صادق زیباکلام از جمله تحلیل گران سیاسی است که معتقد است مجلس نهم نه تنها از لحاظ عملکرد تفاوتی با مجالس هفتم و هشتم نخواهد داشت، بلکه به خاطر افزایش نمایندگان حامی دولت، چالش چندانی میان دولت و مجلس در مدت زمان باقی مانده تا پایان دولت دهم رخ نخواهد داد. او شانس حدادعادل را برای تکیه زدن بر صندلی ریاست مجلس نهم بیشاز علی لاریجانی میداند و معتقد است که محمود احمدینژاد بیشاز آنکه بخواهد به خاطر دوستی از حداد عادل حمایت کند، بواسطه دشمنی و اختلاف نظر با لاریجانی دست به حمایت از حداد زده و از نمایندگان حامی خود خواهد خواست که به ریاست حداد عادل رای دهند. این تحلیلگر سیاسی علت چنددستگی میان اصولگرایان را مبارزه میان احمدینژاد و طرفدارانش با اصولگرایان سنتی برای باقی ماندن در قدرت عنوان میکند. مصاحبه ایلنا با صادق زیباکلام در پی میآید: باتوجه به اینکه در انتخابات نهم اسفندماه تا حدودی ترکیب نمایندگان دور نهم مجلس مشخص شد، آیا به نظر شما تفاوتی میان این مجلس و مجالس هفتم و هشتم خواهیم بود؟ من فکر میکنم مجلس نهم تفاوت چندانی با مجالس هفتم
و هشتم نخواهد داشت چرا که ما در این مجلس تغییری در آن احساس نخواهیم کرد. قرار است اکثر افرادی که در مجلس هشتم حضور دارند در مجلس نهم نیز ورود پیدا کنند و حاکمیت و قانونگذاری نیز در دست آنها باشد پس در چنین حالتی هیچ تغییری احساس نمیشود. اما در مورد اینکه طرفداران آقای احمدینژاد چقدر توانستهاند در انتخابات مجلس نهم موفق عمل کنند و یا اینکه طرفداران اصولگرایان سنتی به چه میزان در کسی کرسیهای بهارستان موفق بودند، نمیتوان سخن گفت و باید منتظر ماند تا مجلس نهم شروع به کار کرده و با گذشت زمان، نمایندگان جدید اعلام موضع کنند. در حال حاضر نمیتوان گفت که چهرههای جدید در مجلس واقعا طرفدار رییس جمهور هستند یا اصولگرایان سنتی. اما در کل برخلاف بسیاری از تبلیغاتی که جبهه متحد اصولگرایان میکند ما به هیچ وجه نمیتوانیم ادعا کنیم که احمدینژاد در این انتخابات شکست خورده است. چرا که قطعا تعدادی از نامزدهای راه یافته به مجلس، حامی احمدینژاد هستند و از سوی دیگر نیز تفاوتی میان جبهه پایداری و حامیان احمدینژاد وجود ندارد. به همین دلیل زمانی که این دو گروه را با یکدیگر جمع میکنیم، متوجه خواهیم شد که کفه طرفداران
احمدینژاد نیز چندان سبک نیست. آیا احمدینژاد را میتوان پیروز انتخابات مجلس دانست؟ در یک نگاه کلی باید گفت این تصور که احمدینژاد در مجلس نهم ضعیفتر شده، بهنظر نمیرسد جمعبندی خیلی درستی باشد. این درست است که پروین احمدینژاد در زادگاهش در گرمسار موفق نشد اما واقعیت آن است که خواهر رییسجمهور پیش از آنکه یک چهره سیاسی نزدیک به برادرش باشد، یک عضو معمولی و بیسروصدای شهر تهران بود. اشتباه خواهد بود اگر شکست مشارالیه در گرمسار را به حساب شکست احمدینژاد بگذاریم. شواهد و قراینی وجود ندارد که به استناد آنها نتیجهگیری کرد که پایگاه احمدینژاد در مجلس نهم ضعیفتر شده است. موفقیت شماری از نامزدهای جبهه پایداری در تهران از جمله آقاتهرانی در حقیقت موفقیت احمدینژاد بود. اگر کسی آمار میگرفت از ادبیات و موضعگیریهای جبهه پایداری متوجه میشد که لبه تیز انتقاد و رویارویی جبهه پایداری متوجه اصولگرایان بود تا احمدینژاد. جبهه پایداری هرگز کلامی در مخالفت صریح و علنی با احمدینژاد ابراز نکرد. جبهه پایداری کلامی در انتقاد از عملکرد دولت احمدینژاد و نحوه مدیریت وی تاکنون نگفته. تنها
مشکل و نارضایتی جبهه پایداری از احمدینژاد، رحیممشایی است. اگر امروز احمدینژاد، رحیممشایی را رها کند جبهه پایداری جملگی در کنار وی قرار خواهند گرفت. بنابراین موفقیت جبهه پایداری را به هر میزان که باشد باید موفقیت احمدینژاد دانست. موفقیت دیگر احمدینژاد در رای بالای دکتر حداد عادل در تهران بود. در مقابل شماری از مخالفان سرسخت اصولگرای احمدینژاد ازجمله دکتر احمد توکلی، علی مطهری و الیاس نادران در بهترین حالت در دور دوم به مجلس راه خواهند یافت. نفس اینکه احمد توکلی، نادران و مطهری رای بالایی نیاوردند درحقیقت پیروزی برای احمدینژاد بود. پیروزی دیگر احمدینژاد در چالشی است که نسبت به ریاست مجلس علی لاریجانی بهوجود آمده. این چالش از سوی حداد عادل نفر اول تهران است. موشکافی اینکه چرا احمدینژاد و متحدانش از علی لاریجانی رضایت ندارند و در مقابل رفتاری ملایم و تقریبا دوستانه نسبت به حداد عادل نشان میدهند خیلی صورتمساله را تغییر نمیدهد. به هر حال و به هر دلیلی این وضعیت وجود دارد، طرفداران احمدینژاد تلاش خواهند کرد تا علی لاریجانی را از کرسی مجلس نهم کنار بزنند و حداد عادل را به جای وی قرار دهند. اگر
آنان موفق به این تغییر شوند در آن صورت خیلی جدیتر میتوان گفت که پایگاه احمدینژاد در مجلس افزایش هم پیدا کرده و بالاخره به تحول دیگری در مجلس نهم باید اشاره داشته باشیم که ناکامی موتلفه بود. اتفاقا این تحول هم به نفع احمدینژاد است. درست است که موتلفه تا قبل از جریان عزل و نصب وزیر اطلاعات در اردیبهشت امسال از احمدینژاد و سیاستهایش قاطعانه دفاع میکرد و هرگز حاضر نشد تا از سیاستهای احمدینژاد انتقاد کند اما به هر حال موتلفه هم از دید احمدینژاد در جبهه مخالفان وی در میان اصولگرایان قرار دارد. بنابراین موفقیت آنان به نفع احمدینژاد است. درستتر آن است که بگوییم هر ناکامی جبهه متحد (اصولگرایان سنتی) از دید احمدینژاد یک پیروزی برای وی بهشمار میرود. اصولگرایان همواره مدعی هستند که علت شکست اصلاحطلبان در انتخابات دور هفتم مجلس، ایجاد دو دستگی در این جناح سیاسی و دعوی برای در قدرت ماندن بود. در نهمین دوره انتخابات مجلس گویا اصولگرایان نیز به سرنوشت اصلاحطلبان دچار شدند. عدهای زیر نظر آیت الله مهدوی کنی و آیـت الله یزدی جبهه متحد را تشکیل داند که ترکیبی از اصولگرایان سنتی و
اصولگرایان تحول خواه است، حامیان دولت به همراه وزرای برکنار شده جبهه پایداری را راه اندازی کردند، طرفداران رضایی نیز مبادرت به تشکیل جبهه ایستادگی کردند و در نهایت اصولگرایان جا مانده از لیست جبهه متحد، صدای ملت را تشکیل دادند. این چند دستگی در میان اصولگرایان موجب شد که تنها ۵ نفر از نمایندگان تهران در مرحله اول قطعی و ۲۵ نفر مابقی به دور دوم راه بیابند، تحلیل شما از این مسئله چیست؟ باید در نظر داشت که در نهمین دوره انتخابات مجلس اصلاحطلبان به صورت سازماندهی شده وارد عرصه رقابت نشدند و افرادی همچون کواکبیان، تابش، علیخانی، محجوب و جلودارزاده به صورت شخصی وارد عرصه رقابت شدند و مردم نیز به این افراد به خاطر اصلاحطلب بودنشان رای ندادند. به عبارتی باید توجه داشت که اصلاح طلبان گزینهای جز عدم شرکت در عرصه رقابت انتخاباتی نداشتند و در واقع این گزینه به آنها تحمیل شد. وقتی فعالیت سیاسی حزبی از اصلاح طلبان سلب شود، بسیاری از فعالین دانشجویی که وابسته به اصلاح طلبان هستند تشکلهای آنها غیر قانونی اعلام شود، در چنین شرایطی معتقدم اصلاح طلبان چارهای جز عدم شرکت در رقابتهای انتخاباتی نداشتند.
نباید فراموش کنیم که بارها و بارها رهبران جریان اصول گرا گفتند که رهبران اصلاح طلبان باید توبه کنند که اگر مردم توبه آنها را بپذیرند ممکن است دوباره اجازه حضور یابند. با این رویکرد چگونه اصلاح طلبان میتوانستند در رقابتهای انتخاباتی حاضر باشند. اصول گرایان بعد از انتخابات سال ۸۸ و بعد از آن وقایع تلخ بارها گفتند که اصلاح طلبان تمام شدند و مانند کف روی آب بودند. بارها گفتند که اصلاح طلبان وابسته به بیگانگان هستند. بارها گفتند که آنها میخواستند کودتای مخملی کنند اما شاهدیم که ظرف چند هفته اخیر همه این حرفها را کنار گذاشتند و تبلیغ میکنند که اصلاح طلبان حضور جدی دارند. اگر اصلاحطلبان به طور جدی در این انتخابات با تمام ظرفیت خود شرکت و توسط شورای نگهبان نیز تائید صلاحیت میشدند، تردیدی وجودنداشت که نامزد اصلاحطلب در تهران دو برابر نفر اول اصولگرایان یعنی آقای حدادعادل رای کسب میکرد. بخش عمدهای از علت رقابت میان احمدینژاد و اصولگرایان سنتی در انتخابات مجلس نهم به ماندن در قدرت بازمیگردد. به عبارتی جریان اصلی انتخابات رقابت درون خود حاکمیت و کسانی که از سال ۸۴ تاکنون قدرت را به دست داشتهاند و
به صورت کلی رقابت اصلی بین حامیان احمدینژاد و اصولگرایان سنتی شکل گرفته است. حدود یکسال تا پایان دوره ریاست احمدینژاد بر قوه مجریه باقی مانده و او دوست ندارد از قدرت به دور باشد و از طرف دیگر نیز اصولگرایان سنتی با توجه به اینکه چندین سال در عرصه قدرت حضور داشتهاند، راضی نمیشوند که به آسانی میدان را ترک کنند. پیش از برگزاری مرحله اول نهمین دوره انتخابات مجلس، بحث ریاست بر مجلس نهم مورد توجه نامزدهای اصولگرا بود و از آن زمان در حال لابی کردن بودند. با توجه به اینکه رقابت بیشتر میان لاریجانی و حدادعادل مطرح است، کدامیک شانس بیشتری برای تکیه زدن به صندلی ریاست مجلس نهم را دارند؟ به نظر میرسد حداد عادل از شانس بیشتری برای تصاحب ریاست مجلس نهم برخوردار باشد. از سوی دیگر احمدینژاد نیز تمایل دارد که حداد به ریاست مجلس برسد تا لاریجانی. از این رو حامیان وی در کنار نمایندگان جبهه پایداری و جبهه متحد به ریاست حداد عادل رای خواهند داد. این را نباید فراموش کرد که احمدینژاد بیش از آنکه به خاطر دوستی و اشتراکات به سمت حداد برود، بواسطه اختلافات و دشمنیهایی که با لاریجانی
دارد، از حداد عادل حمایت خواهد کرد. حداد عادل ریاست مجلس هفتم و لاریجانی ریاست مجلس هشتم را برعهده داشت، آیا تفاوتی در ریاست این دو فرد بر قوه مقننه وجود دارد؟ همانطور که قبلا هم عرض کردهام مجالس هفتم و هشتم در اختیار اصولگرایان بود و هر دو از یک جناح بودند. از این رو هیچ تفاوتی در عملکرد هیات رییسه شاهد نبودیم و انتظار هم نمیرود که در مجلس نهم تغییر چندانی در شیوه مدیریت و هیات رییسه آن شاهد باشیم. مجلس هفتم سعی بر تعامل با دولت نهم احمدینژاد و کمتر چالشی را میان دولت و مجلس شاهد بودیم اما در مجلس هشتم این درگیری میان قوای مقننه و مجریه بالا گرفت و نماینگدان بارها وزرا را استیضاح کردند و حتی کار را به سوال از رییس جمهور کشاندند. باتوجه به یکسال باقی مانده از عمر دولت احمدینژاد، تعامل مجلس نهم و دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟ بعید به نظر میرسد که در این مدت زمان باقی مانده تا پایان دولت دهم شاهد چالش جدی میان دولت و مجلس باشیم. ورود طرفداران احمدینژاد به مجلس و قرار گرفتن آنها در کنار نمایندگان جبهه پایداری در حمایت از دولت، اجازه
نخواهند داد که فضا علیه دولت شکل گیرد. از این رو فکر نمیکنم که مجلس نهم مشکلی برای دولت بوجود بیاورد. از سوی دیگر نیز باید توجه کنیم که از نیمه دوم سال کشور خود را برای انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده آماده خواهد کرد و فضای سیاسی جامعه خودبخود معطوف به مسئله انتخابات خواهد شد. به نظر شما اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری حضور خواهند یافت؟ آنچه که در اخبار و اظهار نظرها شاهد هستیم، به نظر میرسد که اصلاحطلبان در عرصه انتخابات ریاست جمهوری حضور خواهند داشت. کدام یک از اصلاحطلبان از شانس بیشتری برای موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم برخوردار است؟ در جامعه سخن از محمدرضا عارف است اما باید خاتمی نیز تلاش زیادی کند تا اصلاحطلبان در انتخابات حضور پررنگی داشته باشند.رییس جمهور سابق ایران باید تلاش کند تا اصلاحطلبان به نامزد این جریان در انتخابات ریاست جمهوری رای دهند.
احمدینژاد نیز تمایل دارد که حداد به ریاست مجلس برسد تا لاریجانی. از این رو حامیان وی در کنار نمایندگان جبهه پایداری و جبهه متحد به ریاست حداد عادل رای خواهند داد.