۰ نفر

اعتراف به قتل همسر به‌دلیل اختلافات خانوادگی

۲۸ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۵۴
کد خبر: 315953
اعتراف به قتل همسر به‌دلیل اختلافات خانوادگی

مردی که بعد از قتل همسرش ادعا کرده بود او خودکشی کرده است، در بازجویی‌ها جزئیات جنایت خود را شرح داد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، روز چهارشنبه هفته گذشته خبر کشف جسد متعلق به خانمی جوان حدودا 30ساله در منطقه علی‌آباد استان گلستان به پلیس آگاهی اعلام شد. با حضور کارآگاهان پلیس آگاهی استان گلستان در محل کشف جسد و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد این زن بر اثر خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی به قتل رسیده است.

هم‌زمان با کشف جسد زن ناشناس در استان گلستان، اعضای خانواده خانمی جوان با مراجعه به کلانتری 135 آزادی عنوان کردند دامادشان مدعی است که دختر آنها اقدام به خودکشی کرده و او جسد همسرش را به استان گلستان منتقل کرده است. بلافاصله پرونده مقدماتی دراین‌باره تشکیل شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان با توجه به اظهارات همسر این زن مبنی بر اینکه جسد را به استان گلستان انتقال داده و در منطقه علی‌آباد رها کرده است، موضوع را با پلیس آگاهی استان گلستان در میان گذاشتند. در ادامه ضمن شناسایی هویت جسد زن ناشناس، به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ نیز اعلام شد که علت مرگ این زن خودکشی نیست و او به قتل رسیده است.

کارآگاهان پلیس تهران با اطلاع از وقوع جنایت ضمن هماهنگی با بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 27، شوهر مقتول را درحالی‌که پس از مرگ همسرش در خانه پدرزنش حضور داشت، در ساعت 13 روز شنبه هفته جاری دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردند.

مرد جوان در اظهارات اولیه منکر ارتکاب هرگونه جنایت شد اما در ادامه تحقیقات پلیسی، به انجام قتل در محل سکونتش واقع در منطقه درکه تهران اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: نزدیک هشت سال است که با همسرم ازدواج کرده‌ام اما در این مدت دائما با هم اختلاف داشتیم و هر روز این اختلاف بیشتر می‌شد تا اینکه سه‌شنبه هفته پیش همسرم از من خواست برایش قرص آرام‌بخش ببرم. همسرم از مدت‌ها پیش، از قرص‌های آرام‌بخش استفاده می‌کرد. از همین فرصت استفاده و برایش نوشیدنی مسموم تهیه کردم. پس از آن به حمام رفتم. زمانی‌که از حمام بیرون آمدم، همسرم را دیدم که با صدای بلند نفس می‌کشید. رشته‌ای پارچه‌ای برداشتم و آن را دور گردن همسرم انداختم و آن‌قدر نگه داشتم که جان داد. جنازه را داخل صندوق عقب خودروام گذاشتم و مستقیم به استان گلستان رفتم و جنازه را در منطقه علی‌آباد رها کردم. پس از آن به خانه پدرزنم رفتم و به آنها گفتم دخترشان خودکشی کرده است. پس از آن در خانه آنها ماندم تا کسی به من شک نکند.

سرهنگ کارآگاه علی ولیپورگودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: با توجه به شواهد و قرائن به‌دست‌آمده و اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس صادر شد و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.

گفت‌وگو با متهم

متهم به قتل که دیروز به دادسرا منتقل شده بود، در گفت‌وگو با خبرنگار ما ادعاهای تازه‌ای را مطرح کرد که با تحقیقات قبلی تناقض دارد. او درباره نحوه آشنایی با همسرش به خبرنگار ما گفت: سال 95 من قهوه‌خانه داشتم. مریم یکی از مشتریان من بود. آن‌ موقع مریم تازه از همسر اولش جدا شده بود و قرص آرام‌بخش مصرف می‌کرد. بعد از مدتی ارتباط ما بیشتر شد و تصمیم به ازدواج گرفتیم. مریم در یک مرکز پژوهشی تهیه و تولید پایان‌نامه در حوالی میدان انقلاب کار می‌کرد و زندگی خوبی هم داشتیم.

این متهم ادامه داد: ساعت شش صبح روز سه‌شنبه هفته گذشته همسرم بیدار شد و از من قرص آرام‌بخش خواست؛ چون سر‌درد داشت؛ اما من هرچه خانه را گشتم، قرص مد‌نظر را پیدا نکردم و او اصرار داشت که قرص به او بدهم. من هم در نهایت به آشپزخانه رفتم و یخچال را گشتم. دو قرص متادون پیدا کردم که نمی‌دانم از چه زمانی در یخچال بود یا مال چه کسی بود. ‌دو قرص را پودر کردم و در پوکه یک کپسول ریختم و به او دادم. من مدتی بود که راننده سرویس مدرسه شده بودم و مدت کوتاهی بعد از آنکه قرص را به همسرم دادم، سر کار رفتم. بعد که از سر کار آمدم، مشغول تماشای تلویزیون شدم و همسرم هنوز خواب بود. مرد متهم ادامه داد: ساعت دو بامداد چهارشنبه بود که از خواب بیدار شدم و دیدم همسرم کف بالا آورده؛ برای همین روی سر او دو کیسه کشیدم و بعد هم برای اینکه خانه کثیف نشود، بند حوله تن‌پوش را دور گردنش پیچیدم. مدتی بعد هم که نبض او را گرفتم، دیدم ضربان ندارد و بدنش هم سرد است. برای همین ترسیدم و جسد را پتو‌پیچ در صندوق عقب ماشینم گذاشتم. بعد هم مقداری از لباس‌ها و وسایلش را در یک چمدان گذاشتم و کنار جسد گذاشتم تا بعد فکری بکنم. صبح بیدار شدم و چون راننده سرویس مدرسه بودم، بچه‌ها را به مدرسه بردم. در تمام مدت فکر می‌کردم چه باید بکنم؛ برای همین نقشه‌ای طراحی کردم و به محل کار همسرم رفتم و وانمود کردم که چند ساعت است از او بی‌خبرم؛ اما آنها گفتند همسرت امروز سر کار نیامده است. در ادامه مراحل نقشه به زن برادر همسرم زنگ زدم و او هم گفت از مریم خبر ندارد. بعد با برادر همسرم به خانه پدر و مادرش رفتیم. در راه هم با یکی از خط‌های همسرم به گوشی خودم پیامک دادم. در خانه مادر همسرم هم پیامک را نشان دادم که نوشته بودم «نگران من نباش، دارم همان‌جایی می‌روم که قرار بود با هم برویم. مراقب بچه‌ها باش».

این مرد شرح داد که منظور از بچه‌ها دو گربه است و ادامه داد: بعد جنازه را به علی‌آباد بردم و با استفاده از تاریکی هوا در یکی از مزارع کشاورزی رها کردم و چمدانش را هم در همان حوالی انداختم و روز بعد فهمیدم مردم جسد را پیدا کرده‌اند. به تهران آمدم و زندگی عادی را ادامه دادم؛ اما در نهایت عذاب وجدان باعث شد که به خانه مادرزنم بروم و ماجرا را تعریف کنم.

این مرد مدعی است اصلا قصد کشتن همسرش را نداشته و اتفاقی باعث مرگ او شده است.