به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، سال گذشته مردی به مأموران گزارش داد فرزندش گم شده است. او به پلیس گفت پسرش از خانه خارج شده و به سفارش او قرار بود تا دو ساعت بعد برگردد اما نیامده است و تلفن همراهش هم خاموش است و خبری از او ندارند.
این خبر مأموران را برای پیداکردن پسر جوان بسیج کرد. آنها متوجه شدند پسر جوان که پویا نام دارد با یک ماشین شاسیبلند از خانه خارج شده و البته به خانوادهاش نگفته کجا میرود اما گفته خیلی زود برمیگردد. چند روز بعد از این حادثه و درحالیکه مأموران همچنان به دنبال این جوان بودند، جسد مردی در یک چمدان در تهران پیدا شد. جسد فردی که صورتش نشان میداد جوان است، قطعه قطعه شده بود. در بررسیهایی که مأموران انجام دادند، متوجه شدند جسد متعلق به پویاست که پدرش خبر گمشدن او را اطلاع داده بود.
بعد از اینکه هویت جسد مورد تأیید قرار گرفت، پلیس تلفن همراه پویا را بررسی کرد و متوجه شد او آخرینبار با دختر جوانی به نام رزیتا در تماس بوده است. بررسی تلفن پویا همچنین نشان داد رزیتا از مدتها قبل با پویا در ارتباط بوده و آنها رابطه عاشقانهای با هم داشتهاند. ردیابی رزیتا و بازداشت او راز این جنایت را فاش کرد. رزیتا در بازجوییها اعتراف کرد با همدستی مادرش مرتکب قتل شده و جسد پویا را مثله و در خیابانی رها کرده است. با توجه به اعترافات انجامشده و شواهد بهدستآمده کیفرخواست علیه مادر و دختر صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته قرار بود مادر و دختر مورد محاکمه قرار بگیرند اما چون ژیلا، مادر رزیتا در زندان دچار عفونت ریه شده و جانش را از دست داده بود، فقط رزیتا محاکمه شد. در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر مقتول گفت: پسر من جوانی ورزشکار بود که هرگز نه مواد مخدر مصرف میکرد و نه مشروب. او میدانست من روی این مسائل حساس هستم و از آنجا که قرار بود دو ساعت بعد از رفتنش به خانه برگردد، امکان ندارد که مشروب یا مواد استفاده کرده باشد. متهمان دراینباره دروغ میگویند؛ پسر من را شکنجه کرده و کشتهاند و من درخواست مجازات دارم. از آنجا که ژیلا که مباشر در قتل بود، فوت کرده بود رزیتا دخترش در جایگاه قرار گرفت. او در پاسخ به اینکه آیا اتهام معاونت در قتل را قبول دارد؛ گفت: من همه اتهاماتم را قبول دارم اما سرقت نکردم و این موضوع را قبول ندارم. رزیتا گفت: من پنجساله بودم که پدرم در تصادف فوت کرد؛ مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد و یک خواهر و برادر ناتنی دارم. چند سال بعد شوهر مادرم هم فوت کرد و من و مادرم با هم زندگی میکردیم و خواهر و برادرم هم پیش عمویشان رفتند. چند سال قبل مادرم به من گفت که دیگر خسته شده و نمیتواند خرج من را بدهد و به من گفت حالا که بزرگ شدی، تو باید خرجمان را بدهی. او تشویقم کرد با پسران پولدار رابطه برقرار کنم. اولینبار این کار را در اصفهان انجام دادم؛ با پسری دوست شدم و از او 60 میلیون تومان خفتگیری کردیم. او از ما شکایت کرد اما به تهران آمدیم. در تهران هم دوباره مادرم به من گفت باید هزینه زندگی را تأمین کنی. در یکی از دوردورها با پویا آشنا شدم و با هم ارتباط داشتیم. روز حادثه پویا بسیار اصرار کرد با هم دیدار کنیم و مادرم گفت او را به خانه دعوت کن. من هم به پویا پیشنهاد دادم به خانه بیاید؛ البته مادرم را بهعنوان خواهرم معرفی کردم. مادرم قهوه درست کرد و آورد؛ به پویا گفتم میخواهد فالت را بگیرد؛ بخور. او هم قبول کرد؛ در قهوه مقدار زیادی داروی خوابآور بود. قهوه را خورد کمی هم مشروب خوردیم و او گل کشید. کمی که گذشت، مادرم سعی کرد پسورد کارتها را از پویا بگیرد اما او نمیداد. دست و پایش را بسته بود؛ میخواست وادارش کند پسورد را بدهد. تا اینکه از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم دیدم مادرم همه بدنش را سوزانده و باز هم پویا حرفی نزده است. مادرم کیسهای روی سر او کشید و دور دهانش را چسب زد؛ من کیسه را پاره کردم و گفتم این کار را نکن؛ از اتاق خارج شدم، وقتی برگشتم دیدم مادرم گریه میکند؛ او پویا را خفه کرده و کشته بود. چارهای بهجز اینکه جسد را از خانه خارج کنیم نداشتیم. ما جسد را با ارهبرقی تکه تکه کردیم که بتوانیم آن را بیرون ببریم. متهم گفت: من از کرده خودم خیلی پشیمان هستم؛ توبه کردهام و درخواست دارم من را ببخشید. من اصلا فکر نمیکردم کار به اینجا کشیده شود. بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.