۰ نفر

برای موفقیت هر روز این چیزها رو به خودت بگو

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۲۷
کد خبر: 631909
برای موفقیت هر روز این چیزها رو به خودت بگو

"جملات انگیزشی" عبارتی که این روزها زیاد با آن مواجه می شویم.

به گزارش اقتصاد آنلاین، قطعا اینگونه نیست که جملات انگیزشی نقش معجزه گر را برای ما ایجاد کنند آن هم بدون هیچ تحرکی. حقیقت داستان از این قرار است که جمله ها در زندگی ما معجزه می کنند اما زمانی که تحرکی داریم و آن را در ذهن خود تکرار می کنیم آنگاه است که راه رسیدن به موفقیت هموارتر می شود چرا که به قول قدیمی ها به جای "آیه یأس" خواندن و نالیدن از شرایط فعلی، خودمان را رو به جلو و در جهتی مثبت حرکت می دهیم.

می توان گفت مثبت اندیشی نوعی شکرگزاری محسوب می شود. مولانا در بخشی از اشعار خود به آن اشاره می کند  و می سراید:

"سعی شکر نعمتش قدرت بود               جبر تو انکار آن نعمت بود"

سعی، تلاش ، مثبت اندیشی و تحرک لازم و ملزوم یکدیگر هستند و بدون آنها جملات انگیزشی کارایی خاصی برای ما نخواهند داشت.

فارغ از سن، نژاد، زادگاه و شغل، موفق شدن چیزی است که همه‌ی ما خواهان آن هستیم، با وجودِ این وجه اشتراک، از یک سو تعریف هر یک از ما از موفقیت با دیگری متفاوت است و از سوی دیگر، خواستنِ موفقیت یک چیز است و رسیدن به آن چیز دیگری است. در راه دستیابی به موفقیت، موانع رایج و مخربی وجود دارند که شاید دست نکشیدن از آنها، یک دهه یا بیشتر، ما را از موفقیت بازدارند. در این مقاله به موانع رسیدن به موفقیت می‌پردازیم و هر یک از آنها را با نقل قول برگزیده‌ای از زبان انسان‌های موفق آغاز می‌کنیم.

موفقیت

افراد موفق چگونه موفقیت را تعریف می‌کنند:

• مایا آنجلو: «موفقیت شبیه به خود شما است، شبیه به کاری که انجام می‌دهید و چگونگی انجام آن...»

• سقراط: «از زندگی پر مشغله‌ی بی‌نتیجه حذر کنید.»

• وارن بافت: «من موفقیت را با تعداد افرادی که به من علاقه دارند اندازه می‌گیرم.»

• کنفسیوس: «بیشترین افتخارات ما هرگز شکست‌های ما نیستند؛ اما با هر بار شکست خوردن افزایش می‌یابند.»

• توماس ادیسون: «۱٪ موفقیت انگیزه و ۹۹٪ آن سخت تلاش کردن است.»  

• استفان کووی در کتاب «۷ عادت افراد بسیار تأثیرگذار» می‌نویسد: «اگر به دقت در مورد سخنی که در مراسم ترحیم شما می‌خواهید گفته شود فکر کنید، می‌توانید تعریف دقیق خود از موفقیت را بیابید.»

• وینستون چرچیل: «موفقیت پایان کار و شکست فاجعه نیست. بلکه شهامتِ  ادامه دادن است که ارزش دارد.»

• جان پل دجوریا: «موفقیت میزان ثروت و جایگاه شما نیست. موفقیت در این است که وقتی کسی به شما توجه نمی‌کند، وظیفه‌ی خودتان را به بهترین شکل انجام می‌دهید.»

اثرات مثبت اندیشی

مثبت اندیشی اثرات بسیار خوبی بر روی زندگی و حتی بدن ما دارد. با توجه به اینکه ذهن قدرت بالایی دارد مثبت اندیشی در بسیاری از مواقع غیرممکن ها را ممکن می کند! طبق تحقیقات، نگرش و تفکرات ما تکلیف آینده مان را مشخص می کند. به این معنی که مثبت اندیشی می تواند زمینه های اتفاقات مثبت در زندگی ما را فراهم کند. در زیر به چند مورد از اثرات مثبت اندیشی اشاره شده است:

• وجود آرامش و اطمینان خاطر در زندگی

• تمرکز بیشتر و بهتر بر روی موفقیت و کامیابی

• بسیج شدن فکر و اعضای بدن برای اتفاق های خوب

• عدم وجود مشکلات حاصل از افکار منفی مانند استرس، اضطراب و افسردگی

پیش به سوی مثبت اندیشی

اگر شخص منفی نگری هستید بهترین کار ممکن این است که به یک روانشناس مجرب مراجعه کنیم. روانشناس با استفاده از تکنیک های علمی و عملی به ما کمک خواهد کرد تا بتوانیم مثبت بیاندیشیم. یکی از مهمترین اقدامات پیش رو، ریشه یابی و علت یابی این موضوع است که شخص چرا می تواند مثبت فکر کند؟ مواردی همچون شرایط و محیط ناسالم از نظر روانشناختی، یا عدم سلامت روانی و شخصیتی و مانند آنها می توانند جزو دلایل اصلی تفکرات منفی باشند. بازنگری افکار با کمک خود شخص کمک بسیاری به ریشه یابی موضوع خواهد کرد. پس از این مرحله امکان ارائه راهکار مناسب وجود خواهد داشت.

مشخص کردن واقعیت و تحریفات

یکی از مهمترین اقدامات برای اصلاح تفکرات نادرست و منفی، مرور و مشخص کردن واقعیات و تحریفات است. ممکن است بخشی یا بسیاری از نگرش های ما نسبت به محیط اشتباه باشد که با تصحیح خطاهای شناختی و تعمیم دادن آنها می توان قدمی بزرگی در این زمینه برداشت. همچنین لازم به ذکر است با مرور و بررسی دیدگاه های شخصی نسبت به مسائل مختلف این مشکل قابل حل است.

۱. اهداف بزرگ خود را به اهداف کوچک تر تبدیل کنید

قطعاً شما هم مثل خیلی از افراد هنگام مواجهه با اهداف بزرگ زندگیتان با مشکلاتی مواجه می‌شوید، در آن زمان اکثر افراد خود را کنار می کشند و این تصور را در ذهن خود می پرورانند که نمی توانند آن کار را انجام دهند.

اما اصلاً این طور نیست. دقت کنید مسلماً در یک مرحله و با حرکتی کوتاه نمی توان به یک آرمان و هدف بزرگ دست یافت و درست در همین نقطه است که تفاوت انسانهای موفق و معمولی نمایان می شود.

راهکار این است که باید کار و هدف بزرگ را به اهداف کوچک تر و جزئی تر تقسیم کنیم و سپس به مرور آن ها را انجام دهیم.

در این تفکر باید به یک نکته طلایی توجه داشته باشیم که بدون توجه به آن نمی توانیم به نتایج مطلوبی برسیم؛ و آن نکته این است که نباید به بهانه کوچک بودن کار آن را به زمان دیگری موکول کنیم که موجب انباشته شدن آن شود. به طور کلی هر چه در کارمان منسجم تر باشیم، زودتر و با کیفیت بهتری به هدفمان می رسیم.

۲. مسئولیت صد در صد کارها را بر عهده بگیرید

گاهی اوقات فکر می کنیم که اگر ایراد ها و نواقص کارهایمان را به گردن دیگری بیندازیم و خودمان را مسئول آنها ندانیم، مشکلات ما بر طرف می شوند.

اما این درست نقطه مقابل تفکرات انسانهای موفق است. آن ها اعتقاد دارند که در تمامی افعال زندگیشان مختار اند و هر اتفاقی که برایشان می افتد، نتیجه اعمال خود آنهاست.

اگر با کتاب های روانشناسی و موفقیت اُنس داشته باشید می دانید که انسانهای موفق با این طرز فکر در واقع به خودشان یک امتیاز می دهند و آن این است که خودشان را در برابر هیچ کاری ناتوان نمی دانند.

آن ها به طور متقابل خودشان را مسئول تمامی اعمال زندگی خود می دانند. درست است که اطرافیان در تصمیم گیری هایمان نقش مهمی دارند، اما باید بدانید که این شما هستید که تصمیم نهایی را می گیرید و خودتان در برابر آن مسئول هستید.

۳. ببخشید تا موفق شوید!

سومین تفکر انسان های موفق که قرار است در این مقاله بیان کنیم، تفکریست به نام “قانون بخشش”.

خیلی از افراد فکر می‌کنند بخشش به دیگران هیچ تاثیری در موفقیت ما ندارد. اما شاید با خودتان فکر کنید که چگونه ممکن است بخشیدن دیگران ما را به موفقیت برساند؟! من امروز به شما می گویم که ارتباط بین بخشش و موفقیت در چیست؟

امروزه علم ثابت کرده است؛ زمانی که ما از افرادی خشمگین هستیم و یا از آنها تفکرات بدی در ذهنمان داریم، ذهن ما به صورت ناخودآگاه قسمتی از توجه خود را روی آن موضوع قرار می دهد.

حالا تصور کنید که ذهن ما نسبت به چندین نفر این درگیری را داشته باشد، آن زمان است که دیگر کنترل ذهن مان را از دست می دهیم و ذهن ما به سمت رشد و خوبی ها نخواهد رفت.

اما تفکری که انسان های موفق در این وضعیت دارند این است که از همان ابتدا نسبت به دیگران برای خودشان درگیری ایجاد نمی کنند و اساساً ذهن آنها درگیر چنین مسئله ای نمی شود.

آنها با توجه به تسلطی که روی احساسات و افکارشان دارند، می توانند برای اعمال شان تصمیم بگیرند که چه زمانی چه کاری را انجام دهند. از آنجا که آن ها به قانون برگشت خوبی ها اعتقاد دارند به صورت مداوم به دیگران خوبی می کنند.

این خوبی ها تا آنجایی ادامه پیدا می کند که تسلط به ذهن به وجود می آید و باعث می شود که برای آنها مسیر عصبی بخشش ساخته شود. بی شک این تفکر یکی از اساسی ترین تفکرات انسان های موفق است که با عمل به آن مسیر قابل توجهی از موفقیت را طی خواهید کرد.

۴. در زمان حال زندگی کنید

آیا شما سخن آن فیلسوف مشهور را شنیده اید که در جواب به این سئوال که “چگونه به موفقیت رسیدی؟”، گفت: “در لحظه زندگی می کنم.

هنگام انجام یک کار فقط به این فکر می کنم که چگونه آن را به بهترین شکل ممکن به اتمام برسانم. زمانی که می خواهم بخوابم، فقط به خوابیدن فکر می کنم و هنگام مطالعه فقط روی موضوع مطاله تمرکز می کنم و نه روی هیچ موضوع دیگری و این باعث می شود که کار هایم را با کیفیت بالایی انجام دهم.”

انسانهای موفق می توانند با این تفکر خیلی زودتر به اهداف شان برسند. آنها از انجام کارهای غیر ضروری خودداری می کنند و در عوض کار های مهم را به بهترین شکل انجام می دهند.

خوب است به این موضوع توجه کنید که شما با این تفکر و مهارت در برابر تمامی اتفاقات محکم و استوار خواهید ایستاد و مشکلات و دغدغه ها نمی تواند ذهن شما را بهم بریزد و از مسیر اهدافتان دور نگه دارد.

یک تفکر موفقیت افراد موفق این است که از انجام کارهای غیر ضروری خودداردی می‌کنند.

۵. علم و عمل خود را یکی کنید

پنجمین تفکر موفقیت که قصد دارم به شما بگویم، همگام سازی تفکر با عمل است. شاید شما اصطلاح عقب ماندگی فرهنگی را شنیده باشید. این اصطلاح در جوامعی به کار می رود که در آن دانش و فنون و ابزار جدید وارد شده و به دست افراد جامعه رسیده است، اما دانش استفاده از آن هنوز وارد آن جامعه نشده و افراد نمی دانند چگونه از این دانش جدید بهره بگیرند.

این موضوع در جامعه شناسی یک امر طبیعی است؛ زیرا سرعت تغییر در لایه های سطحی فرهنگ (مانند ورود تکنولوژی جدید در جامعه)،تندتر از سرعت تغییر در لایه های عمیق و بنیادین فرهنگ جامعه (مانند تفکر مردم جامعه نسبت به پدیده جدید) است. اگر ذهن خود را به این جامعه تشبیه کنیم، متوجه می شویم که تفکر تنها و بدون عمل تاثیری روی سطح موفقیت افراد ندارد.

افرادی که تنها به یادگیری می پردازند و توجهی به پیاده کردن آن آموزه ها روی زندگی شان ندارند، درست مانند همان جامعه ای هستند که دچار عقب ماندگی فرهنگی شده است. یعنی عمل او از علمش جامانده است.

همین موضوع موجب می شود که تعادل زندگی شخص به هم بخورد.  پس پنجمین تفکر انسان های موفق این است: “آن قدر پیگیری و مداومت به خرج می دهند که تفکر و دانش خود را عملی کنند،”

تا زمانی که علم خود را عملی نکردید اقدام به یادگیری علم جدید نکنید. این یک تفکر موفقیت است

۶. تفکر پذیرنده داشته باشید

منظور از تفکر پذیرنده این است که افراد موفق دارای روحیه ای هستند که همیشه در ذهن خود جایی برای تغییر و به روز رسانی دانش خود می گذارند. در مقابل افرادی که دارای تفکر قالبی هستند، توانایی پذیرش تغییرات را ندارند. این افراد مصداق ضرب المثل قدیمی ایرانی هستند که می گوید، “آبی که یکجا بماند می گندد.”

آدمی هر چقدر هم که دارای علم بالایی باشد، باز هم نیازمند آموزش دیدن است و هر گاه که از مسیر آموزش کناره بگیرد و یادگیری را متوقف کند، گویا زندگی را بر خود تمام کرده و یکجا مانده است. چنین فردی در واقع امکان پیشرفت را از خود سلب کرده است.

همیشه افراد موفق پذیرنده افکار نو و جدید هستند و همین دلیل موفقیت آنها است. آنها با داشتن تفکر پذیرنده به خود اجازه استفاده از دانش های جدید را می دهند و هر گاه متوجه دانشی کامل تر از دانسته های خود شوند، به سراغ آن می روند و آن را می آموزند.

این افراد (حتی اگر دارای سن بالایی باشند) هیچ گاه برای جامعه و خانواده شان قدیمی نمی شوند و حرف هایشان تکراری نخواهد شد؛ زیرا در خود قابلیت انطباق با دنیای جدید را به وجود آورده اند.

یک تفکر موفقیت فوق العاده این است که باید مدام در حال آموزش دیدن باشید

۷. دید خود را نسبت به جهان تغییر دهید

برای حرکت در راه موفقیت ، همیشه همان جایی که در آن ایستاده اید را نقطه آغاز تحولات بدانید و تغییر را از خودمان شروع کنید. آندره ژید در کتاب “مائده های زمینی و مائده های تازه” به این موضوع اشاره می کند: “ای کاش عظمت در نگاه تو باشد…”
او از مخاطبش می خواهد که نگاه خود را به پدیده های جهان تغییر دهد. آنگاه است می تواند وسعت جهان را درک کند و با تفکری باز و نگاه همه جانبه به جهان تصمیم بگیرد. تفاوت انسان ها در همین نوع دیدگاه شان نسبت به اطرافشان است.
مطمئن باشید بین فردی که تنها به مشکلات زندگی خودش فکر می کند و سرش به مسائل روزانه اش گرم است، با انسانی که یک گام فراتر می رود و دغدغه های بزرگ و جهانی دارد و خود را مسئول کاری ناتمام در جهان می داند و رسالت خود را آنگونه می بیند، تفاوت بسیار است و اختلاف ایجاد شده ناشی از نوع نگاه آن ها به مسائل مختلف می باشد.

۸. هر روز را فرصتی دوباره برای شروع کردن بدانید

طبیعی است که در مسیر چالش برانگیز و پر فراز و نشیب موفقیت، افراد بارها شکست بخورند و گاهی هم ناامید از آینده شوند. درست فرق بین انسان های بزرگ با انسان های معمولی همینجاست.

افراد موفق هر بار که از اتفاقات و سختی های این مسیر خسته و ملول می شوند با طلوع آفتاب و آمدن روزی تازه گویا آن ها هم دوباره متولد می شوند و دوباره به بررسی هدف و شروع کردن مجدد اهتمام می‌ورزند.

آن ها طلوع خورشید را نشانه و فرصت دیگری از پروردگار متعال برای خود می دانند، خدایی که با تمام وجود دوستمان دارد و حواسش به ما و کارهای ما کمی باشد. پس با تمام وجود از این فرصت استفاده کرده و تلاش خود را مجدداً آغاز می کنند.

شما اگر بتوانید این تفکر را در خود نهادینه کنید بدون شک هیچ شکست و ناامیدی نمی تواند شما را از پای دربیاورد چرا که با طلوع دوباره خورشید شما هم جان تازه ای می گیرید و دوباره تلاش های خود را آغاز می کنید، درست مثل این ضرب المثل که روز از نو روزی از نو.