۰ نفر

روابط آمریکا و روسیه پس از ترامپ به کجا می رسد؟

۱۷ دی ۱۳۹۹، ۷:۴۱
کد خبر: 495874
روابط آمریکا و روسیه پس از ترامپ به کجا می رسد؟

جو بایدن که قرار است از دو هفته دیگر کار خود را در کاخ سفید آغاز کند، در بدو ورود با روسیه‌ای مواجه می‌شود که تحت رهبری ولادیمیر پوتین، از زمان حکومت نیکیتا خروشچف تاکنون تهاجمی‌ترین مواضع ضد امریکایی را اتخاذ می‌کند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، اگر امریکا بخواهد پاسخ اثربخشی به مسکو بدهد، آن وقت بایدن و تیم امنیت ملی او باید ضمن مقابله با راهبرد غرب‌ستیز پوتین، در برخی حوزه‌های مشترک، به دنبال راه‌هایی برای همکاری با روسیه بگردند.به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «هیل»، دولت بایدن باید فورا به دو مشکل مرتبط با پوتین رسیدگی کند: اول نفوذ سایبری موفقیت‌آمیز روسیه به داده‌های نهادها و زیرساخت‌های امریکایی و دوم حمله پنهان و آشکار روسیه به دموکراسی غربی و رابطه امریکا با متحدان دموکراتیک مهم خود در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ.

عملیات سایبری روسیه علیه آژانس‌های دولتی امریکا که اخیرا لو رفت، در فضای اطلاعاتی رقابتی جهان اصلا تعجب‌برانگیز نبود. آنچه همه را مات و مبهوت کرد، موفقیت این عملیات بود. نفوذ سایبری روسیه برای امنیت سایبری امریکا یک شکست بزرگ محسوب می‌شود. امریکا در پاسخ به این اقدام باید سرمایه‌گذاری امنیتی خود را به‌شدت افزایش دهد و بازدارندگی قابل اطمینانی را به وجود بیاورد، به شکلی که هر گونه حمله به نهادها و زیرساخت‌های امریکا پیامدهای غیر قابل قبولی برای پوتین داشته باشد.جمع‌آوری اطلاعات یک طرف ماجراست و حمله مستقیم روسیه به دموکراسی امریکا طرف دیگر آن است.از سال 2016 تاکنون، پوتین از کارزارهای اینترنتی نشر اطلاعات غلط برای بهبود وجهه دونالد ترامپ و کمک به راهیابی او به کاخ سفید، برای تضعیف و به فساد کشاندن اصول دموکراسی و ایجاد تفرقه میان دموکراسی‌های غربی استفاده کرده است.

این راهکار چهار سال جواب داد. در این دوران به نظر می‌رسید هر کاری که ترامپ و نزدیکانش در عرصه بین‌الملل انجام می‌دادند در راستای حمایت از سیاست‌های پوتین بود. ترامپ رابطه امریکا با متحدان دموکراتیک خود در اروپا را نابود کرد، ناتو را تحقیر کردو نفوذ امریکا در سرتاسر جهان را به حداقل رساند. او خلأ قدرتی را به وجود آورد که پوتین تلاش کرد آن را پر کند. تحریم‌های امریکا علیه روسیه در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ چندان پوتین را آزار نداد  و قطعا باعث جلوگیری از حملات مخفیانه روسیه نشد. حتی با انتخاب جو بایدن به عنوان رییس‌جمهور امریکا نیز پوتین احتمالا احساس می‌کند آسیبی که به اعتبار و نفوذ بین‌المللی امریکا در دوران ترامپ وارد شده، کاملا ارزشش را داشته است.

حمله پوتین به دموکراسی غربی باید به محض ورود بایدن به کاخ سفید با پاسخ فوری و پرقدرت امریکا و متحدانش روبه‌رو شود.عمر ریاست‌جمهوری پوتین به اندازه چهار دوره ریاست‌جمهوری در امریکا بوده است. هر یک از این روسای جمهور امریکا تلاش کرده‌اند به سطحی از همکاری با پوتین دست یابند، اما او برای حفظ قدرت در کرملین به توافق با کشوری که او را یک تهدید می‌داند، علاقه‌ای نداشته و این مساله هیچ جایی در رویکرد ملی‌گرایانه او ندارد. هیچ‌کس نباید بار دیگر به چشمان پوتین خیره شود و تلاش کند روح او را ببیند. امریکا باید «دکمه از سرگیری روابط» را کنار بگذارد و دیگر مثل ترامپ در هلسینکی، حرف‌های پوتین را در خصوص جامعه اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی امریکا نپذیرد.

ولادیمیر پوتین اصلاح‌ناپذیر است. او حاکمی خودکامه است که ترجیح می‌دهد رقبای سیاسی خود را از میدان به در کند، اما سراغ گزینه‌های دیگر نرود. او برای حفظ قدرت هر کاری انجام می‌دهد. حکومت او از درون فاسد است و او با موفقیت توانسته مخالفان سیاسی، مطبوعات و حکومت قانون در کشورش را نابود کند.امریکا باید پاسخ‌های هدفمندی را برای انتقاد از نقش روسیه در حمله به دموکراسی امریکا طراحی کند.

نباید مثل کاری که روس‌ها در امریکا انجام دادند، برنامه مخفیانه‌ای را برای تضعیف حکومت پوتین در روسیه ترتیب دهیم. چنین اقدامی ضرورت ندارد و حتی می‌تواند نتیجه عکس بدهد. در عوض، واشنگتن باید روسیه را با علنی کردن حقایق و اطلاعات دقیق در خصوص هلدینگ‌های اقتصادی، فساد و دیگر اقدامات غیرقانونی پوتین و حامیان اولیگارشی او، خانواده و نزدیکانش در دولت هدف قرار دهد.  برنامه‌ای فعال برای پاسخگو کردن پوتین و حلقه نزدیکانش در قبال حملات اخیر می‌تواند منجر به تحریم مستقیم افراد دخیل در حمله به دموکراسی امریکا - از جمله خود پوتین -  شود، به گونه‌ای که حملات آینده دیگر ارزشش را نداشته باشد.

تجربه ثابت کرده است حاکمان خودکامه، حامیان اصلی آنها و خانواده‌های‌شان نمی‌توانند مجازات‌های متمرکز بر فساد شخصی، ثروت و دارایی‌های شخصی و آزادی آنها در سفر به اقصی نقاط جهان را تحمل کنند. واشنگتن باید هر وقت امکان‌پذیر بود، نزدیکان پوتین را محاکمه کند. دامنه تحریم‌های مالی باید به دارایی‌های شخصی و تجاری اولیگارش‌ها تعمیم داده شود. حساب‌های تجاری و شخصی باید در نهادهای مالی بلوکه شوند. ویزایی که به آنها اجازه سفر به خارج را می‌دهد نیز می‌توان بلوکه کرد. یکی دیگر از بخش‌های مهم راهبرد جلوگیری از مداخله خارجی در دموکراسی امریکا این است که واشنگتن انتخابات خودش را در برابر نفوذ خارجی ایمن کند. قوانینی که جلوی نفوذ خارجی و فساد در انتخابات را می‌گیرند باید سخت‌گیرانه‌تر شود. قانون باید پذیرش هر گونه کمک خارجی در انتخابات را مطلقا ممنوع کند.

علاوه بر این، همه نامزدهای احتمالی در پست‌های عالیرتبه ملی باید از نظر سوابق امنیتی مورد تحقیق و بررسی قرار بگیرند، درست همان‌طوری که کارمندان دولت گزینش می‌شوند. درست است که پوتین و اطرافیانش باید به خاطر حملات خود در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ پاسخگو باشند، اما امریکا در عرصه بین‌الملل مراودات مهمی با روسیه دارد و این منافاتی با بازدارندگی سیاسی در برابر مداخله مسکو در انتخابات امریکا و سیاست داخلی متحدان با این کشور ندارد. پوتین استاد بهره‌برداری از ملی‌گرایی روسی و ترس تاریخی این کشور از غرب به نفع قدرت سیاسی شخصی خود است. اما روسیه کشوری بزرگ با جمعیتی پرانرژی است که فرهنگ و تاریخی بی‌نظیر دارد و امریکا و اروپا با این کشور منافع مشترک زیادی دارند.در جریان فروپاشی یوگوسلاوی، دیدیم که غرب اگر بخواهد چطور می‌تواند همکاری اثربخشی با روسیه داشته باشد.سیاست امریکا در قبال پوتین ربطی به روسیه و مردمش ندارد. مشکل، نگرش رهبر فعلی روسیه است. این پوتین است که باعث شده روسیه از دموکراسی پس از فروپاشی شوروی به سمت ملی‌گرایی افراطی و حاکمیت خودکامه حرکت کند. این تقصیر غرب نیست که روابط علی با روسیه در سطح قابل‌قبولی نیست. مسوولیت با پوتین است که تقابل با امریکا و دموکراسی‌های غربی را به همکاری ترجیح داده است.فعلا دولت امریکا باید با خصومت پوتین مقابله کند. اما می‌تواند امیدوار باشد پس از پرداختن به این مسائل، روسیه و غرب بتوانند به رویکردی مبتنی بر همکاری بیشتر و تقابل کمتر در روابط خود برسند.

درباره نویسنده: جیمز پاردو سفیر سابق امریکا در بلغارستان و یک افسر اطلاعاتی باسابقه در ارتش امریکاست. او پیش‌تر به عنوان معاون دستیار دبیرکل ناتو فعالیت کرده و کتاب «صلح‌سازان: رهبری امریکا و پایان نسل‌کشی در بالکان» را نوشته است