۰ نفر

فرصتی که آمریکا باید غنیمت بشمرد؛

نخ باریک ارتباط تهران- واشنگتن

۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۵۹
کد خبر: 419728
نخ باریک ارتباط تهران- واشنگتن

در روزهای گذشته، دیدار محرمانه یک سناتور آمریکایی با وزیر خارجه ایران در مونیخ خبرها، حاشیه‌ها و جنجال‌هایی در دو پایتخت، به‌‌ویژه در واشنگتن ایجاد کرد.

به گزارش اقتصادآنلاین، روح‌اله نخعی در شرق نوشت:  کریس مرفی دموکرات که مانند محمدجواد ظریف، برای شرکت در نشست امنیتی مونیخ راهی آلمان شده‌ بود، در حاشیه این نشست دیداری بدون اطلاع رسانه‌ها با ظریف داشت، لااقل تا پیش از آنکه یک رسانه دست‌راستی آمریکایی، با افشای خبر این دیدار و البته حمله به او، مرفی و سپس طرف ایرانی را به تأیید وادارد. افشای این خبر با ارائه توضیحات مفصل از سوی طرف آمریکایی که بابت این دیدار هدف حمله جمهوری‌خواهان و مقامات دولت ترامپ واقع شده ‌بود، همراه شد. او البته بابت این دیدار نه عذرخواهی کرد و نه از تصمیمش برای این دیدار عقب نشست، بلکه ضمن تأکید بر انتقادهای مکررش از دولت ترامپ و سیاست خارجی‌اش، به توضیح و دفاع از دلایلش برای این دیدار پرداخت.

در طرف ایرانی لااقل این‌بار، واکنش منفی خاصی نسبت به اقدام وزیر خارجه برای دیدار با این مقام آمریکایی نشان داده نشد و در مقابل وزیر و سخنگوی وزارت خارجه به تأیید خبر و تأکید بر طبیعی‌بودن آن بسنده کردند، بدون اینکه توضیح خاصی از محتوای این دیدار ارائه کنند یا حتی به رد یا تأیید روایت سناتور آمریکایی از محتوای جلسه بپردازند. این سکوت درباره محتوای جلسه البته چندان با دیدارهای رسانه‌ای‌شده وزیر در هفته‌های اخیر تفاوت خاصی نداشته ‌است. چند وقتی که دیدارهای وزیر خارجه بدون وجود دسترسی خاصی برای خبرنگاران به محتوای جلسات و بدون برگزاری هرگونه نشست خبری انجام می‌شوند تا گزارش‌های رسانه‌ها درباره این دیدارها به انتشار متن کوتاه و کلی رسمی اداره کل اطلاع‌رسانی و امور سخنگویی وزارت خارجه و سپس گمانه‌زنی و تخمین درباره محتوا، اهداف و پیامدهای دیدار محدود شود.

این اولین‌بار نبود که یک مقام فعلی یا سابق آمریکایی به دیدار با وزیر خارجه ایران اقدام می‌کرد. در سال‌های گذشته، ماجرای دیدار و گفت‌وگوی ظریف با دست‌کم سه سناتور آمریکایی و دو مقام سابق آمریکا به صحنه رسانه‌ها کشیده شده ‌است و البته یک بار هم داستان دیدار یک وزیر خارجه سابق ایران با یک مقام سابق آمریکایی که ظاهرا بنا بود بدون اطلاع رسانه‌ها انجام شود، خبری شد. به بهانه ادامه بحث و دعوا بر سر دیدار مرفی و ظریف، مروری بر این دیدارها و تبعات و انگیزه‌های احتمالی آنها خواهیم داشت.

  دیدار در کشور ثالث

آخرین نمونه، همین ماجرای دیدار با مرفی بود که تا اتهام نقض قوانین روابط خارجی به مرفی از سوی دولت پیش رفت. کریس مرفی، سناتوری دموکرات است که عضو کمیته روابط خارجی سنا نیز هست. او چنان که گفته‌ شد، در حاشیه سفر مونیخ به هتل محل اقامت ظریف رفت تا با او دیدار کند. مرفی توضیح داد برای تذکر دغدغه‌های آمریکایی درباره اقدامات ایران با ظریف گفت‌وگو کرده است و لااقل در یک مورد مربوط به مشکلات رسیدن کمک‌های انسان‌دوستانه به یمن، از او وعده پیگیری گرفته‌ است. گزارش رسانه‌ها حاکی از این بود که دفتر مرفی از قصدش برای این دیدار به وزارت خارجه خبر داده؛ اما سفارت آمریکا گفته ‌است نمی‌تواند کمک برای فراهم‌شدن شرایط این دیدار فراهم کند. تأکید چندباره مرفی که دیروز هم تکرارش کرد، این بود که او معتقد است کسی باید با ایران گفت‌وگو کند، نه مذاکره برای رفع مشکلات که گفت‌وگو بما‌هو گفت‌وگو، برای شنیدن حرف‌های هم و اگر دولت حاضر به پیگیری این گفت‌وگو نیست، او این‌ بار را به دوش می‌کشد. این استدلال مرفی حاوی نکته‌ای است که به آن برمی‌گردیم.

  داستان گوشی خانم سناتور

نمونه پیشین دیدار یک سناتور دموکرات با ظریف به ماجرایی که اواخر بهار و اوایل تابستان امسال رسانه‌ای شد برمی‌گردد، ماجرایی که توسط پولیتیکو رسانه‌ای شد و البته مثل داستان مرفی با خشونت خبری مواجه نشد. داستان اینجاست که خبرنگاران آمریکایی در واشنگتن، سناتور دایان فاینستین را در حال حرکت با گوشی در دستش می‌بینند. صفحه گوشی فاینستین، عمدا یا سهوا، روشن بوده و دفترچه تلفن روی ورودی مربوط به جواد ظریف، باز بوده ‌است تا گوش و چشم خبرنگاران برای تماس احتمالی دو نفر تیز شود. کمی بعد از این، دفتر سناتور آمریکایی و وزیر خارجه ایرانی تأیید می‌کنند که یک شام کاری مشترک داشته‌اند. فاینستین البته این دیدار را برخلاف دیدار مرفی، زمانی انجام می‌دهد که هنوز پای ظریف از ورود به خاک آمریکا بریده نشده و در سفری که وزیر خارجه ایران به نیویورک داشته ‌است، قرار این سفر تنظیم می‌شود. دفتر فاینستین در بیانیه‌ای دراین‌باره می‌گوید با وزارت خارجه پیش از دیدار تماس گرفته و ضمن اطلاع‌دادن به دولت درباره تصمیم برای آن، از آخرین وضعیت روابط نیز مطلع می‌شود. وزارت خارجه البته بعد از این اعلام می‌کند که درخواستی برای برگزاری چنین دیداری نداشته ‌است. فاینستین، به‌عنوان رئیس کمیته اطلاعات سنا در این شام کاری روبه‌روی ظریف می‌نشیند. او مانند مرفی یا به عبارت بهتر مانند بیشتر دموکرات‌ها، از منتقدان سیاست خارجی ترامپ به‌‌ویژه در قبال ایران به حساب می‌آید و چندین‌بار از دولت خواسته ‌بود به‌دنبال گفت‌وگو با ایران باشد.

  دیدار دوباره با  کری، بعد از پایان دولت اوباما

اما این تنها دیدار ظریف با مرفی نبود که با جنجال و حملات دولت مواجه شد. پیش‌تر، این وزیر خارجه سابق آمریکا بود که با طرف سابق مذاکره‌اش دیدار کرده بود. جان کری که به‌عنوان رئیس هیئت آمریکایی در مذاکرات برجام حاضر می‌شد و در دوران روحانی – اوباما، تابوی دیدار رسمی مقامات دو کشور را با چندین دیدار با همتای ایرانی به مسئله‌ای عادی تبدیل کرده‌ بود، پس از پایان خدمتش در سمت وزیر خارجه و آغاز دولت ترامپ، چند دیدار با ظریف داشت. او در سال ۲۰۱۸ به‌طور رسمی این موضوع را تأیید کرد. کری در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۸ گفت از زمان آغاز دولت ترامپ، نه یک بار بلکه چند بار با مقام‌های ارشد ایرانی دیدار کرده ‌است. وزیر خارجه اوباما گفت در نروژ، مونیخ و چند نشست بین‌المللی دیگر، «سه، چهار بار» با ظریف دیدار داشته‌ است. کری البته به دفاع از خود در مقابل اتهامات دولت ترامپ نیز پرداخت و گفت کارش مشاوره‌دادن به ظریف برای مواجهه با سیاست خارجی دونالد ترامپ نبوده است، بلکه خواسته در دیدارهایش متوجه شود «ایران ممکن است چه کاری برای بهبود مناسبات منطقه انجام دهد؟ بحران یمن چطور حل می‌شود؟ برای صلح در سوریه چه کار خواهند کرد؟». صحبت‌های کری در شرایطی مطرح شد که بسیاری به‌خصوص در آمریکا، دیدار کری با وزیر خارجه ایران را در راستای تلاش برای حفاظت از دستاورد مهم دیپلماتیک دولتش، یعنی برجام دیده‌ بودند. دولت ترامپ به‌طور مشخص او را متهم کرد که به ایرانی‌ها می‌گوید صبر کنند تا دولت ترامپ تمام شود و این دخالت‌های دموکرات‌هایی مثل این دو نفر است که مانع از رسیدن دولت او به اهدافش در قبال ایران می‌شود. ترامپ این اتهام را بعد از ماجرای مرفی نیز تکرار کرد و هر دو را متهم کرد که قانون لوگان، مربوط به مذاکره بدون اجازه با دولت‌های متخاصم در راستای تضعیف سیاست‌های آمریکا را نقض کرده‌اند. کری به‌تازگی و در واکنش به حملات دوباره ترامپ، بار دیگر به موضع‌گیری در‌این‌باره پرداخت. او در پاسخ به ترامپ به فاکس‌نیوز گفت: «این هم یک دروغ دیگر از رئیس‌جمهور و تلاشی کامل از سوی او برای تحریف واقعیت‌هاست؛ چون او می‌داند که من با کسی مذاکره نکرده‌ام». جان کری اضافه کرد: «من کاری را کردم که هر سناتور یا وزیر خارجه آمریکا انجام می‌دهد؛ یعنی سفر به کنفرانس‌هایی در خارج برای اطلاع از مسائل».

  ماجرای آن عکس

ظریف اما تنها مقام ارشد ایرانی نبود که خبر دیدارش با کری منتشر شد. بهار ۹۷، خبرنگاری آمریکایی که از مشاوران سابق ترامپ بود، مدعی شد جان کری با کمال خرازی، وزیر خارجه دولت سیدمحمد خاتمی که حالا رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران و از مشاوران رهبری است، دیدار داشته ‌است. او کمی بعد، تصاویری از پاریس منتشر کرد که به نظر می‌رسید کمال خرازی و یکی، دو دیپلمات ایرانی ازجمله سفیر وقت ایران، ابوالقاسم دلفی را در حال ورود به هتلی نشان می‌دهد. این تصویر که به نظر می‌رسید به خاطر زاویه عجیبش، مخفیانه گرفته ‌شده است، به‌عنوان سند ادعای وقوع این دیدار مطرح شد. جیسون آزبورن، خبرنگار آمریکایی، مدعی شد یکی از دوستانش در پاریس این عکس را برای او فرستاده‌ است.

این ماجرا هم با جنجال فراوانی در واشنگتن همراه شد. دولت ترامپ با همان استدلال‌ها، کری را به خیانت متهم کرد و گفت او برخلاف رسم وزرای خارجه سابق که با هماهنگی دولت وقت به‌عنوان پیام‌رسان با مقامات کشورهای دیگر دیدار می‌کنند، بدون این هماهنگی‌ها این دیدار را انجام داده ‌است. در نهایت، برخلاف ماجراهای دیگر، این دیدار از سوی دو طرف تکذیب شد؛ کالین کال، از مقامات وزارت خارجه اوباما، از آمریکا و دفتر خرازی از ایران، خبر چنین دیداری را رد کردند. دفتر خرازی گفت او برای شرکت در اجلاس رهبران برای صلح که به ابتکار رافارن، نخست‌وزیر سابق فرانسه، برای بررسی بحران‌های بین‌المللی تشکیل شده بود، عازم پاریس شده و تنها با رافارن ملاقات داشته است. البته در نهایت به نظر می‌رسد این ماجرا برخلاف نمونه‌های مشابه آن، قربانی هم داشت. دلفی کمی بعد از سمت خود برکنار شد؛ اما مشخص نشد که این اتفاق دقیقا ترکش این خبر بوده‌ است. برخی رسانه‌ها گزارش دادند اشتباهاتی که دلفی در برخی مصاحبه‌ها داشته‌، باعث برکناری او شده ‌است.

  رایزنی برای آزادی

از آن طرف، ظریف هم با یک مقام سابق آمریکایی رایزنی داشت. در ماجرای مبادله مسعود سلیمانی، دانشمند ایرانی که به اتهام دورزدن تحریم در آمریکا زندانی بود، با ژائو وانگ، دانشمند آمریکایی که به اتهام جاسوسی در ایران زندانی بود، نام بیل ریچاردسون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد و از وزرای کابینه بیل کلینتون، رئیس‌جمهور آمریکا در دهه ۹۰ میلادی مطرح شد. گزارش‌ها حاکی از این بود که ریچاردسون گفت‌وگوهایی با ظریف در‌این‌باره داشته ‌است؛ اما برخی اخبار نشان می‌داد او پیگیری‌های بسیاری در واشنگتن برای پیشبرد این مبادله انجام داده ‌است. ریچاردسون البته به‌عنوان نماینده رسمی دولت با ظریف حرف نمی‌زد؛ چنان که در صحبت‌های محسن بهاروند، مدیرکل آمریکای وزارت خارجه، آمده بود که ایران با دولت آمریکا مذاکره‌ای در این زمینه نکرده ‌است. دولت ترامپ که البته طبق گزارش نیویورکر تلاش خود را برای مانع‌تراشی در این زمینه کرده ‌بود، در نهایت تمام اعتبار نتیجه نهایی را به حساب خود واریز کرد و حتی در آخرین مرحله به ریچاردسون خبر هم نداد که کار به مبادله رسیده ‌است.

  بن‌بست‌های جمهوری‌خواهانه در مسیر ایران

جمهوری‌خواهان اما در این زمینه بی‌کار ننشسته‌اند و تقریبا همه نمونه‌های رسانه‌ای‌شده اقدامات جمهوری‌خواهان برای تماس با ایران بی‌نتیجه بوده ‌است. مایک پمپئو، وزیر خارجه فعلی آمریکا در یک‌سالی که بر کرسی ریاست سیا تکیه زده‌ بود، نامه‌ای به سردار قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروهای قدس سپاه ایران نوشت، اما بعد مشخص شد که سلیمانی حتی نامه او را باز نکرده ‌است. پمپئو پیش‌تر نیز، در سال ۲۰۱۶، در دوران دولت اوباما و زمانی که در مجلس نمایندگان بود، به همراه لی زلدین و فرانک لوبیوندو، دیگر اعضای این مجلس، درخواست کردند برای نظارت بر انتخابات دو مجلس ایران، بازدید از مراکز هسته‌ای، دیدار با اعضای سپاه و ملاقات با یک زندانی آمریکایی راهی ایران شود. آنها با نامه‌ای از شخص رهبری و فرمانده سپاه هم خواستند با دخالتشان روند صدور ویزای آنها را تسریع و تسهیل کنند. این درخواست و تلاش عجیب، البته به شکلی قابل‌ پیش‌بینی، بی‌نتیجه ماند.

رند پال، سناتور جمهوری‌خواه با دیدگاه‌های منحصربه‌فردش، جمهوری‌خواهی بود که موفق به دیدار با یک مقام ایرانی شد، اما دیدار او با ظریف، برخلاف همتایان دموکراتش، با هدف انتقال پیام از دولت انجام شد. روایتی منتشر شده بود که پال شرط ‌و شروطی اعلام کرده تا در صورت رعایت آنها از سوی ایران، ظریف بتواند با ترامپ در کاخ سفید دیدار کند. این دیدار هم البته بی‌نتیجه بود. ظریف اساسا این دعوت و شرایطش را رد کرد تا این تلاش جمهوری‌خواهانه نیز به جایی نرسیده باشد.

شاید بتوان تنها نمونه گفت‌وگوی موفق بین یک سیاست‌مدار جمهوری‌خواه با ایرانِ پس از انقلاب را در دوران تسخیر سفارت ایران جست‌وجو کرد، البته با تعریف متفاوتی از موفقیت. رسانه‌های آمریکا چندی‌پیش مدعی شدند اسناد اتهامی را که سال‌ها به تیم رونالد ریگان، رئیس‌جمهور سابق این کشور زده می‌شده، پیدا کرده‌اند. به گواهی این اسناد، کارزار انتخاباتی ریگان که با رئیس‌جمهور وقت، جیمی کارتر رقابت می‌کرد، در تماسی با مقامات ایران خواسته بود ماجرای در آستانه پایان تسخیر سفارت را تا پایان انتخابات ریاست‌جمهوری ادامه دهند تا آزادی دیپلمات‌های آمریکایی از ایران در دولت ریگان انجام شود و مهم‌ترین بحران سیاست خارجی کارتر به قیمت شکستش در انتخابات تمام شود. این ماجرا البته اگر به همین شکل هم رخ داده باشد، نه اقدامی مربوط به روابط دو کشور بلکه حرکتی در جهت منافع داخلی جمهوری‌خواهان بوده ‌است و البته به روایت برخی منتقدان او، خیانت ریگانی‌ها به کشورشان.

  خط تماس برای شناخت

با مرور این تماس‌ها می‌توان به چند نکته رسید. نکته اول عزم این مقامات آمریکایی برای وجود شناخت بین دو طرف است. همان‌طور که مرفی اخیرا نیز تصریح کرد، در شرایط دشمنی، حتی اگر مذاکره‌ای برای حل اختلاف بین دو کشور در جریان نباشد، مهم است که دو کشور حرف‌های همدیگر را بشنوند. یک دلیل این اهمیت پیشگیری از نقش‌آفرینی «حادثه» در تنش‌های بین دو کشور است. وقتی دو کشور حرف هم را شنیده باشند، کسی به اشتباه و تصادف اقدامی نمی‌کند یا اقدامی را تفسیر نمی‌کند و به این ترتیب، دست تقدیر تنش‌ها را بالا نمی‌برد. علاوه ‌بر این، حفظ این شناخت زمانی به کار خواهد آمد که کار به گفت‌وگوهای واقعی بکشد. شناخت دو طرف، مانع از این می‌شود که زمان مذاکره صرف تصمیمات و برداشت‌های نادرست حاصل از بی‌خبری از اولویت‌ها و انگیزه‌های طرف مقابل شود.

  دموکرات‌ها موفق‌تر از جمهوری‌خواهان

نکته دیگر در این زمینه این است که دموکرات‌ها ظاهرا در این زمینه موفق‌تر بوده‌اند. به روایت ظریف، او در طول سال‌های ایفای نقشش در دستگاه دیپلماسی ایران، چندین و چند دیدار با آمریکایی‌ها داشته‌ است اما از میان دیدارهای رسانه‌ای‌شده به نظر می‌رسد دموکرات‌ها در شکل‌دهی به این نوع گفت‌وگوهای غیرمذاکره‌ای موفق‌تر بوده‌اند. مرفی و فاینستین با ظریف تنها دیدار و گفت‌وگو می‌کنند، کری به همین شکل تماس را با ایران برقرار می‌کند تا از تصمیمات ایران باخبر شود و در مقابل ایران را از وضعیت واشنگتن در قبال ایران باخبر کند. حتی ریچاردسون واسطه مبادله زندانی در پرتنش‌ترین شرایط بین دو کشور می‌شود اما اقدامات جمهوری‌خواهان منحصر به سنگ‌های بزرگ و بی‌فایده‌ای است که برمی‌دارند؛ از تلاش برای تماس با فرمانده نظامی تا اقدام به سفر به ایران و دیدار با همه و دعوت به دیدار مستقیم وزیر خارجه ایران با رئیس‌جمهور آمریکا در شرایطی که هیچ چیز مهیا نیست. دموکرات‌ها شاید آن‌طور که برخی گمان می‌کنند، بیشتر «به نفع» ایران نباشند اما سابقه نشان می‌دهد در گفت‌وگو با ایران، تواناتر و البته مصمم‌ترند.

  یک دیپلمات آشنا

در این میان اما آنچه مشخص است تأثیر و جایگاه شخص ظریف در این زمینه است. ظریف وقتی به عنوان وزیر خارجه دولت اول روحانی منصوب شد، به عنوان کسی که هم تحصیلات خود را در آمریکا گذرانده بود و هم سالیان سال به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل در خاک آمریکا خدمت کرده‌ بود، شناخت عمیق و گسترده‌ای از ایالات متحده داشت و آشنایی‌های سیاسی قابل‌اتکایی نیز در این کشور ایجاد کرده‌ بود. به همین دلیل بود که ذات انتصاب او به عنوان نشانه‌ای آشکار از قصد ایران برای مذاکره بر سر آنچه بعدها برجام نام گرفت، دیده شد. ظریف نزدیک‌ترین شخصیت ایرانی به مفهوم کلاسیک دیپلمات است و از این شهرت خود استفاده تمامی کرده ‌است تا تماس‌های ایران با کشورهای مختلف از جمله آمریکا را به کارآمدترین سطح خود برساند، حتی در شرایطی که تنش‌ها به سطح بی‌سابقه‌ای در تاریخ روابط دو کشور رسیده‌اند. مقامات فعلی و سابق آمریکایی ظریف را می‌شناسند و در مقابل می‌دانند که او نیز کشورشان را می‌شناسد، به همین دلیل حتی ریسک دیدار در کشوری ثالث و حملات دولت را به جان می‌خرند تا خط تماس با او را حفظ کنند، تا هم از طریق گوشی شنوا، صدایی به ایران رسانده باشند، هم از ایران صدایی شنیده باشند و البته شاید با حفظ این ارتباط زمینه را برای روزی که دوباره به قدرت برسند، فراهم کنند.

در مقابل اما این مسئله روی نگران‌کننده‌ای هم دارد. شواهد فعلی نشان می‌دهد ایران هیچ دیپلمات دیگری را با این ویژگی‌ها آماده نکرده و همه چیز هم حاکی از این است که ظریف بعد از پایان دولت روحانی، به بازنشستگی باز خواهد گشت، اگر پیش از آن از دولت نرفته ‌باشد. چنین شرایطی می‌تواند به این معنا باشد که با رفتن ظریف، روابط دو کشور دوباره در کنار خصومت با ابهام نیز همراه شود. خوش‌بینانه‌ترین تعبیر در این زمینه این است که دو طرف از فرصت یک‌سال‌ونیم باقی‌مانده حضور ظریف یا در صورت پیروزی یک دموکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری، در فاصله چند ماه بین دو ریاست‌جمهوری حداکثر استفاده را ببرند.