نجات عامل جنایت شیشه‌ای از چوبه دار

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق،  دو سال قبل خانواده مرد جوانی به نام آرش به پلیس گزارش دادند که پسرشان گم شد‌ه است. مادر این جوان به مأموران گفت: پسرم جدا از ما زندگی می‌کرد و دلمان هم نمی‌خواست به خانه ما بیاید اما من گاهی تلفنی با او صحبت می‌کردم تا اینکه پسرم دیگر به تماس‌های تلفنش جواب نداد من نگران او هستم. زمانی که پلیس تلفن همراه آرش را بررسی کرد، متوجه شد این تلفن دست فرد دیگری به نام حامد است. حامد به مأموران گفت گوشی را از آرش گرفته اما از سرنوشت او خبری ندارد. این جوان که به‌شدت معتاد بود، بعد از چند ساعت اعتراف کرد و گفت گوشی را از آرش  سرقت کرده است. وقتی آدرس محلی که آرش رها شده ‌بود را به مأموران داد، پلیس به محل رفت و متوجه شد آرش کشته شده ‌است. پزشکی قانونی بعد از بررسی جسد اعلام کرد آرش به دلیل خفگی جان خود را از دست داده ‌است. به این ترتیب کیفرخواست حامد و دوستش حسام که در این درگیری و قتل شرکت داشت، صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران رفت. در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد، اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفتند. آنها خواستار صدور حکم قصاص شدند. مادر مقتول گفت:  پسرم اعتیاد داشت و اعتیادش بسیار زیاد بود به همین دلیل ما او را طرد کرده ‌بودیم اما من گاهی با او تماس می‌گرفتم. او فرزند من بود و من هرگز راضی به مرگش نبودم. بعد از گفته‌های این زن، متهم ردیف اول یعنی حامد در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. ما همیشه در فاضلاب مواد می‌کشیدیم. آن روز هم داشتیم در فاضلاب مواد می‌کشیدیم که آرش هم آمد. او به سمت ما حمله کرد که شیشه را از ما بگیرد و او هم بکشد اما قبول نکردیم و مواد را به او ندادیم. آرش به سمت ما حمله کرد و با پایپ به صورت حسام زد و ما با هم درگیر شدیم. من با کاپشنی که آرش به تن داشت، دست و پای او را بستم و داخل فاضلاب انداختم اما او را نکشتم و قصدم هم کشتنش نبود. بعد هم گوشی را برداشتیم تا بفروشیم و مواد بخریم. در ادامه متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. او هم گفت: چند روز قبل از این حادثه پلیس برای جمع‌آوری طرح معتادان آمده‌ بود و من حین فرار تیر خوردم و پایم زخمی شد به همین دلیل خیلی نمی‌توانستم حرکت کنم. ما با آرش درگیر شدیم اما او را نکشتیم و نمی‌دانیم چطور کشته شده‌ است. او معتاد بود و شاید به دلیل ضعف بدنش جانش را از دست داده است. با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و حامد را به قصاص محکوم کردند. به این رأی از سوی متهم اعتراض شد و دیوان نیز اعتراض را قبول کرد. با نقض دوباره رأی، پرونده بازهم به دادگاه بازگردانده شد و متهم یک بار دیگر محاکمه و دوباره به قصاص محکوم شد. این بار رأی در دیوان عالی کشور  تأیید  و در نهایت حامد با تلاش فراوان موفق به جلب رضایت اولیای‌دم شد. او یک بار دیگر پای میز محاکمه خواهد رفت تا به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.