تحمل اجتماعی در آستانه سقوط!
کمتر از 10 سال قبل بود که انتشار کاریکاتوری در روزنامه ایران، واکنشهای مردم شهرهای آذری زبان را برانگیخت و کار به توقیف و تعطیلی این روزنامه رسید. کاریکاتوری که همانطور که از اسمش بر میآید، جنبه شوخی و مزاح داشت اما برای روزهایی، شهرهایی از شمالغرب کشور را ملتهب کرد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از قانون ، اکنون در روزهای پاییز سال 94، اتفاقی دیگر و این بار یک شوخی تلویزیونی، باعث اعتراضهای مردمان غیور ترکزبان شد تا مسئله ای بسیار مهم به نام «کاهش آستانه تحمل مردم ایران» مطرح شود. آستانه تحمل در برابر شوخی و طنز، انتقادپذیری، شنیدن صدای مخالف و... در سالهای اخیر به طور خیره کننده ای میان مردمان ایران زمین کاهش یافته و موید این موضوع را نیز میتوان در اعتراضهایی به برنامههای کمیک تلویزیون و حتی آمارهای رو به صعود نزاعهای خیابانی دید. به دلایل مختلف که در این پرونده به دنبال بررسی آن هستیم، آستانه تحمل مردم ایران کاهش شدیدی پیدا کرده و آنها در مقابل کوچک ترین و بدیهی ترین موضوعات نیز از خود واکنش نشان داده که گاه این واکنشهای اعتراضی، با هزینههایی برای دولت و کشور نیز همراه است. کارشناسان اجتماعی در گفت وگویی به چرایی کم طاقتی مردم در برابر موضوعات اجتماعی پرداخته اند که در ادامه میخوانید. از خارجیها یاد بگیریم! «پشت پرده ماجرای عمو فیتیلهها چه بود؟ پشت پرده ماجرای عمو فیتیلهها چه کسانی بودند؟ چرا اصلاً این اتفاق باید رخ میداد؟ و...» اینها سوالاتی بود که رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با طرح آن در گفتوگویی به ریشههای رخدادی به نام کاهش آستانه تحمل مردم پرداخته و در پاسخ آنها میگوید: معتقدم این نوع واکنشها نشات گرفته از پایین بودن ظرفیت اجتماعی مردم نیست بلکه نشات گرفته از گرایشات سیاسی است که در جامعه کنونی حکمفرماست. طنز چیزی برخلاف قانون نیست اما چرا یک جوک را سیاسی میکنند چون میخواهند از جوکی که توسط افراد سرشناس جامعه مطرح شده بهرهبرداری سیاسی کرده و بنابراین فردی که جوک را سیاسی کرده است باید مورد هجمه مردم قرار بگیرد. وی درباره ویژگیهای طنز تصریح میکند: وقتی در تلویزیون خارجی، رئیس جمهور یک کشور را در قالب خوک نشان میدهند و عملکرد ضعیف رئیسجمهور را از زبان خوک مطرح میکنند، نه تنها مردم بلکه شخص رئیسجمهور علاوه بر اینکه میخندد پی به ضعفهای خود نیز میبرد و در نهایت از مردم برای اشتباهات صورت گرفته معذرت خواهی میکند. یعنی خود رئیسجمهور آمادگی پذیرفتن اشتباهات خود را دارد و هیچگاه به این فکر نمیکند که وجهه او زیر سوال رفته یا شأن اجتماعی او توسط طنز تحقیر شده است. در کشورهای اروپایی یکی از روشهایی که باعث میشود چهرههای سیاسی، اجتماعی در جامعه محبوب شوند، استفاده از حالتها و رفتارهای آنها به زبان طنز است. حتی چهرههای سیاسی از روش طنز استقبال میکنند تا در انتخابات رای بیاورند، بنابراین طنز در کشورهای اروپایی خارج از قواعد سیاسی است. وقتی موضوعات اجتماعی، رنگ سیاسی میگیرد این آسیبشناس اجتماعی اظهار میکند: در کشورهای جهان سوم، مسئولان با طنز و کاریکاتور مشکل دارند چرا که فضای بسته در این کشورها وجود دارد و مسئولان خودشان را قبول ندارند. زمانی که در تلویزیون از یک قشر و زبان خاص به طنز برنامهای ساخته میشود، یکسری از افراد واکنشهایی را نشان میدهند چرا که میدانند صحبتهایی که در تلویزیون گفته میشود پشت پرده آن برنامه، سیاستی نهفته است. یعنی میخواهند نکتهای را به مردم القا کنند. در تلویزیون طنزهای بدتری را درباره ترکها شاهد بودیم، در طول روز از قومیتها مختلفی پیامک فرستاده میشود و وقتی پیامها را میخوانیم لذت میبریم اما حساسیتزانیست و زمانی بحث سیاسی میشود که عدهای بخواهند گروه یا قومی را سرکوب کنند. اینجاست که پیامکها معنادار میشود. بنابراین سریالهایی که جنبه طنز دارند، براساس مستندهای جمع آوری شده تولید میشود و عوامل فیلم دلیلی برای معذرتخواهی ندارند. همچنین مخاطبان خاص سریال نباید واکنش تندی از خود نشان دهند بلکه باید درصدد رفع نقایص خود باشند. این استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اذعان میکند: در روزنامه ایران کاریکاتوری کشیده شده بود که سوسک به زبان ترکی صحبت کرده است. آن روزها و هفته نخست، هیچ واکنشی را ندیدیم اما دقیقا در هفته دوم اعتراضات شکل گرفت چرا که چهرههای سیاسی و اجتماعی مفهوم را گزینش کردند،پختند و به مردم تفهیم کردند. زمانی که ترک زبانها شوخی عموفیتیلهها را در تلویزیون دیدند، در لحظه نخست واکنش تندی از خودشان نشان نداند و حتی با دیدن طنز، خندیدند اما زمانی که افراد مفهوم نادرست از این شوخی را به مردم القا کردند، واکنش مردم شروع شد و متاسفانه این برنامه مردم پسند را سیاسی کردند. وی با بیان اینکه با افرادی که معتقد هستند مردم هنوز ظرفیت مواجه شدن با طنز را ندارند به شدت مخالف هستم، میگوید: مردم در طول شبانه روز در حال جوک خواندن و جوک گفتن درباره قومیتهای مختلف هستند، مثلا یک کارمند میخواهد موضوعی را با رئیس اداره مطرح کند اما به صورت مستقیم نمیتواند موضوع را طرح کند، بنابراین در قالب طنز موضوع را عنوان میکند. در این شرایط نه تنها به رئیس اداره برنمی خورد بلکه غش غش میخندد. اما زمانی که همین شوخی جنبه سیستمی پیدا میکند و در میان جمع گفته میشود واکنش رئیس بسیار متفاوت خواهد بود. مسئولان در برخورد با بچههای نسل جدید با زبان انتقاد یا حتی جوک صحبت نمیکنند بلکه شخصیت آنها را خرد میکنند. در جامعه کنونی، مسئولان عادت کردهاند که در ابتدا موضوعی را بیان کنند، سپس منتظر مینشینند تا واکنش مخاطبان را دریافت کرده و بعد درصورتی که مثبت بود آن را به قانون تبدیل میکنند و در صورتی که با واکنش تندی روبهرو شدند آن را به فراموشی میسپارند. تاثیر نخبگان در رفتار عمومی اقلیما درباره نقش نخبگان برای ایجاد نگاههای غیر سیاسی به برنامههای طنز میگوید: اصلا در کشور نخبه نداریم! چرا که هر وقت کسی در کشور از طریق مردم محبوب شود، افراد به یکباره از دور خارج میشوند. در کشور وقتی از نخبگان اجتماعی صحبت میکنیم، با فشارهایی که روی فرد قرار میدهیم، تضادهایی را در محیط ایجاد کرده و اجازه نمیدهیم نخبه در مسیر خود حرکت کند. وقتی از نقش نخبه صحبت میکنیم، در ابتدا باید به نقش نخبگی برسیم و سپس بتوانیم در جامعه تاثیرگذار باشیم. اجازه دهیم افراد شاخص و نخبه در زمینههای اقتصادی و اجتماعی دیده شوند. در این شرایط نخبهها برای اینکه از وضعیت بهتری برخوردارباشند، از کشور خارج شده و کشور با فرار نخبهها مواجه میشود. لذا زمانی که مسئولان از نخبهها میخواهند درباره موضوعی - از جمله افزایش آستانه تحمل مردم - صحبت کنند، این سوال مطرح میشود که آیا نخبه ای در کشور وجود دارد و اگر وجود داشته باشد، توانایی و فرصت حرف زدن درباره موضوعات مختلف را دارد؟