۰ نفر

گفت‌و‌گو با رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر:

تروریست‌ و قاچاقچی پشت مرزهای غرب و شرق‌مان ایستاده‌اند

۳ شهریور ۱۳۹۸، ۷:۳۰
کد خبر: 375901
تروریست‌ و قاچاقچی پشت مرزهای غرب و شرق‌مان ایستاده‌اند

بخش اول از گفت‌وگو با سردار محمد مسعود زاهدیان؛ رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر، دیروز منتشر شد. تشریح ردزنی تراکنش داخلی و برون‌مرزی قاچاق مواد مخدر توسط اتاق مقابله با پولشویی در پلیس مبارزه با مواد مخدر، محور غالب بخش اول این گفت‌وگو بود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، اتاق فکر قاچاق مواد مخدر که ابعاد و چهره این تجارت را مطابق ذائقه شکلی و ماهوی دنیای مدرن تنظیم می‌کند، از ابتدای هزاره سوم، برای حفظ صفر تا صد گردش مالی بازار جهانی عرضه و تقاضای مواد مخدر از چنگ دستگاه‌های مقابله با قاچاق، به اعضای شبکه خود سرمایه‌گذاری‌های جذابی همچون راه‌اندازی پمپ بنزین، موسسات نیکوکاری، سوپرمارکت و رستوران‌های زنجیره‌ای، باشگاه‌های شبانه یا پارک‌های ورزشی و تفریحی، خرید و فروش ملک و خودرو و اقسام کالاهای سرمایه‌ای را پیشنهاد می‌دهد. البته پذیرش هر پیشنهاد، بسته به سطح تجارت و کشش بدنه اقتصادی در کشور مبدا و مقصد است. به عنوان مثال، شبکه قاچاق اروپا که در مرکز رونق اقتصادی جهان فعال است، دامنه این سرمایه‌گذاری را تا سطح تاسیس هتل‌های 5 و 7 ستاره پیش می‌برد علاوه بر آنکه شائبه‌هایی هم از ورود سرمایه کارتل‌های چند‌ملیتی مواد مخدر به بازارهای استراتژیک جهانی؛ بازار نفت، دارو، سهام و اسلحه وجود دارد اما شاید در جهان سوم، جانمایی پول‌های به دست آمده از تجارت مواد مخدر، نیازمند عرصه خردتر یا متفاوت‌تری باشد. حراج‌های بزرگ هنری و سینما در کشورهای جهان سوم، از بهترین پوشش‌های تراکنش قاچاق مواد مخدر هستند و پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران هم در اتاق مبارزه با پولشویی، در حال بررسی سرنخ‌های احتمالی از این پوشش‌هاست که زاهدیان، دیروز در پاسخی از شائبه‌های مطرح در این باره گفت. سوالات و پاسخ‌های رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر در بخش دوم این گفت‌وگو، برخی وجوه عملیاتی و اطلاعاتی مبارزه با مواد مخدر را روشن کرده است.

 

اعلام شد که ظرف 40 سال گذشته 15 هزار تن کشفیات بر پایه تریاک داشتیم. چند برابر این مقدار از ایران خارج شده و چند برابر این مقدار در ایران مصرف شده؟

این عدد در دوره‌های مختلف و بسته به تعداد معتادان، تعداد پست‌های ایست و بازرسی و حتی تعداد ماموران مرزی متفاوت بوده. دوره‌ای که ورود مرزی مواد مخدر بیشتر بوده، مصرف داخلی یا ترانزیت مرزی هم بیشتر بوده.

یعنی در دهه 70 که شبکه قاچاق افغانستان، ایران را به عنوان مسیر ترانزیت انتخاب کرد.

آن زمان که سیم خاردار و دیوارکشی مرزی نداشتیم، شاید مقدار ورودی مواد مخدر از افغانستان و ترانزیت از مرزهای ایران و مصرف در داخل کشور بیشتر بوده باشد اما حالا شرایط متفاوت است، نظارت‌ها بیشتر شده، شناسایی‌مان کامل‌تر شده، اشراف اطلاعاتی بیشتری هم داریم.

بیشترین مقدار ترانزیت در کدام دهه بوده؟

قطعا در دهه 70 میزان بیشتری ترانزیت می‌شده اما در همان زمان، تولید مواد مخدر در افغانستان هم کمتر بوده در حالی که حالا، میزان تولید بیشتر شده و مسیرهای ترانزیت از مبدا افغانستان هم تغییر کرده؛ مسیر جنوب و شمال افغانستان فعال‌تر شده و اخباری در دست داریم که از انتقال هوایی مواد مخدر توسط نیروهای غربی خبر می‌دهد و در حال بررسی صحت این اخبار هستیم.

انتقال هوایی مقدار خرد؟

تناژ را با هواپیما جابه‌جا می‌کنند. به مقصد اروپا، به مقصد امریکا. سال 2001، کل تولید تریاک افغانستان 185 تن بود و 5 سال بعد از حضور امریکایی‌ها در افغانستان به 8هزار و 400 تن رسید. امریکایی‌ها می‌گفتند ما به افغانستان آمده‌ایم تا با تولید مواد مخدر مبارزه کنیم و در این کشور، امنیت برقرار کنیم ولی حالا می‌بینیم که حضورشان در خاک این کشور، باعث افزایش تولید تریاک شده و این اتفاق، نشان می‌دهد که اتفاقا، اراده‌ای برای افزایش تولید تریاک در افغانستان وجود داشته و امریکایی‌ها هم می‌توانستند با تولید مواد مخدر مبارزه کنند و نکردند و کنار مزارع خشخاش، عکس یادگاری گرفتند و به جای جنگ با قاچاقچیان، مردم بی‌گناه افغانستان را قتل عام کردند. وضعیت تولید تریاک در افغانستان، نشان می‌دهد که اتفاقا، انگیزه حضور نیروهای خارجی در این کشور، انتقال مواد مخدر و استفاده از ظرفیت قاچاق مواد مخدر برای تامین نیازهای اقتصادی مردم این کشور بوده تا به این شیوه، مردم را نسبت به حضورشان، وادار به سکوت کرده باشند.

آیا در ایران شواهدی از نارکوتروریسم پیدا کرده‌اید؟

گروه‌های افراطی مثل جیش الظلم، در مرزهای شرقی ما فعال هستند و در عملیات درگیری، از این گروه‌ها مواد مخدر در کنار سلاح و مهمات سنگین کشف کردیم.

کشفیات خرد؟

کشفیات عمده. قاچاق مواد مخدر، منبع تامین مالی این گروه‌هاست. در غرب کشور، نیروهای پژاک و پ‌ک‌ک، با دریافت یارمتی (کمک مالی در زبان کردی) از تردد محموله‌های قاچاق تغذیه می‌شوند و گزارش‌هایی هم از فعالیت لابراتوارهای تولید هرویین در خاک ترکیه و پشت مرزهای شمال غرب داریم که این اقدام هم، برای گروه‌های تروریستی، درآمدزایی داشته و منابع مالی حاصل از فروش هرویین تولید شده، در چرخه جهانی، به بانک‌های اروپایی و عربستان می‌رسد و دوباره به این گروه‌ها تزریق می‌شود.

پس در غرب و شرق کشور با نارکوتروریسم مواجهیم. همسایه شرقی ما، قطب تولید مواد مخدر است اما شمال غرب و غرب کشور، مسیر ترانزیت محسوب می‌شود و خروج تولیدات افغانستان، از این سمت اتفاق می‌افتد؛ ضمن اینکه در غرب، تحرکات ضد انقلاب بیشتر است. نارکوتروریسم را در کدام قسمت نگران کننده‌تر می‌بینید؟

هر دو نگران‌کننده است و اولویت ما برای مقابله، غرب و شرق است. هرجا که منابع مالی برای فعالیت‌های تروریستی ایجاد کند، پول به دست آمده برای سلاح و مهمات و بمب و انتحار و انفجار خرج خواهد شد. این اتفاق، می‌تواند در غرب یا جنوب یا شرق رخ بدهد. درست است که در مبادی ورودی، تلاش بیشتری برای ورود هرچه بیشتر موادمخدر خواهند داشت چون از این طریق، درآمد بیشتری هم می‌توانند داشته باشند. اما در نقطه خروج هم به شرط تقویت مالی، با مرزبانی درگیر می‌شوند. پس هر دو نقطه باید مسدود شود تا تامین مالی این گروه‌ها به صفر برسد.

در حال حاضر ما از مسیر ترکیه بابت ورود روانگردان‌های نسل جدید NPS در معرض خطر هستیم. از مرز شرق و جنوب شرقی هم که مواد بر پایه تریاک و شیشه افغانستان وارد می‌شود و شمال غرب، مسیر ترانزیت است. شرایط همسایه‌های اطراف‌مان چطور است؟ غرب و شرق و جنوب و شمال از بابت بازار تولید و توزیع و مسیرهای ترانزیت چه شرایطی دارد؟

امروز، همه دنیا از موادمخدر آسیب می‌بیند و برخی کشورها، علاوه بر اینکه آسیب می‌بینند، به همسایگان‌شان هم آسیب می‌زنند. اهتمامی که در جمهوری اسلامی برای مبارزه با مواد مخدر شاهدیم، در بسیاری از کشورهای همسایه ما وجود ندارد. کشفیات ما در غرب کشور، اغلب، قرص‌های اکستاسی است اما با ورود اسیدها و پیش‌سازهای شیمیایی با تولید مخدرها و روانگردان‌ها از غرب و جنوب کشور هم مواجهیم؛ مواد شیمیایی که به صورت ترانزیت، از غرب و جنوب کشور به افغانستان می‌رود و در مواردی، به دلیل ملاحظات گمرکی و تفاهمنامه‌های گمرکات، حتی مجاز به کنترل برخی از این بارها هم نیستیم مگر آنکه دلایل مستند و قوی درباره وجود محموله قاچاق در این بارهای ترانزیت داشته باشیم. ممکن است یک محموله انیدرید اسید (پیش‌ساز هرویین)، در قالب روغن موتور از ترکیه به مقصد افغانستان ترانزیت شود. این محموله را ما در مرز ایران باز نمی‌کنیم. این محموله، در ورودی مرز ایران توسط گمرک پلمب می‌شود و در خروجی مرز هم، با همان پلمب، به گمرکات کشور همسایه تحویل می‌شود. حالا اگر داخل این محموله به جای روغن موتور، انیدرید اسید به مقصد افغانستان باشد، ما اشراف پیدا نمی‌کنیم چون نه فرصتی برای کنترل تمام محموله‌های ترانزیت هست و نه امکانات لازم برای کنترل همه این محموله‌ها داریم. بر اساس مقررات گمرک، کل بار ترانزیت قابل کنترل و بازگشایی نیست. از گمرک ما هم روزانه حداقل دو هزار کانتینر ترانزیت رد می‌شود.

کنترل بار ترانزیت حتی برای پلیس مبارزه با مواد مخدر هم امکان‌پذیر نیست؟

مگر اینکه دلایل و مستندات قوی برای باز شدن پلمب کل محموله داشته باشیم. بارها در گمرک با محموله ماشین دست دوم یا اوراقی به مقصد افغانستان مواجه شده‌ایم که نمی‌دانیم این‌بار، چه کاربردی در افغانستان دارد. چندی قبل، در گمرک یک محموله آهن قراضه کشف کردیم که در امارات به مقصد افغانستان بارگیری شده بود. ترفند قاچاقچیان پیش‌ساز این است که در امارات، کانتینر را تا نیمه با آهن قراضه پر می‌کنند، وسط کانتینر، بشکه‌های اسید جاسازی می‌شود و روی بشکه‌ها را مجدد، با آهن قراضه پر می‌کنند. آنها می‌دانند که اگر در گمرک، بخواهیم آهن قراضه‌ها را از کانتینر خارج کنیم تا کل محتوای کانتینر چک شود، جا‌سازی دوباره آهن قراضه‌ها غیرممکن است.

یعنی کار پلیس را سخت‌تر می‌کنند که پلیس از کنترل بار منصرف بشود.

و با این شیوه، ریسک پذیری کار خودشان را هم پایین می‌آورند چون تصورشان این است که پلیس به بار آهن قراضه مشکوک نمی‌شود. ما از داخل مغز پسته و بافت فرش، مواد مخدر کشف کردیم. یکی از کشفیات ما، جاسازی پیش‌ساز از تانکر پر شده با گاز مایع بود؛ تانکری که هر لحظه قابلیت انفجار داشت. قاچاق، بسیار پیچیده است و ما هم به واسطه محدودیت و ضعف تجهیزات که با تحریم‌ها، بیشتر هم شده، نمی‌توانیم تمام محموله‌های قاچاق در مسیر ترانزیت را بازرسی کنیم و بخشی از این محموله‌ها، از دست ما در می‌رود. البته موارد ترانزیت پیش‌ساز از ایران بسیار کم است اما صفر نیست و به دلیل همسایگی با ترکیه و عراق، خطر ترانزیت پیش‌سازها از مسیر ایران به مقصد افغانستان، بسیار جدی است. اما بنا بر گزارش افسران رابط، ترانزیت قاچاق پیش‌سازها معمولا از مسیر پاکستان است چون پاکستان برای قاچاق پیش‌سازها امن‌تر است و دسترسی به مسیر دریایی، بیشتر است و مسیر پاکستان به افغانستان، نزدیک‌تر است و مهم‌تر از همه اینکه ترانزیت پیش‌سازها، منافع پاکستانی‌ها و حتی منافع آیسای (دستگاه نظامی تحت امر امریکا و اروپا در پاکستان) را هم تامین می‌کند.

پس ما در مرز غرب با خطر فعالیت لابراتوارهای هرویین و ورود پیش‌سازها برای ترانزیت به سمت مرز شرقی مواجهیم. خطر عراق برای ما چیست؟

وضعیت عراق هیچ حساب و کتابی ندارد.

ولی شبکه قاچاق مواد مخدر، برای رقابت با افغانستان، در تولید تریاک فعال شده.

گزارش‌هایی داریم که در برخی مناطق عراق، کشت تریاک انجام می‌شود و با توجه به شرایط امنیتی عراق ممکن است در آینده توسعه پیدا کند. ما به همکاران‌مان در عراق این خطر را گوشزد و منعکس و برای توانمند سازی پلیس عراق، اقدامات مشترکی هم با آنها شروع کردیم. نگرانی ما از بابت روانگردان‌های نسل جدید NPS این است که این مواد، صرفا از ترکیه نمی‌آید بلکه بیشتر از طریق مرز هوایی به کشور ما می‌رسد. یک دفترچه صد برگ حاوی NPS، حداقل برای 40 هزار نفر جوابگوست و هیچ‌کسی هم در نگاه اول، متوجه نمی‌شود که این دفترچه چیست و به چه درد می‌خورد.

هنوز هم در قانون مبارزه با مواد مخدر، پیش‌بینی برای برخورد با این مواد نداریم؟

پیش‌بینی‌ها در بازنگری قانون جدید اعمال خواهد شد. از شیوع مصرف گل هم نگرانیم چون امکان تولید و تکثیر گل در گلخانه‌ها فراهم است و همین امکان، کار ما برای برخورد با زمینه تولید را بسیار دشوار می‌کند. چندی قبل، گلخانه‌ای را کشف و ضبط کردیم که مجوز تولید صیفی‌جات گرفته بود و حتی برای همین مجوز، وام هم گرفته بود و از امکانات دولتی استفاده می‌کرد. اما غیر از خطر گسترش تولید داخلی، با واردات قاچاق بذر گل و تجهیزات کشت از اروپا و تبلیغ فروش این ادوات در فضای مجازی هم مواجهیم که تا به حال، چند باند مهم فروشنده بذر و این ادوات را شناسایی و دستگیر کردیم. بخش پایش و رصد فضای مجازی ما، بر خرید و فروش غیرقانونی انواع مواد اعتیادآور در فضای مجازی نظارت دارد اما به هر حال با این تهدیدها مواجهیم.

در روند مبارزه با جرایم سازمان‌یافته، خبرچین‌هایی با دستگاه مقابله همکاری می‌کنند که ممکن است خودشان هم از عوامل همان شبکه جرم باشند. علاوه بر این، ماموران دستگاه مقابله هم گاهی باید در این شبکه‌ها برای کسب اطلاعات و زمینگیر کردن شبکه نفوذ کنند و شاید مشهورترین مصداق اینکه عوامل پلیس ماه‌ها به صورت نفوذی در خاک سفید حضور داشتند تا بالاخره «خاک سفید» تخریب شد. در مورد این خبرچین‌ها و نفوذی‌ها بگویید.

لازمه کار اطلاعاتی، حضور در محیط جرم است. در محیط جرم هم اگر با محاسن و تسبیح و لباس نیروی انتظامی بروید، چیزی نمی‌بینید. باید نفرِ شما، همرنگ همان جماعت بشود و بتواند خودش را تطبیق دهد تا در لایه‌های پنهان شبکه‌ها نفوذ کند و بفهمد که آقای ایکس کجا خرید و فروش می‌کند، چطور خرید و فروش می‌کند، انبارش کجاست، چطور و از کجا مواد به دستش می‌رسد، چه وقت پولش را می‌گیرد، چطور پولش را جابه‌جا می‌کند. تمام این موارد را ما با کار اطلاعاتی به دست می‌آوریم. بخش مهمی از این اطلاعات، توسط ماموران خودمان به دست می‌آید که در پوشش‌های مخفی، وارد شبکه جرایم سازمان‌یافته می‌شوند که شرایط خاص خودش را دارد. بخشی از اطلاعات مورد نیاز را هم مجبوریم بخریم و از عناصر کنار گوش قاچاقچی، برای دسترسی به این اطلاعات استفاده کنیم. حتما برای رسیدن به این اخبار و اطلاعات، باید از افراد آلوده و حتی از قاچاقچیانی که دستگیر می‌کنیم، برای شناخت همکاران و رقبای‌شان بهره‌برداری کنیم تا به اطلاعات ناب برای برخورد با شبکه قاچاق برسیم. این فرآیند، بسیار پرخطر و سخت است اما اصل کار ما هم همین است که همه ما، از خودِ من تا درجه‌دار این مجموعه در زمان‌های مختلف این کار را انجام داده‌ایم.

ممکن است بین شهدای مواد مخدر، ماموران نفوذی باشند که بر اثر لو رفتن به شهادت رسیده‌اند؟

بله حتما. شهید احمدپور یکی از همکاران ما بود که در شبکه قاچاق سیستان و بلوچستان نفوذ کرده بود و هویتش لو رفت و اشرار، او را مثله کردند. جنازه‌اش هم سال‌ها مخفی بود تا وقتی یک نفر از همان شبکه را دستگیر کردیم و محل اختفای جسد شهید را لو داد و توانستیم جنازه را برگردانیم.