست. لذا اینکه انتظار داشته باشیم سیستم سیاسی عراق که فعلا دراختیار احزب نزدیک به ایران است، به مدد نفت ایران بیاید منطقی نیست و بهتر است یک حلقه پیشتر رفت تا فهمید چرا عراقیها در مدت کمی توانستند بازار خوبی برای خود دست و پا کنند و ما هم از همان راه الگو بگیریم. * معاون سردبیر