پس از آنکه محمدرضا باهنر در گفت و گو با «اعتماد» طی اظهاراتی شدیداللحن ، ادعا کرد «همه عالم می دانستند کرباسچی به عنوان رییس ستاد کروبی به میرحسین رای داده» ، غلامحسین کرباسچی پاسخی تند علیه وی منتشر کرد. شهردار اسبق تهران در این بیانیه چند بندی خطاب به باهنر گفته است: اگر از کسی میخواهیم انتقاد کنیم لازم نیست در تنگنای قافیه به دروغ متوسل شویم و بر مبنای سخنان مجعول استنادمان را بنا کنیم. راستی شما در نقد جناب آقای کروبی اینقدر دستتان خالی است؟ باهنر گفته بود: کسی که میگوید من نیم ساعت خوابیدم رایم عوض شد. کسی که رییس ستادش را کرباسچی میگذارد که همه عالم میدانستند به موسوی رای میدهد جز خود کروبی، چنین فردی از نظر شما یک رجل سیاسی است؟ و قابل دفاع است؟ من از شما تعجب میکنم. کرباسچی در بخش دیگری از اظهاراتش، با اشاره به این جمله باهنر که « (در انتخابات مجلس اخیر) رتبه من پنجم بود ، به رتبه 25 هلم دادند...تقلب یکی دو درصد بود» ، تصریح کرد: ادعای تقلب در انتخابات برای همه انتخابات خلاف است یا بعضی از آنها؟ / راستی شما در نقد جناب آقای کروبی اینقدر دستتان خالی است؟ متن کامل این بیانیه به نقل از روزنامه اعتماد در پی می آید: جناب آقای باهنر! در ارتباط با مصاحبه روز چهارشنبه شما با روزنامه اعتماد که در آن نسبت دروغ و افترا به اینجانب داده بودید موارد ذیل را یادآوری میکنم: 1- اگر از کسی میخواهیم انتقاد کنیم لازم نیست در تنگنای قافیه به دروغ متوسل شویم و بر مبنای سخنان مجعول استنادمان را بنا کنیم. راستی شما در نقد جناب آقای کروبی اینقدر دستتان خالی است؟ 2- من هر عیبی در زندگی شخصی و سیاسی خویش داشته باشم در این سالهای پرفراز و نشیب زندگی خود ثابت کردهام که همیشه از نامردی و دورویی پرهیز داشتهام وپای آنچه فکر میکردهام و معتقد بودهام، ایستادهام و هزینه آن را هم پرداختهام. درانتخابات هم بارها دروغ بودن این اتهام از جانب من اعلام شده است. آیا فکر کردهاید که چرا چنین دروغ آشکاری جعل شده، در حالی که رای من مخفی بوده است؟ اگر به همین نکته توجه میکردید از بسیاری مطالب ناگفته مطلع میشدید. به علاوه این چه معنایی دارد که یک فرد تماموقت به نفع یک نامزد باشد اما سر صندوق یک رای خود را به نام دیگری بیندازد؟ این برداشت فقط از جانب کسانی منطقی و ممکن مینماید که خود چنین کردهاند. البته اگر شما به فردی غیر از نامزد گروه خود رای دادهاید اشکالی ندارد شاید در آینده نه چندان دور صریحتر از گذشته به این مطلب اقرار کنید بلکه از بار سنگین مسوولیت خود کم نمایید. فراموش نکنیم که شما خودتان گفتهاید رای به آقای موسوی آن روز بر اساس وظیفه شرعی بوده است. 3- رای در انتخابات بر اساس قانون مخفی است و شما که خود را عضو ارشد مجلس قانونگذاری میدانید قانونا حق کنجکاوی (آن هم در امر غیرممکن) و بدتر از آن نسبت دروغ دادن و به دنبال آن استدلال موهوم بر اساس آن را ندارید. اینکه گفتهاید همه هم میدانند. من که خود رای دادهام لااقل میدانم که دروغ میگویید، مگر آنکه خدای نکرده آن رای را شما تغییر داده باشید! راستی خود شما به چه کسی رای دادهاید؟ اینکه برخی همکاران و هم خطهای سابق خود را درمجلس با عصبانیت تهدید به افشاگری کردهاید چه دلیلی دارد؟ 4- خیلی روشن است درحالی که اعتراف به ضرورت تحمل یک سال دیگر آقای احمدینژاد در همین مصاحبه میکنید چه روزهای سختی را میگذرانید و در برابر این شرایط داخلی وخارجی و اقتصادی و فرهنگی بر شما و یاران به اصطلاح اصولگرایتان چه میگذرد که باید برای توجیه چنین وضعیتی به آسمان و ریسمان چنگ بزنید؟ در حالی که تا صد سال دیگر هم نمیتوانید از زیر بار وضع موجود شانه خالی کنید. دوستانه میگویم که برای اینکه پس از چند صباحی که آن برادر بزرگوار شهیدتان را که این همه در این 30 سال از خوان آبرو و برکت ایشان ارتزاق کردهاید ملاقات میکنید بیش از این شرمنده نباشید به افترا و دروغ و توهین به کسانیکه قدرت پاسخگویی ندارند متوسل نشوید. 5- مگر تشخیص رجل سیاسی بودن به عهده شورای نگهبان نیست؟ آیا شما در این مصاحبه مملو از ضد و نقیض، نظر شورا را زیر سوال نبردهاید؟ ادعای تقلب در انتخابات برای همه انتخابات خلاف است یا بعضی از آنها؟ شما چطور درهمین مصاحبه آن هم فقط برای کمی عقب رفتن ردیفتان به راحتی صحت انتخابات را رد کردهاید؟ اگر رای نمیآوردید آنوقت چه میکردید؟ 6- آقای باهنر شما قبل از رسیدن به یومالحساب الهی یک بار مروری بر مواضع و اظهارات متفاوتتان درباره شخصیتهای مختلف کردهاید؟ درباره آقایان هاشمی، ناطقنوری و خاتمی و امروز راجع به آقای احمدینژاد ؟ولی یک جمله از مقتل معروف حضرت اباالفضل را برایتان یادآوری میکنم فقط به اشارهیی که در موقع مصاحبه و حرف زدن علیه افراد غایب از صحنه مفهوم مروت و مردانگی در آن را دریابید: نقل شده که مادر آن حضرت پس از شنیدن شهادت اباالفضل میگفت: واى بر من! به من گفتهاند که بر شیربچه تو عمود آهنین فرود آوردند. عباسجانم، پسرجانم! من خودم میدانم که اگر تو دست در بدن میداشتى، احدى جرات نزدیک شدن به تو را نداشت.