به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق ، این مرد که 13 سال است در زندان به سر میبرد، قصد داشت خانهاش را بفروشد تا دیه درخواستی اولیایدم را بدهد اما از آنجایی که خانهاش فروش نرفته، توانایی پرداخت دیه را ندارد و به همین دلیل اولیایدم درخواست صدور حکم قصاص را کردهاند.
براساس محتویات پرونده، قتل سال 85 اتفاق افتاد و مأموران با تماس خانواده مرد ثروتمندی به نام خسرو متوجه شدند او گم شده است. یکی از اعضای خانواده خسرو به مأموران گفت: خسرو طبق معمول هر روز، از خانه خارج شد و سر کار رفت. معمولا چند بار در روز با خانه در تماس بود، اما این بار این کار را نکرد وقتی هم ما تماس گرفتیم، خبری از او نبود حالا هم تلفن همراهش از دسترس خارج شده است.
وقتی مأموران تحقیقات بیشتری از محل کار خسرو کردند، متوجه شدند او در شرکت هم حاضر نشده است. رد تلفنها و بررسی سوابق خسرو نشان داد این مرد با فردی که از کارمندانش است، درگیری داشته و از سوی مرد کارمند که هوشنگ نام دارد، تهدید هم شده است.
وقتی پلیس هوشنگ را تحت تعقیب قرار داد، متوجه شد او هم از زمان گمشدن خسرو ناپدید شده است. بهاینترتیب ظن مأموران نسبت به او بیشتر شد تا اینکه مدتی بعد در ردزنیهای پلیس هوشنگ شناسایی و بازداشت شد.
هرچند او ابتدا منکر قتل بود و ادعا کرد اصلا خسرو را ندیده است، اما بعد از آن چند روز لب به اعتراف گشود و توضیح داد چطور این مرد را کشته و جسدش را آتش زده است.
متهم گفت: چندسالی بود که در شرکت کار میکردم بعد از مدتی با خسرو به اختلاف خوردم و او هم به من گفت باید بروی و من را اخراج کرد. بعد از اخراج بیکار شدم و جایی هم نتوانستم کار پیدا کنم تا اینکه تصمیم گرفتم حق و حقوق و سنواتم را بگیرم. سراغ خسرو رفتم و از او درخواست کردم سنواتم را بدهد قبول نکرد، گفت هیچچیز از او طلب ندارم. مدرکی علیه او نداشتم که بتوانم شکایت کنم و حقم را بگیرم. خسرو هم چون میدانست مدرکی ندارم، میگفت پولی به من نمیدهد. این موضوع من را خیلی ناراحت کرده بود. ضمن اینکه بیپولی شدید هم به من فشار آورده بود. روز حادثه تصمیم داشتم هر طور شده پول را از خسرو بگیرم. فکر میکردم با هم دعوا کنیم اما اصلا قصدم کشتن او نبود. قبل از اینکه وارد شرکت شود، جلوی او را گرفتم و گفتم پولم را بده، توجهی نکرد. درگیری بین ما اتفاق افتاد من هم با واردکردن ضربهای به سرش او را کشتم.
متهم گفت: ابتدا فکر نمیکردم او را کشته باشم. فکر میکردم بیهوش شده است با خودم گفتم حالا که بیهوش شده به او فشار میآورم و پولم را میگیرم. با ماشین او را از محل دور کردم و جای خلوتی بردم. وقتی دیدم مرده است، چارهای به جز اینکه جسد را دفن کنم نداشتم. جسد را از بین بردم و باقیمانده آن را دفن کردم.
پرونده بعد از اعترافات متهم و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد و متهم پس از اینکه محاکمه شد، با درخواست اولیایدم از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. رأی قصاص از سوی دیوانعالی کشور تأیید شد اما در نهایت اولیایدم حاضر شدند در قبال دریافت دیه رضایت دهند هرچند متهم مدعی شد حاضر است خانهاش را بفروشد و دیه را بدهد اما به دلیل اینکه نتوانست خانهاش را بفروشد، از پرداخت دیه انصراف داد.
متهم که روز گذشته به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شده بود، گفت: 13 سال است که در زندان هستم و قبول کردم که دیه را بدهم اما به خاطر وضعیت اقتصادی موجود خانهام فروش نمیرود و من نتوانستم پول دیه را تهیه کنم اولیای دم هم حالا درخواست قصاص کردهاند. در این جلسه اولیایدم هم درخواست خود را مطرح کردند و خواستار اجرای حکم شدند. با توجه به این درخواست دادگاه برای تصمیمگیری در اینباره وارد شور شد.