۰ نفر

پزشکان و پرستاران روزهای اپیدمی را چگونه می‌گذرانند؟

۷ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۶
کد خبر: 420006
پزشکان و پرستاران روزهای اپیدمی را چگونه می‌گذرانند؟

 11 نفر در یک قاب کنار هم ایستاده‌اند و رو به دوربین علامت پیروزی نشان می‌دهند؛ با ماسک و عینک و لباس سراسری سفید. اسم‌ها روی همان لباس‌های محافظ با ماژیک نوشته شده تا بتوانند یکدیگر را تشخیص دهند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، عکس از بیمارستان مسیح دانشوری رسیده و حالا در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌چرخد. پزشکان و پرستاران پس از مدت‌ها دوباره در مرکز توجه قرار گرفته‌اند و این‌بار نه صحبت از دستگاه کارت‌خوان است و نه خطای پزشکی. این‌بار نام چهره‌هایی که پشت ماسک پنهان شده؛ خط مقدم مبارزه با کرونا است.

در روزهای تب‌دار شیوع، خبرها و عددهای منتشر شده نگرانی کم‌سابقه‌ای را همراه با پیشرفت ویروس به همراه آورده‌اند. شاید برای همین است که انتشار یک ویدئو (باز هم از بیمارستان مسیح دانشوری) این همه مورد استقبال قرار گرفت. دکتر رزیتا ابوالقاسمی و دکتر علی‌اصغر باباجانی دو پزشکی بودند که با مثبت‌شدن تست کرونا در این بیمارستان بستری و قرنطینه شدند. شایعه درگذشت دکتر باباجانی پس از مدتی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد اما حالا کانال خبری پزشکان با انتشار ویدیویی نشان می‌دهد که هر دو پزشک رو به بهبود هستند و در حال بازیابی وضعیت سلامت‌شان.

این ترس و نگرانی از ابتلا در روزهای گذشته در میان کادر درمانی و البته خانواده‌های‌شان وجود داشته است. پزشک یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران که در روزهای گذشته یکی از مراکز مراجعه بیماران مشکوک و مبتلا به کرونا بوده است می‌گوید بخشی از این دغدغه‎ها را همان زمانی که این شغل را انتخاب می‌کرده پذیرفته: «باید بپذیریم که کار کردن به عنوان بخشی از کادر درمان همیشه ویژگی‌های شغلی خودش را دارد، درست مثل زمانی که به دلیل شدت آلودگی هوا اگر سایرین تعطیل یا خانه‌نشین شوند، کادر درمانی اتفاقا باید بیشتر حضور داشته باشند، شیوع بیماری هم همان حکم را دارد. کسی که انتخاب می‌کند آتش‌نشان یا خبرنگار باشد هم دارد به نسبت خودش خطراتی که همراه با این حرفه می‌آید را می‌پذیرد.» اما وقتی صحبت از اپیدمی در میان باشد بخشی از این خطرات دیگر از آن انتخاب و ریسک‌پذیری شخصی فراتر می‌رود: «موضوع این است که به غیر از ماهیت شغلی، این را هم باید در نظر گرفت که هر یک از این اعضای کادر درمان، پدر و مادر هستند، همسر هستند، فرزند کسانی هستند که دیگر فقط مساله سلامت خودشان در میان نیست. خود من و همه همکارانم الان بیشتر نگران حفظ سلامت اعضای خانواده‌مان هستیم. این آن نکته‌ای است که استرس کار ما را زیاد کرده. در حال حاضر چیزی به اسم قرنطینه کامل نداریم و به همین سبب افراد بین خانه و بیمارستان تردد می‌کنند، برخی از همکارانم می‌گویند اغلب وقت‌شان را در خانه هم در یک اتاق جدا سپری می‌کنند.»

برای کسانی که می‌دانند پزشک یا پرستاری در مجاورت یا حتی همسایگی‌شان وجود دارد گاهی ترس شکل شدیدتری هم به خود می‌گیرد اما این پزشک می‌گوید که از قضا آدم‌ها باید بدانند که این اعضای کادر درمانی دارند مسائل بهداشتی و ایمنی بیشتری را رعایت می‌کنند، اتفاقی که در مراکز تجمع، تاکسی‌ها و ادارات کمتر رخ می‌دهد.

سال 90-89 که شیوع آنفلوآنزای H1N1 که به آنفلوآنزای خوکی شهرت پیدا کرد در ایران دامنه‌دار شد، این پزشک تجربه مشابهی را پشت سر گذاشته است اما این‌بار موضوع تفاوت‌های بزرگی با آن زمان دارد: «آن موقع بیماران جلوی چشم ما می‌مردند اما بیرون از بیمارستان نگرانی تا این حد زیاد نبود. شبکه‌های اجتماعی این‌قدر در دسترس نبودند و برای همین ترس به اندازه امروز بالا نگرفته بود. الان مشخصات یکی از بیمارانی که در حال درمان بود را در فضای مجازی منتشر کرده و خبر از فوتش داده بودند! البته آنقدر اطلاعات ضدونقیض هم به مردم داده شده که این ترس و سردرگمی را درک می‌کنم.» شاید برای همین است که می‌گوید در کنار خانواده خودش و همکارانش به وضعیت روحی و فکری و سلامت خانواده بیماران هم بسیار فکر می‌کند: «آن وضعیت را باید درک کرد، اغلب کسانی که عزیز بستری شده دارند نمی‌توانند ملاقات داشته باشند، حتی در صورت بهبود هم توصیه شده که تا مدتی که فرد ترخیص شده در یک منزل بدون حضور دیگران زندگی کند. همه این اتفاقات را شاید قبلا در خبرهایی که از چین می‌آمد دیده بودیم اما حالا که دارد در نزدیکی خودمان رخ می‌دهد کمی زمان می‌برد تا همه باور کنند. حس من این است که این باور در روزهای گذشته بیشتر شده و مردم دارند میزان حضور در اماکن عمومی و حتی دیدوبازدیدها را کم می‌کنند. اگر این باور در همه به وجود بیاید می‌توانیم اپیدمی را کنترل کنیم.»

می‌گفتند به خطرش نمی‌ارزد

هفته گذشته وقتی شیوع کرونا در کشور تایید شد برای شیفت شب مثل همیشه به بیمارستان رفت. این‌بار قبل از بخش مستقیم هدایت شدند به دفتر رییس: «دو تا ماسک معمولی دادند و گفتند سعی کنید تا آخر شیفت‌تان آنها را حفظ کنید، ماسک کم داریم. شیفت‌های ما 13 ساعته است، یعنی دو تا ماسک داشتم از آغاز شب تا 8 صبح که باید با همان‌ها می‌ساختم.»

پرستار یکی از بیمارستان‌های تامین اجتماعی در تهران می‌گوید در ابتدای کار شرایط آنقدر غیراستاندارد بوده است که خانواده و نزدیکانش از روی نگرانی گفته‌اند کارش را مدتی رها کند: «می‌گفتند با این شرایط ارزشش را ندارد سر کار بروی توصیه می‌کردند خانه بمانم اما در همین وقت‌ها است که باید به داد هم برسیم.»

حالا تعداد سهمیه ماسک‌ها بیشتر شده، در هر شیفت چهار ماسک به اضافه گان‌های یک‌بار مصرف داده می‌شود اما شرایط ایزوله و تشخیص همچنان لنگ می‌زند: «یکی از موارد مشکوک که به بیمارستان ما آوردند 48 ساعت در بخش اورژانس بستری بود و بعد از او مریض‌های دیگری روی همان تخت خوابیدند، همراه بیمار بالای آن تخت حاضر شد و حالا گفته‌اند که آن بیمار به دلیل ابتلا به کرونا فوت کرده است.» همه این مشاهدات روزمره در بیمارستان به آن نگرانی‌هایی که همراه خبرها می‌آیند افزوده می‌شود. سمت دیگر این سختی هم مراجعانی هستند که در شرایط سخت بخشی از اتهام را متوجه آنان می‌دانند: «مردم آنقدر بی‌اعتماد شده‌اند که فکر می‌کنند در بیمارستان‌ها همیشه سلیقه‌ای برخورد می‌شود یعنی حتی وقتی می‌‌گوییم در اورژانس اجازه ملاقات ندارید هم عصبانی می‌شوند در حالی که یک سری قانون هست که باید از آنها تبعیت کرد تا خودشان و دیگران در معرض خطر قرار نگیرند.»

در این شرایط پرستار بخش اورژانس سعی می‌کند دلش را به مراقبت‌ها و انرژی دادن خانواده و دوستانش خوش کند، همان کسانی که نگران است مبادا تبدیل به عامل انتقال بیماری به آنها شود. این حرفی است که آن پزشک هم در گفت‌وگویش به آن اشاره کرد: «دوستانم و بعضی بیماران قبلی‌ام با من تماس می‌گیرند، از حالم می‌پرسند و قوت قلب می‌دهند. چند روزی هم هست در فضای مجازی دارند به پزشکان و کادر درمانی توجه می‌کنند انگار ناگهان موقعیتی پیش آمده تا همه یادشان بیاید که پزشکان چقدر نقش نجات‌دهنده دارند.»