به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیایاقتصاد، پوتین و همکاران نزدیکش در سخنرانیها، مصاحبهها و مقالههای طولانی، پیام مهمی را در این سال به جمهوری سابق خود منتقل کردند. تز کرملین این است: اوکراینیها با روسها «یک ملت» هستند، آنها در یک کشور شکستخورده زندگی می کنند که تحت کنترل نیروهای غربی است. این نیروهای غربی مصمم به تجزیه و تسخیر جهان پساشوروی است. «آنتون تروئیانوفسکی» در گزارش ۵ دسامبر در نیویورکتایمز نوشت، اوکراینیها که در سال ۲۰۱۴ رییسجمهوری «روسیهدوست» را برکنار کرده و بهطور فزایندهای طرفدار پیوند زدن کشورشان به نهادهای غربی هستند تا حد زیادی می خواهند متفاوت باشند.
اما این باور پوتین در میان بسیاری از روسها که خود را به واسطه نسلها پیوند زبانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی با اوکراین مرتبط میدانند، طنین دارد. اکنون، با وجود ۱۷۵ هزار نیروی روسی که قرار است تا اوایل سال آینده در نزدیکی اوکراین مستقر شوند- در شرایطی که مقامات غربی میترسند که این حجم از جابهجایی نیرو ممکن است مقدمهای برای تهاجم باشد- قرنها تاریخ مشترک خوفناکتر از آنچه هست به نظر میرسد.
قمار پوتین ممکن است محاسبهای از روی اجبار باشد که با سیگنالهایی مبنی بر واقعی بودن تهدید جنگ پشتیبانی میشود؛ راهی برای وادار کردن رییسجمهور بایدن به شناسایی حوزه منافع روسیه در اروپای شرقی. پوتین در روزهای اخیر گفت که روسیه خواستار «ضمانتهای قانونی» است مبنی بر اینکه اوکراین به ائتلاف ناتو نخواهد پیوست یا میزبان نیروهای غربی بیشتری نخواهد شد. قرار است پوتین روز سهشنبه از طریق ویدئوکنفرانس با بایدن صحبت کند؛ اما برای پوتین - و بسیاری دیگر از روسها - مناقشه تقریبا هشتساله با اوکراین صرفا مربوط به ژئوپلیتیک نیست، بلکه درباره «روان ملی آسیب دیده» است، درباره یک بیعدالتی تاریخی است که باید اصلاح شود.
یکی از مشاوران سابق پوتین به نام «گلب ا.پائولوفسکی» در مصاحبهای نگرش کرملین را به مثابه «آسیب پیچیدهشده در آسیب» توصیف میکند؛ انحلال شوروی همراه با جدایی ملتی که روسها مدتهای مدید آن را بهعنوان امتداد خود می نگریستند.
برای بسیاری از اوکراینیها، توسل پوتین به تاریخ مشترک تلاشی توخالی برای توجیه جاهطلبیهای سرزمینی است. «آلیونا گتمانچوک» مدیر مرکز اروپای جدید که اندیشکدهای طرفدار غرب در کییف است، میگوید: «آنها [روسها] گذشته ما را دزدیدند. اکنون آنها در تلاشند آینده ما را بدزدند.» پس از انقلاب غرب مدار اوکراین در سال ۲۰۱۴، روسیه به شبهجزیره کریمه که متعلق به اوکراین است حمله و سپس آن را ضمیمه خاک خود کرد و یک جنگ جداییطلبانه در شرق این کشور را دامن زد. پوتین از آن زمان به دنبال جلوگیری از حرکت اوکراین به سمت غرب بوده و عصبانیت فزایندهای را از اینکه ایالات متحده سربازان اوکراینی آموزش میدهد و به آنها کمک میکند، ابراز کرده است.
نظرسنجیها نشان میدهند که استفاده پوتین از نیروی نظامی برای بازگرداندن اوکراین به روسیه به جایگاه و اعتبار داخلی پوتین آسیب میرساند؛ این احتمالا یکی از دلایلی است که تحلیلگران روسی تردید دارند که پوتین ماشه را برای حمله بچکاند که احتمالا هزینههای وحشتناکی را برای جان اوکراینیها و روسها به همراه خواهد داشت. اما اعتقاد پوتین مبنی بر اینکه روسها و اوکراینیها بهطور ناعادلانه و مصنوعی تقسیم شدهاند، بهطور گسترده در روسیه و حتی از سوی مخالفان پوتین وجود دارد و همچون باوری مشترک در میان تمام آنهاست.
درحالی که درگیری های دیگر در جهان پسا شوروی، یک گروه قومی را در مقابل قومی دیگر قرار داده؛ اما درگیری بین روسیه و اوکراین پیچیدهتر است. اوکراینی زبان رسمی اوکراین است؛ اما روسی - که با اوکراینی نزدیک است - هنوز هم بهطور گستردهای در این کشور صحبت میشود. روسها اغلب به کییف- پایتخت کنونی اوکراین و روزگاری مرکز «روس کییف» در قرون وسطایی- بهعنوان زادگاه ملت خود مینگرند. نویسندگان مشهور روسیزبان، مانند نیکلای گوگول و میخائیل بولگاکف و همچنین لئون تروتسکی (انقلابی کمونیست) و لئونید برژنف، رهبر شوروی از اوکراین برخاستند.
رییسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی اکنون در انظار عمومی به زبان اوکراینی صحبت میکند؛ اما پیش از این بهعنوان یک کمدین روس زبان که در سراسر اتحاد جماهیر شوروی سابق اجراهایی داشت، به شهرت رسید.