چرا ما باشگاه ورزشی نخریم؟! (طنز)

یک کفش کرده و اصرار و اصرار که یاالله پاشو! پاشو برویم و این باشگاه مورد علاقه سالیان خود را بخریم. آقا ما رو میگی! چشامون چار تا شده... بهش میگم : جون دلم ! بی خیال شو این باشگاه خوش اب و رنگ و خشکل ورزشی و محبوبت را به تو نمیدن . به منم نمیدن ... می گوید : چرا ندهند ... "تو تهرانی که شده پز تازه لاتی و پر مازراتی چرا به ما ندن؟!" ما چی مان کمتر از پیش کسوتان است . یک ذقیقه به فکر عمیق که فرو رفتیم و نزدیک بود غرق شویم ... دیدیم بد هم نمیگه ها ! همین "همیشه در صحنه" کلی سابقه " گل کوچیک" دارد و صدها توپ پلاستیکی را بیشتر از ما پاره کرده و .... برگشتم بهش گفتم : راست میگی عزیز. پاشو ...پاشو باید بریم پول جمع کنیم . زدیم بیرون رفتیم سراغ "غلام" . گفتیم غلام جان پاشو که بلیتت برده ما پیشکسوتان قصد خرید داریم . غلام با لهجه شیرین مشهدی گفت : " چی؟ یره دیوانه رفتن سر صبی؟ شوما از کی پیشکسوت رفتن مو نمدونستم؟ خب همی شما! بعله شما بر چی پش سرته نگاه مکنی؟ هم شما نبودی همی دیروز ور داشتی نمایشنامه نوشتی ماخاستی همی رستوران ما ر مصادره کنی؟ حالا از همه جا کم آوردن مخن هم یک رستوران ناقابل زنجیره ایی ما ر که ارث پدریم بوده ..." همیشه در صحنه پرید وسط حرفش که .... " ای بابا رستوران زنجیره ایی را کی داده کی گرفته میدونی ما این باشگاه رو بگیریم یک کار رویایی کردیم ! یک آرزوی دیرینه رو به سر انجام رسوندیم؟ غلام : حالا چن هست ایی که مگن؟ از دم قسط مدنش؟ ما : لابد میدن چرا ندن ؟ غلام : ها ؟! مدن ؟ اگه از دم قسط ماهی یکی دو تومن بدن خوبه یا مثلا" 70 ساله ببندن قسطشه همیشه در صحنه : چی ؟ ماهی یکی دو هزار تومن؟ غلام : // رو به ما // خب همی ( .....) ناشو ر بر چی آوردی؟ ایی اصلا" حالیشه ؟ ..... تا حالا صفر جلو عدد به عمرت دیدی تو یره ؟ ما : غلام جان بی خیال شو پاشو پاشو شال و کلاه کن الان هزار نفر صف می کشن اونجا میگن ما "پیشکسوتیم " ... عجله کن .... غلام : خیله خب برن دم در مو الان شال و کلاه موکونم برم ببینم چی مشه ... فقط گفته باشم قسطی .... فوقش ... 10% بیشتر نقد ندم بهشان ... ملکشم کارشناسی زیر فی ! توپم اگه تو باشگاه داشتن مال خودشان ما خودمان توپ درم اونا کهنه رفته ! از دست شما نمذ رن الان که سهام آرزون رفته برم یک کم سهام بخرم ..... برن ..برن .. مو دارم میام .