مدیریت توقعات در ازدواج!
تقریباً همه ما از تکتک لحظاتمان انتظار نتیجه داریم. مثلاً وقتی سوئیچ را در ماشین میچرخانید، انتظار دارید ماشین روشن شود. و وقتی این اتفاقها نمیافتد، فوراً دچار ناامیدی میشویم. این درمورد روابطمان هم صدق میکند.
برای خیلی از ما انتظاراتمان از نامزد یا همسرمان متفاوت است. درواقع، این تفاوتها اینقدر مهم میشوند که اگر برآورده نشوند، موجب پایان یافتن آن رابطه یا ازدواج میشود.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از مردمان، خیلی از توقعات ما از تجربیات دوران کودکی مان و رابطهای که بیشترین تاثیر را روی ما داشته است –والدین و خانواده–سرچشمه میگیرد. اگر در خانهای بزرگ شده باشید که فقط با یکی از والدین زندگی میکردهاید، ممکن است انتظارات بسیار کم و محدودی از طرفتان پیدا کنید. یا شاید هم فانتزی کودکانهای داشتهاید که پدر یا مادر چگونه است و حالا انتظاراتتان از طرفمقابل به طور غیرواقعبینانهای بالا میرود.
حتی اگر در خانوادهای با هر دو والدین بزرگ شده باشید، ممکن است توقعاتی داشته باشید که خودتان از آن بیخبرید. مثلاً مردی که در خانوادهای بزرگ شده است که پدر خانواده تمام روز کار میکرده و در کارهای خانه به مادر کمک نمیکرده است، ممکن است توقع داشته باشد که وقتی به خانه میآید، از او پذیرایی شود و خودش هیچ کمکی در کارهای خانه نکند. اما اگر همسرش در خانوادهای بزرگ شده باشد که هر دو والدین شاغل بودهاند و پدر خانواده نقش فعالی در کارهای خانه داشته است، از همسرش هم همین توقع را خواهد داشت. اگر این تفاوتها برای هر دو طرف یا یکی از آنها خیلی مهم باشد، و هیچکدام از طرفین حاضر به کوتاه آمدن نباشد، این رابطه بر هم خواهد خورد.
نمونه دیگر از پرورش یافتن متفاوت را میتوان در حیطه مسائل مالی ببینیم. فرض کنید شما در خانهای بزرگ شده باشید که به علت پایین بودن درآمد خانواده، از همان سنین کودکی یاد گرفتهاید که قدر هر یک ریال خود را بدانید. اما همسرتان در یک خانواده طبقه بالا متولد شده است که پول در آن اصلاً مسئله مهمی نبوده است و عادتهای ولخرجی زیادی دارد. برای موفق شدن این رابطه، باید بین دو طرف مصالحهای صورت بگیرد.
شاید شما هم بر سر خیلی از اینگونه مسائل پیشپاافتاده هر روز با هم جر و بحث دارید. موضوع این اختلافات هر چه که باشد، این احتمال وجود دارد که دلیل اصلی آن تفاوت در توقعات شما دو نفر باشد. شما برای حل این مسائل چه میکنید؟ البته رفتن به دادگاه برای طلاق را فراموش کنید.
به جای اینکه مدام با هم جنگ و جدل کنید، برای چند ساعت یا حتی چند روز عقب بکشید و کمی فکر کنید. وقتی اعصاب هر دو شما آرامتر شد، اولین سوالی که باید از همسرتان بپرسید این است که: انتظار تو (درمورد کارهای خانه، مسائل مالی یا هر موضوع دیگر) چیست و این توقع از کجا میآید؟ خیلی خوب است که همین سوال را از خودتان هم بپرسید. این احتمال هست که نظر هر دو شما به دوران کودکیتان یا روابط قبلیتان برگردد.
حتی زوجهایی که با پیشینه خانوادگی یکسان کنار هم قرار میگیرند میتوانند درمورد توقعاتشان با هم حرف بزنند. چیزی که برای شما واضح و طبیعی میآید ممکن است موجب تعجب طرفمقابلتان شود و برعکس.
یک موسسه مشاوره ای نکات زیر را برای حفظ یک رابطه خوب پیشنهاد میدهد:
• درمورد توقعات و نیازهایتان با هم حرف بزنید؛ دلایل آن را هم باید مطرح کنید.
• برای صحبت و توافق کردن درمورد چیزهایی که از هم میخواهید مشتاق باشید.
• نخواهید که همسرتان برای برآوردن همه انتظارات شما خود را تغییر دهد. برای پذیرفتن تفاوتهای بین همسر ایده آل و فرد واقعی که با او ازدواج کردهاید تلاش کنید.
• سعی کنید مسائل را از نگاه طرفمقابلتان ببینید. این به آن معنا نیست که باید همیشه با هم موافقت کنید، اما باید تفاوتهای بین خودتان، نظرات و نیازهای جداگانه همدیگر را درک کرده و به آنها احترام بگذارید.
• وقتی انتظارات، نیازها و نظراتتان با هم تفاوت دارند، برای صحبت کردن در این رابطه صادقانه و با جدیت تلاش کنید. قبل از اینکه اوضاع بین شما وخیم شود، میتوانید از متخصص مشاور کمک بگیرید.
• همه تلاشتان را به کار گیرید تا به همسرتان بفهمانید که چقدر دوستش دارید.