۰ نفر

در گفت‌وگو با یحیی آل‌اسحاق :

دولت صنایع کوچک و متوسط را جدی بگیرد

۳ مهر ۱۳۹۵، ۷:۰۰
کد خبر: 147431
دولت صنایع کوچک و متوسط را جدی بگیرد

جاده خاوران را که به سمت شرق می‌رویم، شهرکی بزرگ صنعتی را می‌توانیم، ببینیم که میزان سرمایه‌گذاری صورت گرفته در آن به اندازه کل سرمایه‌گذاری است که کشور آذربایجان در خود انجام داده است. صنایع و کوچک متوسط فعال در این شهرک صنعتی به‌طور میانگین با 70درصد به بالای ظرفیت خود مشغول به کار بوده و توانسته‌اند اشتغال عظیمی را در شرق تهران به وجود آورند.

برندهای معتبری در این شهرک به تولید مشغولند که هر یک با توسعه فعالیت و بالا بردن دانش فنی خود توانسته‌اند به بازارهای صادراتی راه پیدا کرده و در بالا بردن تولید ناخالص داخلی نقش آفرینی کنند. از این دست شهرک‌ها در ایران کم نیستند که عمده واحدهای تولیدی آن از سوی بخش خصوصی مدیریت شده و با بالاترین بهره‌وری مشغول کارند. مدیران شرکت‌های مستقر در این شهرک‌ها بر این باورند که اگر دولت دخالت‌های خود در قیمت‌گذاری کالاهای تولیدی را کاهش دهد و فکری برای مجوزهای ساخت بی‌حد و حصری که برای برخی صنایع صادر کند، آنها می‌توانند در فضایی رقابتی‌تر به تولید بپردازند. آنها بر این باورند که صنایع کوچک و متوسط هم در ایجاد اشتغال می‌توانند، موثر باشند هم فشار مالی زیادی روی دوش بانک‌ها نگذارند به شرطی که دولت به دسته از صنایع توجه کرده و بتواند با حمایت منطقی از آنان، توسعه مطلوب را پیش رویشان قرار دهد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، در همین رابطه رییس سابق اتاق تهران بر این باور است وقت آن رسیده که دولت به صنایع کوچک و متوسط توجه ویژه کند و سیاست‌گذاری‌ها را به سمتی ببرد که این بنگاه‌ها به تولید با ظرفیت بالا دست یابند. او راهکارهایی را پیشنهاد می‌دهد که اگر تیم اقتصادی دولت به کار گیرند نتیجه آن تولید با کیفیت و افزایش رشد اقتصادی اشتغالزا خواهد بود. از نظر یحیی آل‌اسحاق، دولت توانسته با تصمیمی شجاعانه سیاست‌گذاری‌های اقتصادی خود را به سمتی هدایت کند که از محل آن تورم پس از سال‌ها تک رقمی شده و به تبع آن نیز نرخ سود بانکی کاهش یابد. در چنین فضایی ارز به سمت قیمت واقعی خود حرکت کرده و بستر مناسبی را برای انجام جراحی‌های عمیق‌تر در اقتصاد ایران به وجود آورده است.

اقتصاد ایران در حالی دوره بازسازی خود را در فضای پسابرجام شروع کرده که به نظر می‌رسد، با توجه به زیرساخت‌های مناسبی که دارد، قادر است تا از طول این دوره بازسازی بکاهد و به زودی به جرگه اقتصادهای بزرگ و موثر دنیا بازگردد. به نظر شما توانمندی‌های اقتصادی کشور را چگونه می‌توان به کار گرفت تا این مهم محقق شود؟

همان‌طور که اشاره کردید اقتصاد ایران دارای زیرساخت‌های متنوع سخت‌افزاری و نرم‌افزاری بالایی است که سایر کشورهای توسعه یافته و اقتصادهای نوظهور دنیا از آن کم بهره‌ترند. ما روی هر بخش که دست می‌گذاریم می‌بینیم دارای ظرفیت‌های بالایی هستیم. از نیروی انسانی تحصیلکرده گرفته تا ذخایر و منابع طبیعی. از زیرساخت‌هایی نظیر جاده و برق و راه‌آهن و حمل و نقل تا موقعیت ژئو پلیتیک در دنیا. در یک نگاه ایران کشوری است که تمام امکانات و شرایط لازم برای تبدیل شده به یک اقتصاد بزرگ جهانی را دارد و قادر است با استفاده از ظرفیت‌های خود، علاوه بر تولید کالا و خدمات برای بازار 80 میلیونی‌اش، به مرکز صدور کالا و خدمات به بازار 400میلیونی منطقه تبدیل شود. این داشته‌ها کمتر به صورت یکجا در اختیار یک کشور قرار گرفته است. مثلا کشور آذربایجان فقط در زمینه حمل و نقل و ترانزیت توانایی دارد. امارات با توسعه تجاری و بهبود وضعیت بنادر خود توانسته به گلوگاه اقتصادی منطقه تبدیل شود. ترکیه با تکیه بر توان گردشگری به رشد رسیده. عربستان با توجه به بهره‌برداری از ذخایر نفت خود دارای ثروت شده. اما در کشور ما همه این توانمندی‌ها را به صورت یکجا داریم به‌طوری که موقعیت ژئوپلیتیک ایران فضایی را به وجود آورده که به مرکز ترانزیت شرق به غرب و شمال به جنوب تبدیل شویم. اما دیده می‌شود که با وجود تمام این توانمندی‌ها از رقبای منطقه‌یی نظیر امارات، عربستان و ترکیه و رقبای جهانی به مانند کره و مالزی و برزیل عقب‌تر هستیم چرا که آنها با حداقل داشته‌های خود حداکثر بهره‌ها را برده‌اند اما ما با این همه داشته و آورده، نتوانسته‌ایم آن‌گونه که باید پا به پای رقبای خود حرکت کنیم. ولی بنده معتقدم که می‌توان خیلی سریع این عقب‌ماندگی را جبران کرد و با توجه به فضای پیش آمده پس از برجام، بازی را به نفع خود کرده و با تمام قوا در میدان اقتصادی دنیا بجنگیم و بتوانیم سهم بزرگ‌تری از کیک اقتصاد جهانی برای مردم خود به ارمغان بیاوریم. در این میان لازم است تا دولت به صنایع کوچک و متوسط توجه ویژه کند و سیاست‌گذاری‌ها را به سمتی ببرد که این بنگاه‌ها به تولید با ظرفیت بالا دست یابند. او راهکارهایی را پیشنهاد می‌دهد که اگر تیم اقتصادی دولت به کار گیرند نتیجه آن تولید با کیفیت و افزایش رشد اقتصادی اشتغالزا خواهد بود.

شما تا اینجا به داشته‌های ما اشاره کردید. طبیعتا بسیاری از نداشته‌ها هم سبب شده تا ما با این عقب‌افتادگی روبه‌رو شویم. این نداشته‌ها چه بوده است؟

به نظرم بیشتر آن به مدیریت ناصحیح بهره‌برداری از توانایی‌هایمان بر می‌گردد. از این تلخ‌تر هم اینکه گاه حتی برخی سیاست‌گذاران از این داشته‌ها غفلت کرده‌اند و سراغ مسائلی رفته‌اند که دردی از اقتصاد ما را درمان نکرده است.

ما می‌توانستیم هاب سرمایه‌گذاری منطقه شویم اما گاه برخی رفتارها با سرمایه‌گذاران می‌شود که آنها می‌روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کنند. بنده معتقدم که داشته هایمان را باید روی میز بریزیم و از طرف خارجی هم بخواهیم که داشته‌های خود را روی این میز بریزد و آنگاه بتوانیم با مکمل این آورده‌ها اقدامات بزرگی در بازسازی اقتصادمان انجام دهیم. اینکه تمامی عناصر موجود در جدول مندلیف را در کشور داریم و از ذخایر معدنی عظیمی بهره برده‌ایم، شوخی بردار نیست. این ذخایر نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی دارد و گرنه در دل زمین باقی خواهد ماند و معلوم نیست در آینده به کار دنیا بخورد. از طرفی ما با 15 کشور همسایه هستیم و مرز مشترک خاکی و آبی داریم که این خود بازاری 500 میلیونی را علاوه بر جمعیت خودمان پیش روی سرمایه‌گذاران قرار داده است. ظرفیت عظیم تاریخی را به ارث برده‌ایم و خون آریایی در رگ‌های مان قرار دارد و ضریب هوشی بالایی داریم. تمام اینها برای یک ملت که بخواهد به رشد و توسعه دست یابد، کافی است. اما برخی بدسلیقگی‌ها در سیاست‌گذاری اقتصادی سبب شد که امروز با رکود تورمی و نرخ بیکاری بالا مواجه باشیم که به وجود آمدن چنین شرایطی به هیچ‌وجه تقصیر دولت کنونی نیست. در حوزه اشتغال برخی آمارها حاکی از آن است که بین 5 تا 8 میلیون جوان تحصیلکرده بیکار یا جویای کار داریم. جای سوال است که چرا نظام تدبیر ما طی سال‌های گذشته نتوانسته به گونه‌یی عمل کند که از این ظرفیت‌ها به خوبی بهره‌برداری کرده و اقتصادمان را رونق دهد. یکی از دلایل اساسی، وصل بودن اقتصاد به سیاست بوده است. با هر انتخاباتی که انجام شده بدنه کارشناسی دولت دستخوش تغییرات وسیعی شده که امروز برخی مسوولان اعلام می‌کنند به دلیل ورود افرادی ناکارآمد در دولت قبل به بدنه دولت، به جایی رسیده‌ایم که بدنه کنونی توان انجام کارهای بزرگ زمین مانده اقتصاد ما را ندارد. اقتصاد ایران سیاست زده بوده و این موضوع سال‌ها ما را عقب انداخته است و کار به جایی رسیده که با انبوهی از توانایی‌های معطل مانده و بیکاران تحصیلکرده روبه‌رو باشیم.

تفاوت نگاه سیاستمداران با تکنوکرات‌ها و اقتصاددانان در چیست؟

سیاستمداران دنبال جمع کردن رای و انجام اقدامات پوپولیستی هستند تا بتوانند نظر افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند. آنها برای این کار از اقتصاد بیشترین بهره را برده‌اند به‌طوری که امروز می‌بینیم ده‌ها طرح نیمه تمام در بیشتر استان‌های کشور وجود دارد که فاقد هر گونه توجیه اقتصادی است. اما تکنوکرات‌ها و اقتصاددانان به دنبال درآمدزایی و انجام و اجرای پروژه‌های پر بازده با بهره‌وری بالا هستند و طبیعتا این موضوع را در انتخاب نیروی انسانی و به کار‌گیری تکنولوژی رعایت می‌کنند چرا که بازار برای آنها مهم است و اینکه بتوانند محصولی رقابتی و کیفی را تولید کرده و در بازارهای داخلی و خارجی عرضه کنند. از سویی دیگر اقتصاد به روابط بین‌الملل وصل است و ما نباید به سمتی برویم که خود را از جهان و اقتصاد جهانی منزوی کنیم. اقتصاد مقاومتی هم همین را می‌گوید و پیام می‌دهد که با توجه به توانایی‌ها و ظرفیت‌هایی که در کشور داریم، تولید کنید اما نگاه تان به بازار خارج باشد. امروز شما می‌دانید با وجود اینکه در هر شهر و دیار کشور یک شهرک صنعتی با انبوهی از ماشین‌آلات تاسیس شده‌اند اما با کمترین ظرفیت خود مشغول کارند. این ظرفیت‌ها باید پر شود. چگونه؟ با یک سیاست دقیق و برنامه‌ریزی شده. دولت بهتر است تا منابع را به تولیدکنندگان واقعی ارائه دهد و با دادن مشوق‌هایی نظیر تنفس مالیاتی یا تخفیف و بخشودگی مالیاتی اجازه دهد تا صاحبان بنگاه کسب و کار خود را توسعه دهند. با ممنوع الخروجی و بگیر و ببند فعالان تولیدی کاری از پیش نخواهد رفت و در نهایت این تولید است که آسیب خواهد دید.

به سرمایه‌گذاری‌های خارجی و روابط بین‌الملل اشاره کردید. در این زمینه چه اقداماتی بهتر است، انجام شود؟

ما پیش از برجام به مدت سه سال رابطه‌یی با دنیا نداشتیم. طبیعتا در این سال‌ها تغییرات زیادی در ادبیات اقتصادی و تجاری دنیا به جود آمده و بهتر است تا فعالان بخش خصوصی و دولتی ما خود را با شرایط جدید جهانی وفق داده و بتوانند در بازارهای جهانی با تفکر جدیدی وارد شوند. یکی از مدل‌های موفقی که در تمام دنیا آزموده شده، یافتن شریک مناسب تجاری خارجی است. به عنوان مثال اگر امروز تولید کنند، قطعات خودرو ما بتواند با بزرگان دنیا شریک شود، خواهند توانست قطعات باکیفیت‌تر و رقابتی‌تری را از نظر قیمت به تولید برسانند. در این میان بهتر است تا سیاستگذاران ما فضایی را به وجود آورند تا دیپلماسی اقتصادی در کشور شکل گرفته و به سمتی حرکت کنیم که فعالان اقتصادی کشور با یافتن شرکای تجاری درجه یک دنیا محصولات باکیفیتی را در کشورمان به تولید برسانند تا از این طریق هم جذب سرمایه‌گذاری خارجی و ورود دانش فنی به کشورمان صورت گیرد و هم اینکه تولیدکنندگان ما به زنجیره تولید و توزیع کالا و خدمات در دنیا پیوند بخورند. در چنین صورتی قادر خواهیم بود که از تمام ظرفیت‌های خود استفاده حداکثری را ببریم و اقتصاد کشور را به سمتی سوق دهیم که رشد اقتصادی اشتغالزا مهم‌ترین هدف آن باشد. البته سیاست‌گذاران کشور در حال حاضر چنین دغدغه‌یی را دارند اما بهتر است برخی اقدامات با جسارت و شجاعت بیشتری صورت گیرد تا تولید و بالا بردن رشد به عنوان هدف اصلی بعد از مهار تورم جزو لیست برنامه‌های اقتصادی دولت قرار گیرد.

دولت در حال حاضر پای کاهش تورم ایستاده و برخی از اقتصاددانان معتقدند که بهتر است سیاست‌های کاهش تورم خود را در این نقطه متوقف کرده و به شروع سیاست‌های رکود زدایی بپردازد تا هم بازار‌ها رونق گیرند و هم اینکه جریان اشتغال به راه بیفتد. در این باره چه نظری دارید؟

رکود و تورم در همه اقتصادهای دنیا عکس هم حرکت می‌کنند. اگر در اقتصادی دولت بخواهد تورم را کاهش دهد، با توجه به انضباط مالی و کم شدن تزریق نقدینگی به آن اقتصاد، بازارها از رونق افتاده و رکود نسبی به وجود می‌آید. اگر هم دولتی بخواهد رکودزدایی کرده و با اعمال سیاست‌هایی پول به اقتصاد تزریق کند، تورم بالا رفته و هر آنچه مردم کسب درآمد می‌کنند، مجبورند به عنوان بهای تورم و افزایش روزانه قیمت‌ها بپردازند. در کشور ما رکود تورمی رخ داده یعنی هم با تورم بالا روبرو بوده‌ایم و هم اینکه کشور دچار رکود شده است. سیاست‌گذار در چنین شرایطی به دنبال درمان درد تورم رفته و توانسته آن را به زیر ده درصد برساند اما بنده معتقدم که کشش اقتصاد ایران در شرایط کنونی ظرفیت کاهش تورم بیش از این مقدار را ندارد و بهتر است تا دولت برنامه‌هایی را برای خروج از رکود آغاز کند. در چنین شرایطی صد البته محافظت از نرخ تورم موجود واجب بوده و بهتر است تا سیاست‌گذاران اوضاع اقتصادی را رصد کنند و به محضی که دیدند فنر تورم در حال پریدن است آن را متوقف کنند. اقتصاد نیاز به رصد لحظه‌یی دارد و و سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران اقتصادی کشور بهتر است لحظه به لحظه رخدادهای اقتصادی را رصد کرده و اقدامی انجام ندهند که باعث بد شدن نرخ شاخص‌های کلان اقتصادی شود. خوشبختانه در حال حاضر ثباتی نسبی در فضای کلان اقتصادی به وجود آمده و وقت آن رسیده که با توجه به بهبود روابط با دنیا، کشور ما از فرصت‌های پسا برجام به خوبی استفاده کند. طبیعتا در این راه استفاده از توان داخلی و به کار گرفتن توان خارجی بسیار می‌تواند مثمر ثمر باشد. ما نباید فراموش کنیم که این دولت اقتصاد ایران را با تورم بالای 40درصدی، رشد اقتصادی منفی 7درصدی، ارز چند نرخی و ناثباتی در فضای کلان اقتصاد تحویل گرفت و توانست با مدیریت صحیحی ما را به نقطه‌یی برساند که تورم به زیر 10درصد برسد و مقدمات کاهش نرخ سود بانکی و تک نرخی کردن ارز به وجود بیاید. اینها دستاوردهای بزرگی است که باید از آن محافظت شود اما به این موضوع هم باید توجه داشت که ظرفیت اقتصاد ایران بسیار بالاست و بهتر است با سرعت به جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی بپردازیم و فضا را برای گسترش فعالیت‌های بخش خصوصی آماده کنیم.

در حال حاضر جامعه ما از نظر اقتصادی وضع مطلوبی ندارد و کماکان ما با گسترش فقر، مشکل در تامین کالاهای اساسی برای قشر ضعیف و ترس از دست دادن فرصت‌های شغلی مواجه هستیم. بهتر است تا دولت به گونه‌یی برنامه‌ریزی کند که دهک‌های پایین که بیشترین فشار ناشی از رکود را تحمل می‌کنند، این فشار از خط قرمز فراتر نرود و برای توانمندسازی آنها برنامه‌هایی را به اجرا درآورد. مساله بیکاری 5 تا 8میلیون جوان فارغ‌التحصیل بسیار مهم است و شوخی‌بردار نیست و در این میان جا دارد که دولت برای احیای واحدهای کوچک و متوسط با کارکنان زیر 500نفر تلاش بیشتری به خرج دهد چرا که بیشترین اشتغال در همین بخش نهفته است.

بر اساس برخی مطالعات صورت گرفت 94درصد اشتغال کشور در همین واحدهای کوچک و متوسط است و تنها 6درصد اشتغالزایی را واحدهای بزرگ به وجود آورده‌اند و اگر به تخصیص منابع بانکی مراجعه کنید متوجه خواهید شد که بیشترین منابع به بنگاه‌های بزرگ داده شده و دست بنگاه‌های کوچک خالی مانده است. در دنیا به واحدهای کوچک و متوسط اهمیت زیادی می‌دهند به‌طوری که 60درصد اقتصاد آلمان و 90درصد اقتصاد اسپانیا در دست همین واحدهاست از این رو بهتر است ما هم به این واحدها گوشه چشمی داشته باشیم و بتوانیم ظرفیت تولیدی موجود در کشور را احیا کنیم.

یکی از اتفاقاتی که در کشور رخ داده ظهور شرکت‌های دانش‌بنیان و کسب و کارهای نوپا در کشور است. به نظر شما دولت در این باره بهتر است چه سیاستی را در پیش گیرد تا این کسب و کارها رونق یابد؟

بهترین کار این است که دولت هیچ دخالتی نداشته باشد. امروز بنده شاهد آن هستم که چندین جوان خوشفکر بدون آنکه از دولت چیزی بگیرند یا در صف مطالبات بانکی بروند با چند دستگاه کامپیوتر توانسته‌اند، انقلابی را در بازار عرضه کالا و خدمات به وجود آورند. جوان هوشمند ایرانی در حال حاضر برندهایی را به وجود آورده که خدماتی مشابه سایر کشورهای پیشرفته به ایرانیان ارائه می‌دهد. از این روی می‌توان گفت که یکی از شانس‌های اقتصاد ایران برای بالا بردن اشتغال و رشد اقتصادی همین کسب و کارهای نوپا و دانش‌بنیان هستند که می‌توانند دولت را در زمینه کاهش بیکاری یاری دهند. امروز شرکت‌هایی به وجود آمده که اقدامات بزرگی را در عرصه بازاریابی و فروش کالا انجام می‌دهند و توانسته‌اند صدها نفر را به اشتغال گیرند. فقط تنها اشکال این است که این کسب و کارها به بازارهای جهانی وصل نشده‌اند و اگر این کار صورت گیرد، می‌توان گفت نظام تهیه و توزیع کالا با تغییراتی اساسی در کشور روبه‌رو شده و تولید به سمت ارائه کالاهای باکیفیت و قیمت رقابتی خواهد رفت. در این راه مهم آن است تا در ذهن سیاست‌گذاران تغییر بینش به وجود آید و آنها بپذیرند که دنیا عوض شده و خود را با شرایط روز دنیا سازگار کنند و گرنه اگر این تغییر بینش به وجود نیاید، اقتصاد ایران متاسفانه درجا خواهد زد و بهره‌یی از اقتصاد دانش‌بنیان و فرصت‌های جدید کسب و کار نخواهد برد.