آیا کیفیت جایگزین کمیت زندگی خواهد شد؟
اگر قرار بر مقایسه کشورهای جهان برحسب اندازه اقتصادهایشان باشد و تولید ناخالص داخلی اسمی را معیار مناسبی برای این مقایسه در نظر بگیریم، ایران بیستونهمین اقتصاد بزرگ جهان است.
اما مخالفت با قیاس کشورها و رفاه مردمان آنها بر حسب تولید ناخالص داخلی یا GDP آنها، چیزی نیست که تازگی داشته باشد. تولید ناخالص داخلی معیاری صرفاً اقتصادی است که حتی تمام فعالیتهای اقتصادی، مانند کار بدون مزد زنان در منزل را هم پوشش نمیدهد. حالا تقریبا 4سالی هست که پیشنهاد جایگزینی معیار دیگری با نام بهروزی ناخالص ملی یا خوشحالی ناخالص ملی به جای تولید ناخالص ملی، در سازمان ملل متحد مطرح شده است. دادههای «گزارش جهانی بهروزی» که توسط سازمان ملل متحد تهیه شده است، نشان میدهند در زمینه «خوشحالی»، «خوشبختی» یا «بهروزی» که همگی میتوانند معادلهایی برای کلمه انگلیسی Happiness باشند، ایران از میان 157کشور جهان در رتبه105 ایستاده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال2011 از کشورهای جهان دعوت کرد که به تهیه آمارها و گزارشهایی در مورد شادی در میان مردم کشورهایشان اقدام کنند تا از این طریق دادههایی برای تهیه سیاستگذاریهای مناسبتر در آینده فراهم شود. مقارن با دوم آوریل2012، بوتان نخستین کشوری بود که به این «پارادایم جدید» اقتصادی آری گفت و «بهروزی ناخالص ملی» (Gross National Happiness) را عملا در محاسبات و سیاستگذاریهای اقتصادی و اجتماعیاش وارد کرد. بوتان البته پا را فراتر هم گذاشت: شاخص بهروزی ناخالص ملی در این کشور جایگزین تولید ناخالص داخلی (GDP) به عنوان اصلیترین شاخص توسعهیی شد. نخستین گزارش جهانی بهروزی در اول آوریل سال2012 منتشر شد. در این گزارش به عوامل و موانعی پرداخته شده که میتوانند با خود بهروزی به همراه بیاورند یا مانع آن بشوند و البته گزارش از مطالعات موردی هم به عنوان مصادیقی از نتیجه پژوهش بهره برده است. دادههای این گزارش، براساس دادههایی تنظیم شدهاند که موسسه نظرسنجی گالوپ منتشرشان کرده است. در این گزارش، متخصصانی از رشتههای اقتصاد، روانشناسی و غیره، با بررسی آمارهای
جهانی و ملی، تلاش میکنند حس بهروزی را به عنوان نشانهیی دال بر توسعه یک ملت یا عقبماندگی ملتی دیگر به عاریت بگیرند. در گزارش سال2016 بهروزی جهانی، چند شاخص اصلی برای طبقهبندی کشورها مورد استفاده قرار گرفتهاند. این شاخصها اینها هستند: سرانه تولید ناخالص داخلی، حمایتهای اجتماعی، نرخ امید به زندگی سالم و نیز شاخصهایی عمدتا کیفی مانند آزادی برای برآوردن آرزوهای هر شخص در طول عمرش، سخاوت و اعتماد اجتماعی که در قالب تخمین افراد از میزان فساد دولتی و تجاری مورد سنجش قرار میگیرد. بر این اساس، سرانه تولید ناخالص داخلی، در قالب برابری قدرت خرید و قیمت دلار در سال پایه2011 تنظیم شده است. دادههای مربوط به نرخ امید به زندگی سالم بر مبنای دادههای سازمان جهانی بهداشت استخراج شدهاند و از تقسیم نسبت نرخ امید به زندگی سالم بر نرخ امید به زندگی به دست آمدهاند. منظور از حمایتهای اجتماعی هم «وجود شخصی است که بتوان در شرایط نامناسب روی او حساب کرد.» موسسه نظرسنجی گالوپ، یک نظرسنجی با دو جواب بله و خیر ترتیب داده و از مردم در کشورهای مختلف پرسیده است که اگر به مشکل بر بخورند، آیا کسی هست که بتوانند روی او حساب کنند
یا نه. آزادی برای برآورده ساختن آرزوهای شخصی در زندگی هم مجددا براساس نظرسنجی گالوپ در سطح ملی مورد سنجش قرار گرفته است. گالوپ از افراد پرسیده است که آیا از سطح آزادیشان برای برآورده کردن آرزوهای شخصیشان در زندگی رضایت دارند یا نه. شاخص سخاوت، بر مبنای پرسشی انجام شده است که در آن از افراد پرسیده شده آیا در طول ماه گذشته به سازمانهای خیریه کمک کردهاند یا نه. پاسخها البته با سرانه تولید ناخالص داخلی همخوان شدهاند. شاخص بعدی، سطح فساد در دولت و تجارت است که نتایج آن بر مبنای دو پرسش موسسه گالوپ از شهروندان کشورها تنظیم شدهاند. در پرسش نخست از افراد پرسیده شده که آیا فساد گسترده در میان دولتیها وجود دارد یا نه و در پرسش دوم، همین موضوع در مورد رواج فساد در تجارت به چشم میخورد. توضیح آنکه در مورد سطوح فساد دولتی، در بسیاری از موارد دستیابی به دادههای متقن ناممکن بوده است بنابراین، دادههای مستخرج در پاسخ به پرسش دوم، مبنایی برای استخراج دادههای مربوط به شاخص فساد بودهاند. جایگاه کشورها براساس شاخصهای پیش گفته، از افراد خواسته شده که به کیفیت زندگیشان عددی از یک تا 10، نسبت بدهند
و بعد از این دادهها در حد فاصل سالهای2013 تا 2015، میانگین گرفته شده است. همه کشورهای فهرست، در تمام دورههای زمانی دارای داده نیستند و این مساله در قالب نواحی اطمینان، نشان داده شده است. کشورهایی که در این ناحیه از نمودارها قرار دارند، دارای نمونههای بیشتری نسبت به کشورهای دیگر هستند. نکته مهم دیگر در مورد گزارش، احتمال تفاوت در توصیف شهروندان کشورهای مختلف از وضعیت بهروزی شان در شرایط مختلف است. ممکن است اتفاقاتی در طول سال دوره پژوهش رخ بدهد که تاثیر مهمی در گزارش مردم از وضعیتشان داشته باشد، مانند رخدادهای سیاسی یا زیست محیطی در بعد کلان و ملی. همین مساله موجب تفاوتهایی در فهرست 10کشور ابتدایی جدول و 10کشور انتهایی جدول در سالهای مختلف شده است. برای مثال، 10کشور ابتدایی جدول در گزارش سال2016، همان 10کشوری هستند که در سال2015 هم در صدر ایستاده بودند، هر چند رتبه خود آنها با هم جابهجا شده است. به عنوان مثال، دانمارک که در گزارش سال2013 در جایگاه نخست ایستاده بود، در گزارش سال2015 در جایگاه سوم قرار گرفت و در گزارش روزآمد شده سال2016، مجددا به جایگاه نخست بازگشت. در میان 10کشور نخست فهرست، تنها
0.24واحد میان کشور نخست و کشور دهم اختلاف وجود دارد. از میان این 10کشور، 7کشور در اروپای شمالی واقع شدهاند و البته هر 5کشور طبقهبندی شده بهعنوان کشورهای منطقه اسکاندیناوی شامل دانمارک، نروژ، سوئد، فنلاند و ایسلند در میان 10کشور نخست فهرست هستند. 10کشور انتهای فهرست که شهروندان آنها بدبینانهترین گزارش را از سطح زندگی و رضایت خود از آن را اعلام کردهاند، همانهایی هستند که در سال2015 هم در این رده جای داشتند. در مقایسه با کشورهای صدر جدول، در میان 10کشور انتهایی، تفاوت بیشتری در امتیازها و شاخصها دیده میشود. این اختلاف میان آخرین کشور و دهمین کشور از انتهای فهرست، حدود 0.8واحد یا به عبارت دیگر حدود 24درصد است. خوشبختها چقدر عمر میکنند؟ نرخ امید به زندگی در میان شهروندان 10کشور نخست جدول، بیش از دو برابر همین نرخ در میان شهروندان 10کشور انتهایی جدول است. بر مبنای نظام امتیازدهی در این گزارش، این شاخص برای 10کشور نخست حدود7.4 و برای 10کشور انتهایی حدود3.4 است. نکته جالب این است که میتوان سهم عوامل مختلف در این تفاوت را نیز تبیین کرد. مهمترین عامل در تفاوت نرخ امید به زندگی در میان
این دو گروه از خوشبختترین و بد اقبالترین مردمان جهان را میتوان تفاوت در سرانه تولید ناخالص داخلی در کشورهای آنها دانست. بر این اساس، 1.13امتیاز از تفاوت میان این دو گروه، به تفاوت در سرانه تولید ناخالص داخلی آنها بر میگردد. 0.8واحد به تفاوتها در حمایتهای اجتماعی، 0.5واحد به تفاوتها در نرخ امید به زندگی سالم، 0.3 به آزادی، 0.2واحد به تفاوتها در سطوح فساد و 0.13واحد به تفاوتها در سخاوت در میان شهروندان. توضیح اینکه چرا تفاوت در امید به زندگی در میان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته جهان تا این اندازه متباین به نظر میرسند، بر مبنای درآمد مردمان این کشورها آسانتر به نظر میرسد. بهطور متوسط، سرانه تولید ناخالص داخلی در 10کشور صدر فهرست، 25برابر بیشتر از سرانه تولید ناخالص داخلی در میان 10کشور انتهای جدول است. لاتینیهای نامعمول و شاد یکی از نکاتی که تصور میشود ممکن است ناشی از اشتباهات آماری باشد، موقعیت کشورهای امریکای لاتین در فهرست بهروزی جهانی است. برای مثال، کاستاریکا و پورتو ریکو، به ترتیب در رتبههای14 و 15جدول ایستادهاند و قرار گرفتن برزیل در رتبه17 و شیلی در رتبه24 نیز،
چندان منطقی به نظر نمیرسد. نویسندگان گزارش معتقدند قرار گرفتن تعدادی از کشورهای امریکای لاتین که خشونتهای فرقهیی، جنگهای داخلی، اقتصادهای متزلزل و فساد دولتی گسترده از جمله ویژگیهای آنهاست، تنها با توسل به برخی ویژگیهای شخصیتی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی در این کشورها قابل توضیح است. در مقام مقایسه، میتوان به کشورهای شرق آسیا اشاره کرد که رتبههای مغایر با پیش بینیها به دست آوردهاند. یک توضیح میتواند این باشد که عواملی مهم در ارزیابی شخصی از بهروزی هست که خاص این مناطق خاص (امریکای لاتین و شرق آسیا) است و البته در گزارش لحاظ نشده است. گاهی خوشی، گاهی غم بخشی از گزارش جهانی بهروزی سال2016، به ارزیابی وضعیت زندگی شهروندان کشورهای مختلف در برهههای زمانی گوناگون اختصاص دارد. یکی از این مقایسهها، مقایسه میان دو برهه زمانی 2007-2005 و 2015-2013 است، که در اولی رکود جهانی اقتصاد هنوز شروع نشده بود و دومی هم نزدیکترین دادههای اقتصادی از گوشه و کنار جهان را به دست میدهد. در حد فاصل دو بازه زمانی 2007-2005 و 2015-2013، از میان 126کشوری که دادههای مربوط به آنها در موسسه گالوپ موجود
است، 55کشور شاهد افزایش سطح رضایت از زندگی و 45کشور نیز شاهد کاهش سطح رضایت از زندگی بودهاند. در این میان، نیکاراگوئه با افزایش 1.29واحدی، بیشترین بهبود در سطح رضایت از زندگی را داشته است، حال آنکه یونان با 1.29- واحد کاهش، بیشترین کاهش در سطح رضایت از زندگی را داشته است. شهروندان 26کشور نیز تغییرات خاصی را در سطح رضایت از زندگیشان گزارش نکردهاند. تغییرات گزارش شده، بهخصوص در میان 10کشور بالای فهرست و 10کشور انتهای فهرست بسیار شدید هستند. وجود 4کشور امریکای لاتین در میان 10کشوری که بیشترین رشد را در شاخص رضایتمندی از زندگی داشتهاند، تاییدکننده بخش دیگری از اطلاعات این گزارش است که شکوفایی امریکای لاتین را نوید میداد. به نظر میرسد که باید منتظر برآمدن این قسمت از جهان در سالهای آتی باشیم. ایران نیز با رتبه110 از میان 126کشور و افت 0.5واحدی در شاخص رضایتمندی از زندگی در میان شهروندان این کشور، هفدهمین کشور از انتهای این فهرست است. افول سطح رضایتمندی از زندگی در میان ایرانیها را شاید بتوان افزون بر روند جهانی اقتصاد، با برخی رویدادهای داخلی هم در بازه زمانی بررسی دادهها تطابق داد. بازه زمانی نخست،
حد فاصل سالهای 1386-1384 و بازه زمانی دوم هم حد فاصل سالهای 1394-1392 را نشان میدهد.
ارسال نظرات