۰ نفر

تامین مالی پروژه چیست؟

۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۴:۵۹
کد خبر: 713508
تامین مالی پروژه چیست؟

تأمین مالی پروژه شامل تأمین مالی عمومی زیرساخت ها و سایر پروژه های بلندمدت و سرمایه بر است.

​بدهی و سهام استفاده شده برای تامین مالی پروژه از جریان نقدی تولید شده توسط پروژه بازپرداخت می شود.

تامین مالی پروژه یک ساختار وام است که اساساً بر جریان نقدی پروژه برای بازپرداخت متکی است و دارایی ها، حقوق و منافع پروژه به عنوان وثیقه ثانویه نگهداری می شوند. تامین مالی پروژه به ویژه برای بخش خصوصی جذاب است زیرا شرکت ها می توانند پروژه های بزرگ را به شکل خارج از ترازنامه (OBS) تامین مالی کنند.

نکات کلیدی

این فرآیند اغلب از ساختار مالی بدون حق رجوع یا با حق رجوع محدود استفاده می کند.

بدهکار با وام بدون حق رجوع را نمی توان برای پرداخت مبلغی اضافی فراتر از توقیف دارایی تعقیب کرد.

بدهی پروژه معمولاً در یک شرکت فرعی با مالکیت اقلیت کافی نگهداری می شود و در ترازنامه سهامداران مربوطه ادغام نمی‌شود (یعنی یکی از اقلام خارج از ترازنامه است).

آشنایی با تامین مالی پروژه

ساختار تامین مالی پروژه برای یک پروژه ساخت، بهره برداری و انتقال (BOT) از چندین عنصر کلیدی تشکیل شده است.

تأمین مالی پروژه‌های BOT عموماً شامل شرکت واسطه مالی با هدف ویژه(SPV)  می‌شود. تنها فعالیت این شرکت، انجام پروژه از طریق مقاطعه‌کاری بیشتر جنبه‌های پروژه به کمک قراردادهای ساخت و بهره برداری است. از آنجایی که هیچ جریان درآمدی در مرحله ساخت و ساز پروژه های جدید وجود ندارد، پرداخت بدهی تنها در مرحله عملیات انجام می‌شود.

به همین دلیل، طرفین در مرحله ساخت و ساز ریسک قابل توجهی را متحمل می شوند. تنها جریان درآمدی در این مرحله عموماً از قراردادهای پیش‌خرید محصولات یا قراردادهای خرید برق مشترک ناشی می‌شود. از آنجایی که امکان دسترسی به حامیان مالی پروژه وجود ندارد یا دسترسی به آن‌ها محدود است، سهامداران شرکت معمولاً تا میزان ارزش سهام خود مسئول هزینه‌های پروژه خواهند بود. این پروژه برای حامیان مالی و برای دولت جزو اقلام خارج از ترازنامه باقی می ماند.

مهم

هزینه تمام سرمایه گذاری های زیرساختی از طریق تامین مالی پروژه تامین نمی شود. بسیاری از شرکت ها به منظور اجرای چنین پروژه هایی، بدهی یا سهام متعارف صادر می کنند.

پروژه های خارج از ترازنامه

بدهی پروژه معمولاً در یک شرکت فرعی با مالکیت اقلیت کافی نگهداری می شود و در ترازنامه سهامداران مربوطه ادغام نمی‌شود. این امر تأثیر پروژه را بر هزینه و ظرفیت بدهی فعلی سهامداران کاهش می دهد. سهامداران آزادند که از ظرفیت بدهی خود برای سایر سرمایه گذاری ها استفاده کنند.

دولت نیز ممکن است تا حدودی از تامین مالی پروژه برای حفظ بدهی ها و تعهدات پروژه در خارج از ترازنامه استفاده کند تا فضای مالی کمتری را در ترازنامه اشغال کنند. فضای مالی مقدار پولی است که دولت می‌تواند فراتر از آنچه که در حال حاضر در خدمات عمومی مانند بهداشت، رفاه و آموزش سرمایه گذاری می کند، خرج کند. نظریه اصلی در پس این کار این است که رشد اقتصادی قوی با ایجاد درآمد مالیاتی اضافی از افراد بیشتری که کار می کنند و مالیات بیشتری پرداخت می کنند، پول بیشتری را برای دولت به ارمغان می آورد و به دولت اجازه می دهد تا هزینه های خدمات عمومی را افزایش دهد.

تامین مالی بدون حق رجوع

هنگامی که شرکتی در پرداخت وام نکول می کند، تامین مالی با حق رجوع به وام دهندگان حق مطالبه تمام دارایی های یا جریان‌های نقدی سهامداران را اعطا می‌کند. در مقابل، در تامین مالی پروژه شرکت سازنده پروژه به عنوان واسطه مالی با هدف ویژه و مسئولیت محدود شناخته می‌شود. بنابراین، در صورت نکول شرکت حق رجوع وام دهندگان به طور عمده یا کامل به دارایی های پروژه، از جمله ضمانت های تکمیل و عملکرد پروژه و اوراق قرضه، محدود می شود.

یکی از سوالات کلیدی تامین مالی بدون حق رجوع این است که آیا ممکن است شرایطی ایجاد شود که در آن وام دهندگان حق مطالبه بخشی از دارایی های سهامداران یا تمام دارایی‌های آن‌ها را پیدا کنند یا خیر. یک تخلف عمدی از سوی سهامداران ممکن است حق رجوع نسبت به دارایی سهامداران به وام دهنده اعطا کند.

قوانین قابل اجرا ممکن است میزان محدودسازی مسئولیت سهامداران را محدود سازند. به عنوان مثال، مسئولیت آسیب شخصی یا مرگ معمولاً مشمول حذف نمی شود. بدهی های بدون حق رجوع با ویژگی‌های هزینه های سرمایه ای بالا (CapEx)، دوره های طولانی‌مدت وام و جریان های درآمد نامعین مشخص می شوند. پذیره نویسی این وام ها به مهارت های مدل سازی مالی و دانش دقیق از حوزه فنی اصلی نیاز دارد.

برای جلوگیری از کمبود موجودی، نسبت وام به ارزش (LTV) وام های بدون حق رجوع معمولاً به 60٪ محدود می شود. وام دهندگان استانداردهای اعتباری بالاتری را به وام گیرندگان تحمیل می کنند تا احتمال نکول را به حداقل برسانند. وام های بدون حق رجوع به دلیل ریسک بیشتر، نرخ های بهره بالاتری نسبت به وام های دارای حق رجوع دارند.

وام‌ های دارای رجوع در مقابل وام های بدون حق رجوع

اگر دو نفر به دنبال خرید دارایی های بزرگ مانند خانه باشند و یکی وام دارای حق رجوع و دیگری وام بدون حق رجوع دریافت کند، اقداماتی که موسسه مالی می‌تواند علیه هریک از آن‌ها انجام دهد متفاوت خواهند بود.

در هر دو مورد، خانه ها ممکن است به عنوان وثیقه استفاده شوند به این معنی که در صورت عدم پرداخت وام گیرنده، می توان آنها را توقیف کرد. موسسات مالی برای جبران هزینه های خود زمانی که وام گیرندگان نکول می کنند، می توانند اقدام به فروش این خانه ها کنند و درآمد حاصل از فروش آن‌ها را به پرداخت بدهی های مربوطه اختصاص دهند. اگر املاک به قیمتی کمتر از مبلغ بدهی فروخته شود، در وام دارای حق رجوع مؤسسات مالی می توانند فقط بدهکار را برای بازپرداخت مابقی آن تعقیب کند. بدهکار دارای وام بدون حق رجوع را نمی توان برای پرداخت اضافی فراتر از توقیف دارایی تعقیب کرد.