به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، در واقع، کار از نظر آنها هیچ وقت تمام نمیشود. فرقی نمیکند 11 شب باشد، یا روز تعطیل هفته، هر لحظه ممکن است لازم شود کاری را پیگیری کنید. این وضعیت هرچند زندگی اجتماعی و خانوادگی ما را خراب میکند، با اینحال ظاهراً برای اقتصاد خوب است. اما اقتصاددانان دربارۀ همین یک فایده هم مطمئن نیستند.
کمتر از یک قرن پیش، رهبران شوروی سابق دست به کار عجیبی برای تغییر تقویم زدند. از آن جا که استالین تلاش داشت تا خیلی زود منطقۀ دورافتادهای را به کشوری صنعتی تبدیل کند، دولت وی روزهای هفته را از هفت روز به پنج روز کاهش داد. روزهای شنبه و یک شنبه از تقویم برچیده شد.
از سال ۱۹۲۹ بهجای آخر هفته سیستم استراحت جدیدی تعریف شد. دولت، کارگران را به پنج گروه تقسیم و روز تعطیل متفاوتی برای هرکدام تعیین کرد. در هر روز معین، چهارپنجم طبقۀ کارگر در کارخانهها حضور مییافتند و کار میکردند و بقیه در استراحت بودند. این زمانبندی شیفتی معروف شد به «نِپرِریوکا» یا «هفتۀ کاری پیوسته» چون تولید هرگز متوقف نمیشد. نپرریوکا یک فاجعۀ اجتماعی بود.
مردم فرصتی برای دیدار با دوستانشان پیدا نمیکردند. کارگران شکایت میکردند: «در خانه چه کار باید کرد وقتی زن در کارخانه است، بچهها در مدرسهاند و هیچکس نمیتواند به دیدنمان بیاید؟ آیا جز رفتن به چایخانۀ عمومی چارۀ دیگری باقی میماند؟ این دیگر چه جور زندگی است؟» این طرح دوام نیاورد.وقتی ساعات کاری این همه آدم طولانی یا نامطمئن یا بدتر از آن، طولانی و نامطمئن باشد، آثار منفی چنین وضعی به همه جا نفوذ میکند. خانوادهها بیشترین هزینه را میپردازند.
ساعات کاری نامنظم میتواند والدین –و معمولاً مادران– را از جمع نیروی کار بیرون کند. مجموعهای از پژوهشها نشان میدهد کودکانی که والدینشان ساعات کاری نامتعارف یا طولانی دارند، بیشتر مشکلات رفتاری یا شناختی از خود نشان میدهند یا دچار چاقی مفرط می شوند. حتی پدران و مادرانی که توان مالی استخدام پرستار بچه یا بهرهمندی از مراقبتهای فوقبرنامه را دارند، باز هم سخت گرفتار توجه جدی به کودکانشان هستند.
دلم برای آن فضای آسایشبخش تنگ شده است: شامهای دورهمی در خانوادههای گسترده، گردشهای فوری و بدون برنامۀ قبلی، دیدوبازدیدهای دوستانه. البته هنوز این اوقات مشترک را کاملاً از دست ندادهایم. حتی اگر کسی از شما نخواهد شیفت آخر هفته کار کنید، کار بهزور خودش را وارد اوقاتی میکند که سابق بر این مقدس بود. وقتی لپتاپ خود را باز میکنید، کار ناتمام هفتۀ گذشته به شما چشمک میزند؛ ایمیلهای فوری همکارتان در صندوق دریافت منتظر شماست. با آن اوقاتی که صرف کارکردن نمیکنید.
بچهها هم آزاد و مشغول بازی و قلعهسازی نیستند؛ آنها هم کارنامۀ تحصیلیشان را پر میکنند از فعالیتهای فوقبرنامه یا ورزشهای سازمانیافته. بازی فوتبال اصولاً باید نوعی روحیۀ کارنکردن بر والدین تحمیل کند و فرصتی فراهم بیاورد برای گپزدن با همسایهها و دوستان. بااینحال، به تازگی میبینیم بزرگترهای بیشتری کنار زمین مشغول چککردن ایمیل خود هستند.