۰ نفر

پیشروی کرونا در سایه روزمرگی

۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ۱۴:۲۲
کد خبر: 444670
پیشروی کرونا در سایه روزمرگی

کرونا به خاطره جمعی مردم کافه‌نشین و پاساژ گرد تبدیل شده است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، به گواه تقویم و اذعان منابع رسمی، امروز صد و دهمین روز ورود اپیدمی کووید-19 به کشور است. در این حدودا سه‌ماه و بیست روز، مواجهه مردم -چه در ایران و چه در سایر کشورها - با پدیده نادر کرونا، مشمول فراز و فرودها و تحولات بسیاری بوده است. در این میان، تجربه جهانی از نبرد با کرونا نشان داده، مطمئن‌ترین روش‌ها برای جلوگیری از پیشروی این بیماری عمدتا بر سیاست‌های پیشگیرانه و محدودیت‌‌محور استوار است؛ سیاست‌هایی که همراهی مردم شرط اصلی موفقیت آن است.

با این حال، مشاهدات میدانی از سطح جامعه و البته انتشار نتایج برخی پیمایش‌ها، از کاهش تدریجی نگرانی مردم نسبت به کرونا و بالطبع کمرنگ‌تر شدن اجرای دستورالعمل‌های بهداشتی در زندگی روزمره حکایت دارد. این بی‌تفاوتی می‌تواند، کشور را دوباره به کانون بحران کرونا بازگرداند. در گزارش پیش‌رو میزان توجه مردم به فاصله‌گذاری اجتماعی و رعایت نکات پیشگیرانه را 3‌ماه و چند روز بعد بررسی کرده‎ایم؛  در تهران، شهری که در روزهای اخیر آمار مبتلایانش رو به افزایش گذاشته است.

روایت اول: عصر، کافه‌ای در خیابان ویلا

 دور تنها میز کافه قنادی کوچک نشسته‌اند و صدای خنده‌شان فضا را پرکرده. 8نفرند و از احوالپرسی‌ها و حرف‌زدن‌هایشان بر‌می‌آید یک جمع فامیلی باشند. هیچ‌کدام ماسک یا دستکش ندارند و نیمکت‌های تنگ و کوتاه دوطرف میز، فاصله‌ را از میانشان برداشته. گه‌گداری دست به شانه‌های هم می‌زنند یا یکی دهانش را در گوش آن یکی می‌گیرد تا چیزی بگوید. از بشقاب هم شیرینی برای تست کردن برمی‌دارند و گوشی موبایلی را برای دیدن یک ویدئو دست به‌دست می‌کنند. حتی کودک چهارساله‌ای که در جمعشان هست، دائم بغل این و آن می‌رود، راحت او را می‌بوسند و در بغلشان فشار می‌دهند. رابطه‌های کاملا عادی در زمانی غیرعادی. کرونا در این کافه گران در مرکز شهر تهی از معنا شده‌ و هیچ جایگاهی ندارد. «از کرونا نمی‌ترسید؟» در سؤالم هیچ طنزی نبود ولی آنها به شوخی و خنده جواب دادند که «بی‌خیال، 4ماه گذشته»، «بابا خسته شدیم، بعد از مدت‌ها اومدیم دور هم باشیم.»، «میگن ماسک و دستکش فایده نداره فقط حفظ ظاهره»، «فاصله‌گذاری اجتماعی رو بعد اینجا مراعات می‌کنیم.» زنی در جمع تلاش می‌کند پاسخی جدی‌تر بدهد: «ما مسافرت نرفتیم و این مدت تلاش کردیم در خانه بمانیم، آیا حق نداریم که بعد از یک مدت طولانی دور هم جمع شویم و بگوییم و بخندیم؟ افسردگی خطرناک‌تر از کروناست. ما در کنار سلامت جسم باید مراقب سلامت روحمان هم باشیم.» می‌گوید و آخرین قطعه شیرینی را در دهانش می‌گذارد.

نتایج نظرسنجی ایسپا و دفتر مطالعات اجتماعی شهرداری تهران نشان می‌دهد نگرانی شهروندان تهرانی از ابتلای خود و خانواده به ویروس کرونا، در نیمه خرداد۱۳۹۹ کاهش پیدا کرده است و فقط ۴۱درصد شهروندان به مقدار «زیاد» نگران ابتلای خود و خانواده به ویروس کرونا هستند. این رقم پایین‌ترین درصد، در طول اجرای ۶موج نظرسنجی است .۲۲درصد به مقدار «متوسط» و ۳۷درصد به‌مقدار «کم» نگران ابتلای خود و خانواده به ویروس کرونا هستند. مسئول کافه از شهروندانی می‌گوید که فاصله‌گذاری اجتماعی را کمتر رعایت می‌کنند و در نوع تعامل‌هایشان هیچ تغییری ایجاد نشده. «ما روی برگه نوشتیم و به در و دیوار کافه زدیم که فاصله‌گذاری را رعایت کنند، حتی بچه‌های ما این موضوع را دائم به مشتری‌ها گوشزد می‌کنند، اما باز هم می‌بینیم که پشت یک میز چهارنفره، شش نفر می‌نشینند یا بشقاب اشتراکی سفارش می‌دهند. به‌نظرم مردم آن تصور اولیه را که هوای گرم، کرونا را ضعیف می‌کند، باور کرده‌اند و دیگر به پروتکل‌های بهداشتی دوران کرونا بی‌توجهند. با اطمینان می‌توانم بگویم که از هر 10مشتری یک‌نفر رعایت می‌کند.»

روایت دوم: غروب، بوستان زیتون

تاب از دست پدر جوان رها می‌شود و می‌رود به سمت آسمانی که صورتش از رفتن خورشید گر گرفته و غمگین است. موهای مشکی و بلند دختر پنج‌ساله در هوا پخش می‌شود و صدای خنده‌ و جیغش محوطه شلوغ بازی را پر می‌کند. بچه‌های قد و نیم قد بین تاب‌ها و سرسره‌ها و الاکلنگ‌ها می‌دوند و بازی می‌‌کنند. پدرها و مادرها اطراف محوطه بازی روی نیمکت‌ها نشسته‌اند و چشم‌شان مراقب بچه‌هایشان است. صورت‌هایی بدون ماسک، بدون نگرانی و بدون دلهره از بیماری‌ای که در کمین است. هرچه هوا رو به تاریکی می‌رود، جمعیت هم بیشتر می‌شود؛ بعضی‌ها خانوادگی و با بساط چای و شام، پسران جوانی قلیان به‌دست و پیرزن و پیرمردهایی که نیمکت‌ها را قرق کرده‌اند. یک ساعت نشده چمن‌ها و محوطه بازی پر می‌شود از آدم‌های کوچک و بزرگ و هوا بوی جوجه و کباب و قلیان می‌گیرد. کرونا کم‌کم در حد چند نفر ماسک به دهان و یکی دو تا الکل به‌دست خودش را نشان می‌دهد. قلیان حسابی چاق شده و هرچند دقیقه یک‌بار شلنگش دست به‌دست می‌شود. پک عمیقی و در پی آن دود غلیظی. عیش شبانه پسران جوان به راه است. «از کرونا نمی‌ترسید؟» باز هم خنده و شوخی و جمله‌های ناتمام. «قلیون نیکوتین داره! میگن اینطوری منتقل نمیشه... نمی‌دونم کی گفته ولی این ور اون‌ور شنیدم»، «قهوه‌خونه نریم، اینجا هم نیایم؟ یهو بگن تو خونه‌هاتون گور درست کنید و زنده‌زنده بخوابید توش. مگه چند نفریم؟ 4نفر.»، «ما هرکی از فامیلمون گرفت خوب شد، دروغ میگن کشته زیاد داده. اگر هم بوده واسه تهران نبوده. میخوان مردم بیرون نیان و شاد نباشن.» پسرها وقتی بحث جدی‌تر می‌شود، می‌گویند خسته شده‌اند و حالا هم در جمع‌های محدود می‌آیند پارک و قلیان می‌کشند؛ «گفتن تحمل کنید تا هوا گرم بشه، پس چی شد؟ چرا پس آمار زیاد شده؟ تا حالا چندین متخصص گفتن که تا واکسنش تولید نشه، فایده‌ای نداره. واکسن هم بیاد تا به ما برسه حداقل دو، سه سال طول می‌کشه. پس بهتره ما زندگی عادیمون رو بکنیم در کنارش یه کم هم رعایت کنیم.» پک عمیقی می‌‎زند و دود غلیظی بیرون می‌دهد. نوبت نفر بغلی است. نتایج نظرسنجی ایسپا به تفکیک گروه‌های مختلف نشان می‌دهد زنان بیشتر از مردان نگران ابتلای خود و خانواده به کرونا هستند. همچنین جوانان زیر ۳۰سال نسبت به سایر گروه‌های سنی نگرانی کمتری دارند. بین افراد با تحصیلات دانشگاهی و غیردانشگاهی نیز تفاوت معناداری مشاهده نمی‌شود.

روایت سوم، شب، پاساژی در شرق تهران

اتاق پرو مغازه‌های لباس‌فروشی، دائم پر و خالی می‌شود. زنان جوان، پیراهن و دامنی، مانتو یا شلواری به‌دست منتظرند که نفر قبلی بیرون بیاید تا بروند و لباس دلخواهشان را تن کنند. هرکه می‌آید بیرون، جایش را نفر بعد سریع پرمی‌کند. مغازه‌دارها جبران ماه‌های سخت گذشته را می‌کنند. موج حراج روی سر پاساژ می‌چرخد. لباس‌ها در رگال‌های گردون زیر دست مشتری‌های حساس وارسی می‌شوند و گاهی می‌روند تن زنی جوان و دوباره بر می‌گردند سر جایشان. بعضی لباس‌های پرفروش مثل مانتوهای تابستانی چندین‌بار تن مشتری می‌شود تا به سایز و رنگ دلخواهش برسد. خبری از دستکش و مواد ضدعفونی‌کننده در مغازه‌ها نیست: «برای لباس خیلی نمی‌تونیم نکات بهداشتی رو رعایت کنیم مثل اینکه الکل بزنیم یا بشوریم. مشتری‌ها خودشون باید رعایت کنند و اگر واقعا لباسی رو نمی‌خوان، تن نکنند. ما کاسبیم و نمی‌تونیم خیلی به مشتری‌ها سخت بگیریم، فروشمون برامون مهمه.»  روبه‌روی فست‌فود کوچک پاساژ چند دختر و مادر جوان، لیوان ذرت مکزیکی به‌دست ایستاده‌اند و برنامه برای ادامه شبشان می‌ریزند: «از کرونا نمی‌ترسید؟» خیلی راست و پوست کنده می‌گویند نه و ترجیح می‌دهند زندگی کنند تا دوباره قرنطینه باشند. «اگر درنهایت قراره بگیریم، همون بهتر که مبتلا بشیم و خلاص. اینکه صبح تا شب تو خونه منتظر بمونیم که چی میشه؟ دیگه خیلی آزار‌دهنده شده.»  «آخه تا کی باید بمونیم تو خونه؟ هیچ زمان مشخصی برای این موضوع تعیین نکردن. 6 ماه؟ یک سال؟ نمیشه که زندگی رو تعطیل کنیم. درسته پاساژ گردی تو ساعت شلوغ خطرناکه ولی شما یه تفریح دیگه‌ای بگو که ما بتونیم با کمترین ریسک بریم سراغش.» «به‌هرحال جوون هستن و نیاز به تفریح و با هم بودن دارن. اغلب خونه‌ها کوچیکه و بچه‌ها نمیتونن تحرک داشته باشن، این هست که هر از گاهی میاریمشون بیرون که دوستاشون رو ببینن و چند ساعتی با هم باشن.»  نظرسنجی ایسپا نشان می‌دهد  نگرانی شهروندان تهرانی از ابتلای خود و خانواده به ویروس کرونا، در نیمه خرداد۱۳۹۹ کاهش پیدا کرده است. اوج نگرانی شهروندان، مربوط به اوایل اردیبهشت، زمانی که دولت پس از چند هفته تعطیلی، تصمیم به بازگشایی مجدد کسب‌وکارها گرفته، بوده و بعد از آن، از میزان نگرانی شهروندان کاسته شده است.

جمعیت داخل مغازه مانتوفروشی آنقدر زیاد شده که فروشنده در ورودی‌اش را می‌بندد. خریداران جدید روبه‌روی مغازه صف می‌کشند. کرونا به خاطره جمعی مردم کافه‌نشین و پاساژگرد تبدیل‌شده‌است.