اقتصادآنلاین – عاطفه حسینی؛ در روزهای گذشته ویدیویی در فضای مجازی بسیار پربازدید شده و واکنش کاربران را به دنبال داشته که نشان میدهد یک فروشنده، یک شانه تخممرغ را ۱۴۰ (واحد پولی مشخص نیست) و فروشنده دیگر ۱۵۰ میفروشد. طبیعی است که مشتری ترجیح میدهد یک شانه تخم مرغ را با قیمت کمتر (۱۴۰) خریداری کند. سپس فروشندهای که یک شانه تخم مرغ را ۱۵۰ میفروشد وقتی میبیند مشتری ندارد، تصمیم میگیرد قیمت را پایینتر بیاورد و بنابراین به ۱۰۰ میرساند. اما فروشنده دیگر زرنگی به خرج میدهد و تخممرغهای رقیب خود را، که فقط هم یک شانه برایش مانده، میخرد، رقیب را به کلی از بازار حذف میکند و در یک بازار که آن را به انحصار خود درآورده است برای یک شانه تخممرغ قیمت ۳۵۰ را تعیین میکند!
عدهای با اشاره به این فیلم و عبارتهایی نظیر «عاقبت نظام عرضه و تقاضا در نظام سرمایهداری» سعی کردهاند با تفسیرهایی عجیب اینگونه القاء کنند که نظام عرضه و تقاضا منجر به افزایش قیمتها میشود! اما واقعیت ماجرا چیست؟
واقعیت این است که استفاده از عباراتی نظیر نظام سرمایهداری در چنین بحثهایی بیشتر برای گمراهکردن مخاطبان است و تفسیر چنین پدیدههایی بدون توسل به مفاهیم نامانوس برای عموم مردم و مکاتب اقتصادی، صرفا با تکیه بر منطق و مبانی اولیه علم اقتصاد قابل توجیه است.
در ابتدا این فیلم نشاندهنده یک فضای رقابتی و بازاری است. همانطور که مشاهده میشود در صورت وجود رقبا، تولیدکنندگان و فروشندگان سعی میکنند تا جایی که برای آنها صرفه اقتصادی داشته باشد، قیمت محصولات خود را کاهش دهند. همانطور که در این فیلم در ابتدا فروشندهای که قیمت را ۱۰واحد کمتر از دیگری تعیین کرده، موفق به فروش کالای خود میشود و فروشنده دیگر برای عقب نماندن از رقابت شکلگرفته در بازار، قیمت یک شانه تخم مرغ را به ۱۰۰ میرساند و این نشانگر پویایی نظام بازار و کاهش حداکثری قیمت ناشی از رقابت در آن است.
در یک فضای رقابتی، تولیدکندگان به راحتی نمیتوانند قیمت محصولات خود را (بدون ارائه محصول با کیفیتتر و یا محصولی با کارایی بیشتر و ...) بالا ببرند و در مقابل، برای اینکه از رقبای خود عقب نیفتند، سعی میکنند محصولات خود را با کیفیت بیشتر و با قیمت پایینتر به خریداران خود ارائه دهند. همچنین از آنجایی که نظام عرضه و تقاضا ذات طبیعی بازارها است و انگیزه افراد حکم میکند که آنها از میان انتخابهای متعدد که بازار به او ارائه میدهد، محصولی با قیمت کمتر را خریداری کنند، تولیدکنندگان و فروشندگانی که محصولات خود را گران هم میفروشند، مجبور میشوند برای اینکه در رقابت با سایر رقبای خود شکست نخورند و مشتریان خود را از دست ندهد، محصولات خود را با قیمت پایینتر عرضه کنند و این چرخه تکرار میشود.
علاوه بر اینکه این فیلم نشان میدهد ایجاد فضای رقابتی در بازار اتفاقا به ارائه محصولات با قیمت کمتر کمک میکند، بلکه در ادامه هم به خوبی روشن میکند انحصار چگونه شکل میگیرد و رفاه مصرفکنندگان را نابود میکند. یک رقیب قویتر با ابزارهای مختلف نظیر خرید محصول سایر تولیدکنندگان به قیمت پایین، لابی سیاسی برای ممنوعیت ورود رقبا (چه داخلی و چه خارجی) رقبای خود را خلع سلاح کرده و از بازار خارج میکند، فضای رقابتی را از بین میبرد و خود تبدیل به عرضهکننده انحصاری میشود. در چنین شرایطی است که دیگر میتواند بدون دغدغه رقابت با سایر تولیدکنندگان و فروشندگان، محصولاتش را با هر کیفیت و قیمتی به مصرفکنندگانی که چارهای جز خرید از او ندارند، بفروشد. دقیقا در چنین زمانی است که دولتها باید به بازارها ورود کنند و با ابزاری که دارند مانع از ایجاد انحصار توسط برخی شوند و اتفاقا در اقتصاد جریان اصلی، دولت در این شرایط مقتدرترین است و اجازه شکلگیری چنین انحصارهایی را نمیدهد.
در واقع یکی از وظایف حاکمیت، نه پایین آوردن قیمتها از طریق اعمال سیاستهای غلط مانند قیمتگذاری دستوری، بلکه ایجاد فضای رقابتی، تسهیل ورود کسبوکارهای جدید به بازار و حمایت بیشتر از تولیدکنندگان خرد است که نتیجه آن، تعیین قیمتها بر اساس نظام عرضه و تقاضا است. از سوی دیگر، یکی دیگر از وظایف دولتها ورود به موقع به بازارها و مقابله با تولیدکنندگانی است که سعی در از بین بردن رقبای خود و ایجاد انحصار دارند.
انتها و نتیجهگیری این فیلم، یعنی از بین رفتن فضای رقابتی و ایجاد انحصار را در بسیاری از بازارهای ایران نیز میتوان دید. دولت با قیمتگذاری دستوری و از بین بردن نظام عرضه و تقاضا از یک سو، بصورت نادرست قیمتها را سرکوب و از سوی دیگر باعث میشود عرضه محصولات برای بسیاری از تولیدکنندگان، صنایع و فروشندگان صرفه اقتصادی نداشته باشد. از سوی دیگر بدون توجه به انحصار شکل گرفته در بازار، تلاشی در جهت استفاده از ابزارهای خود مانند تسهیل صدور مجوزها، نمیکند و در نهایت برخی که قدرت، ثروت و یا رانت بیشتری دارند، یکی پس از دیگری رقبای خود را حذف میکنند و محصولات خود را روز به روز با کیفیت کمتر و قیمت بیشتر به بازار عرضه میکنند.
بسیاری از حوزههای خدماتی در کشور مانند پزشکی و وکالت به چنین وضعیتی دچار هستند. انحصارگران در چنین حوزههایی با جلوگیری از ورود رقبای جدید به قلمرو خود و عدم ایجاد یک فضای رقابتی، خود را به عنوان تنها ارائهدهندگان آن خدمات به بازار معرفی میکنند و استفادهکنندگان از آن خدمات نیز مجبورند با هر کیفیت و قیمتی از آن خدمات استفاده کنند.
چنین وضعیتی را خیلی روشن در بازار خودرو کشور نیز میتوان مشاهده کرد. در نبود رقبای داخلی و خارجی، عملا این بازار به دو شرکت خودرو سازی هدیه داده شده است. در مقابل دولت هم به جای کنار گذاشتن قیمتگذاری دستوری و تسهیل ورود رقبای داخلی و خارجی، خود بر آتش از بین رفتن یک بازار رقابتی که بر اساس نظام عرضه و تقاضا شکل گرفته، میدمد.
جالب است که تنها راهکا دولت برای سروسامان بخشیدن به بازار خودرو، پیشنهاد خرید ماشین با قیمت پایینتر از طریق قرعهکشی، به مشتریان است. به عبارتی به جای ایجاد رقابت میان تولیدکنندگان خودرو برای تولید محصولی با کیفیت بیشتر و قیمت کمتر، رقابت میان خریداران را هم از بین میبرد و همه اصول علم اقتصاد را با ابزاری کاملا تصادفی و شانسی جایگزین میکند.
درست وضعیتی مانند پایان فیلم فروشندگان تخممرغ؛ باقی ماندن فقط یک فروشنده و یک شانه تخممرغ و خریدارانی که چارهای ندارند محصولی که حتی قیمت آن تا ۱۰۰ هم پایین آمده بود را بسیار گرانتر و به قیمت ۳۵۰ خریداری کنند!