۰ نفر

بلندپروازی چطور طعم زندگی‌ را تلخ می‌کند؟

۱۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۸
کد خبر: 384808
بلندپروازی چطور طعم زندگی‌ را تلخ می‌کند؟

افرادی که همه اهداف‌شان دست‌نیافتنی است معمولا شکست را بارها تجربه می‌کنند و در چرخه باطل بلندپروازی، شکست و ناامیدی می‌افتند.

 پسر یا دخترتان بهترین اسباب بازی‌های دنیا را ندارد؟ فرزند دانش‌آموز یا دانشجوی‌تان به بهترین مدرسه یا دانشگاه نمی‌رود؟ خودتان بهترین گوشی را ندارید و بهترین خودرو را سوار نمی‌شوید؟ همسرتان بهترین همسر دنیا نیست و خانه‌تان، نه بزرگ است و نه در موقعیت مکانی ویژه‌ای قرار دارد؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، اگر پاسخ‌تان به همه این سوال‌ها بله است، پس احتمالاً طعم زندگی را برای خودتان تلخ و تلخ‌تر کرده‌اید. اما به نظرتان دلیلش ،  نداشتن این‌هاست یا تصور این‌که باید بهترین چیزها را برای زندگی فراهم کنیم؟ در ادامه خواهیم گفت که بلندپروازی چیست، چه آسیب‌هایی دارد و چطور باید مدیریت شود.

  نسبی نه، فقط کامل و بی نقص!

حتماافرادی را دور و برتان دیده‌اید که خودشان را آدم‌های صفر یا صدی (تفکر همه یا هیچ) توصیف می‌کنند؛ شاید هم خود شما جزو آن ها هستید که یا همه چیز را کامل و بی‌نقص می‌خواهند یا اصلا نمی‌خواهند. موفقیت نسبی، پیشرفت نسبی، درس خواندن نسبی، دوست داشتن نسبی و در کل هیچ چیز نسبی و معمولی، کمال‌گراها را راضی نمی‌کند. از نظر یک فرد کمال‌گرا همه امور، کارها و انتخاب‌ها باید به بهترین شکل، کامل و بی نقص باشد. بنابراین در تعریف کمال‌گرایی می‌گوییم: «کمال‌گرایی عبارت است از تعیین معیارهای بسیار سخت‌گیرانه و بی‌نقص برای خود (و گاهی دیگران) و تلاش شدید و بی‌رحمانه برای دست‌یابی به آن‌ها (هرچند گاهی برعکس اتفاق می‌افتد و افراد نه تنها تلاشی نمی‌کنند بلکه به شدت اهمال کار می‌شوند).» همچنین کمال گراها اغلب احساس ارزشمندی خود را تنها بر اساس میزان دستیابی کامل به این معیارها تعیین می کنند.

  چرخه باطل بلندپروازی، شکست و ناامیدی

اغلب کمال‌گراها، با وجود داشتن موفقیت‌های نسبی، از خودشان راضی نیستند و خودسرزنشی یکی از ویژگی‌های آن‌هاست.

چنین افرادی با این ویژگی شخصیتی  همیشه بهترین‌ها را می‌خواهند؛ بهترین نمره، بهترین رشته تحصیلی، بهترین عملکرد، بهترین نتیجه، بهترین لباس، بهترین خانه، بهترین مهمانی، بهترین میز شام، بهترین فرزند، بهترین همسر و ... و هر چیزی غیر از این یعنی شکست! برای آن‌ها نتیجه هر کاری یا شکست کامل است یا موفقیت کامل؛ حد وسطی وجود ندارد. آن‌ها از اشتباه کردن و شکست خوردن وحشت دارند و با توجه به این که معیارهایشان خیلی بالا و اغلب دست نیافتنی است، معمولا شکست را بارها تجربه می‌کنند و در چرخه باطل بلندپروازی-شکست-خودسرزنشی و ناامیدی می‌افتند.

  مگر بلندپروازی چیز بدی است؟

معمولا وقتی درباره کمال‌گرایی با مراجعانم صحبت می‌کنم، می‌پرسند: مگر بلندپروازی چیز بدی است؟ هرکسی دوست دارد و باید تلاش کند در زندگی بهترین باشد و ... . در روان شناسی آن‌چه برای ما مهم است، خوب یا بد بودن یک ویژگی نیست بلکه کارکرد و آثار آن است. کمال گرایی ناکارآمد، اغلب در افراد مشکلات زیادی ایجاد می‌کند. کمال‌گرایی استفاده از بایدها به طور انعطاف‌ناپذیر است. عزت‌نفس کمال‌گراها وابسته به موفقیت‌های کامل است. کمال‌گرایی اجازه نمی‌دهد افراد از زندگی، تلاش، پیشرفت و دستاوردهایشان لذت ببرند.

  از اضطراب و افسردگی تا اجتناب و اهمال کاری

کمال‌گراها مدام در اضطراب، نگرانی، خشم، ناامیدی و افسردگی به سر می‌برند. از آن‌جا که معیارهای آن‌ها، فراتر از منابع درونی و بیرونی و توانایی آن‌هاست و از طرف دیگر احساس ارزشمندی و عزت‌نفس‌شان وابسته به دستیابی به این اهداف کمال گرایانه است، مدام در این اضطراب و نگرانی به سر می‌برند که به اهداف‌شان نمی‌رسند و احساس شکست و خودسرزنشی دارند. در این بین، داشتن معیارهای بسیار بالا و سخت گیرانه، تعیین حجم زیادی از کار، احساس فشار برای انجام صددرصدی و بی‌نقص کار، پیش‌بینی منفی درباره نتیجه و ترس از شکست، افراد کمال‌گرا را به سمت اجتناب از انجام کار و اهمال کاری می کشاند. حتما افرادی را دیده اید (یا شاید خودتان هم این جور باشید) که استاد برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری هستند اما در نهایت هیچ کاری نمی‌کنند. آن‌ها هرگز شروع نمی‌کنند یا اگر شروع کنند خیلی زود و با کوچک‌ترین مانع یا ناکامی از کار خسته و ناامید می‌شوند و دست از تلاش بر می‌دارند. آن‌ها یا باید کار را به بهترین شکل انجام دهند یا اصلا انجام ندهند (تفکر همه یا هیچ). مثلا یا باید روزی یک ساعت در باشگاه ورزش کنند یا اصلا ورزش نکنند (یک ورزش 20 دقیقه‌ای در منزل از نظر آن‌ها بی فایده است!) یک خانم خانه‌دار کمال گرا معتقد است یا باید یک مهمانی بی‌نقص و کامل تدارک ببیند یا اصلا مهمان دعوت نکند (یک مهمانی ساده عصرانه در حالی که ظرف‌های نشسته هنوز توی ظرف‌شویی است یا خانه 100 درصد مرتب نیست از نظر او یک شکست و آبروریزی است!)  یک دانش‌آموز یا دانشجوی کمال گرا یا باید از صبح شروع به درس خواندن کند یا اگر چند ساعت مطالعه صبح را از دست داده باشد تا شب نمی‌تواند درس بخواند (چون معتقد است این روش درس خواندن نصفه و نیمه به درد نمی‌خورد!) بنابراین اجتناب و اهمال کاری در دراز مدت باعث تلنبار شدن کارها، احساس شکست و ناکامی بیشتر، اضطراب و افسردگی بیشتر، ناامیدی و بی‌انگیزگی بیشتر و در نتیجه اهمال کاری بیشتر می‌شود و این‌گونه چرخه باطل کمال گرایی-شکست-خودسرزنشی تداوم پیدا می‌کند.

چرا باید تغییر کنیم؟

همان‌طور که دیدیم، بلندپروازی مرضی نه تنها منجر به پیشرفت نمی‌شود بلکه با توجه به مشکلاتی که ایجاد می‌کند منجر به درجا زدن، هیچ کاری نکردن و شکست‌های متعدد می‌شود. بنابراین اگر شما یک کمال گرا هستید با بازبینی مجدد اهداف و معیارهای سخت گیرانه خود، هدف‌گذاری واقع بینانه، انعطاف‌پذیری فکری به جای تفکر باید اندیشی و همه یا هیچ، تشویق خود و لذت بردن از تلاش و پیشرفت خود (نسبت به نقطه‌ای که الان در آن قرار دارید و نه نسبت به دیگران)، با کمال گرایی خود مبارزه کنید. همچنین در زمینه کمال گرایی کتاب‌های خودیاری وجود دارند که می‌توانید از آن‌ها کمک بگیرید از جمله کتاب «غلبه بر کمال‌خواهی» نوشته شافران و همکاران. اما فراموش نکنید که معمولا افراد، تنها از مطالعه کتاب‌های خودیاری سود چندانی نمی‌برند بنابراین با توجه به ماهیت مزمن و مقاوم کمال گرایی، بهترین راه غلبه بر آن، کمک گرفتن از یک روان شناس است.